به گزارش شهرآرانیوز، نسیم مرعشی امروز، ۲۲ مردادماه، در جلسه دیدار و گفتگو و آیین رونمایی کتاب درباره کشتن که در شعبه دوم مجموعه فرهنگی هنری چشمه دلشدگان برگزار شد، اظهار کرد: به تعداد نویسندگان روی زمین روش متفاوتی برای نوشتن وجود دارد. من طرحم را با سه سوال شروع میکنم. چه کسی میخواهد چه کاری را انجام دهد و آخر چه میشود. اگر با این سه سوال جواب دهم طرح و کاراکتر را دارم.
وی در خصوص کتاب پاییز فصل آخر سال است، عنوان کرد: من انتظار چنین استقبالی را از کتاب نداشتم. فکر میکردم اگر کتاب به چاپ دوم برسد کافی است و در قله موفقیت هستم. خوانده شدن دوباره پاییز برای من وجه دوگانهای دارد. وقتی کتاب را نوشتم بعد از سال ۸۸ بود، فکر میکردم در برهه زمانی خاصی هستیم، شرایط اجتماعی و سیاسی کشور به راهی میرود و نباید یادمان برود در آن زمان چه کشیدیم. همه کارهای ما تحت تاثیر حوادث سال ۸۸ قرار گرفته بود و ثبت کردم آن برای من از همه چیز مهمتر بود.
این نویسنده افزود: من فکر میکردم کتاب به زودی بیات میشود. این غمانگیز است که کتاب همچنان خوانده میشود و خوانندگان میگویند چقدر شبیه زندگی من است. این توامان غم و شادی عجیبی برای من دارد. از یک طرف دلم میخواهد مردم کتاب را نفهمند و حس نکنند و از طرف دیگر هم میخواهم خوب خوانده شده است.
مرعشی ادامه داد: کتاب پاییز به ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی نیز چاپ شده است. گاهی از خوانندههای خارجی میشنوم که چنین حسهایی داشتند، البته نه در مباحث سیاسی و اجتماعی بلکه سایر موارد مانند از دست دادن. انگار مواردی برای همه آدمها مشترک است.
وی در خصوص کتاب هرس گفت: هرس را قبل از پرفروش شدن کتاب پاییز شروع کرده بودم که شانس بزرگی برای من بود. وقتی نوشتن هرس را تمام کردم همه گفتند مخاطب این را از تو نمیخواهد و در مورد جنگ نمیخواند، اما یک نویسنده حق انتخاب برای نوشتن ندارد. در یک لحظه چیزی برای من اولویت و ارزش است و آن را مینویسم. من کاری که فکر میکنم درست است را انجام میدهم و امیدوارم مخاطب با من همراه باشد. خوشحالم هرس را نوشتم.
این نویسنده ادامه داد: من تا ۵ سالگی اهواز بودم و فکر میکردم زندگی عادی همین است. وقتی در جنگ متولد میشوید فکر میکنید زندگی اینگونه است. هرس بیشتر به بعد از جنگ یعنی دهه ۷۰ میپردازد. سرزمین جنگزدهای وجود دارد. جنگ نقطه ندارد، بلکه ادامه دارد و نسل به نسل پیش میرود.
مرعشی بیان کرد: بعد از هرس یک رمان دیگر به نام زیرزمین نوشتم که ترکیب عکس و متن بود، اما مجوز چاپ نگرفت و سه سالی در ارشاد است. شغل من نویسندگی بوده و کار دیگری غیر از این ندارم. برای همین موضوعات متفاوتی مینویسم. سخت است فقط رمان بنویسم. برای من ناداستان فرم جذابتری برای خواندن است.
وی در خصوص چگونگی شکل گرفتن کتاب برای کشتن تصریح کرد: من در حال نوشتن رمانی بودم که به وقفه خورد و پیش نمیرفت. اوضاع کشور نیز به هم ریخته بود و به قدری در احاطه خبرهای کشتن قرار گرفته بودم که تنها به این موضوع فکر میکردم. همیشه به دنبال این بودم که مجموعهای از ناداستانهایی که نوشته بودم را چاپ کنم و فکر میکردم چه ربطی بین آنها وجود دارد.
این نویسنده اضافه کرد: در چند ناداستان موضوع کشتن موضوع محوری بود، بنابراین این مجموعه را جمع کردم. این پیشنهاد من به مخاطب است و امیدوارم مطالعه کند. رسیدن کتاب به سه، چهار چاپ طبیعی بوده و بیش کار از تعداد چاپ، بازخورد مردم برای من مهم است. من پیشنهادی به مخاطب میدهم و دلم میخواهد مخاطب با من همراه باشد. ترجیح میدهم کاری که درست است را در لحظه انجام دهم.
مرعشی خاطرنشان کرد: داستان با سطح سادهتر کشتن شروع و با سطح بالاتر کشتن یعنی کشتار تمام میشود. من دلم میخواست در مورد خودکشی بنویسم یا به افغانستان بروم و در مورد انتحاری بنویسم، اما به دلیل روی کار آمدن محقق نشد. در شکلهای مختلف کشتن وجود دارد که به سراغ آنها نرفتم، بلکه بیشتر مواردی مطرح شد که برای من مساله بود و به آن دسترسی داشتم. بیشتر از ترس از مرگ و کشته شدن، ترس از کشتن بود که باعث شد این کتاب را بنویسم.
وی با بیان اینکه من نمیتوانم کتابها را بعد از چاپ دوباره بخوانم، عنوان کرد: دلیل این کارم این است که در زمان خواندن به این فکر میکنم چرا اینگونه نوشتم و چرا این جمله اینگونه است. اینکه موضوعات را تکرار نمیکنم نیز عامدانه نیست، نمیتوانم تکرار کنم. در کتاب پاییز چیزی که میخواستم را نوشتم یا در کتاب هرس همه چیز را در مورد جنگ نوشتم و دیگر چیزی نمانده که بنویسم.
این نویسنده در خصوص کار کردن در حوزه ادبیات کودک و نوجوان گفت: کتاب درسا و کلاس دوم را بعد از کتاب پاییز و قبل از کتاب هرس شروع کردم. من در بچگی مخاطب ادبیات واقعگرا بودم. کتاب درسا برای من شادی و تسکین بود و حال خوشی برای من آورد. درسا ۳ را دو سال پیش شروع کردم و امیدوارم باز هم بنویسم.
مرعشی افزود: من هم از نوشتن درسا و هم از تصور مخاطب خوشحال هستم. من کتابهایم را قبل از چاپ برای مطالعه به تعدادی از مخاطبانم میدهم و نظرات دقیقتری از آنها میگیرم. برای درسا مخاطبی که بتوانم پیدا کنم و نظراتی که بتوانم ترجمه کنم سخت است.
وی بیان کرد: تجربه روزنامهنگاری به رمان نوشتن من کمک کرد. روزنامهنگاری برای من ورزش نوشتن بود. وقتی رماننویسی را شروع کردم از آن تجربه استفاده نمودم. سلیقه من در ناداستاننویسی گزارش مشاهدهگر است که راوی در آن حضور ندارد. راوی که این وسط پیدا کردم این مدل بود که حضور فعال ندارد.
این نویسنده در خصوص مرز بین داستان و ناداستان گفت: ناداستان از تمام عناصر داستان به جز تخیل استفاده میکند. در ناداستان واقعیت نوشته میشود.