در دوره دوم شعر عاشورایی، یعنی از ظهور صفویه تا انقلاب اسلامی، باید به عصر قاجار هم نگاهی جدی داشته باشیم. برای اینکه از اهمیت عزاداری و اشعار عاشورایی در این دوره بدانیم، کافی است بدانیم که ناصرالدین شاه قاجار هم اشعاری در رثای امام حسین (ع) دارد که از آن جمله است:
روز عاشورا در آن میدان عشق/کرد رو را جانب سلطان عشق/بارالها این سرم، این پیکرم/این علمدار رشید، این اکبرم [..]حتی برخی از پژوهشگران معتقدند شعر و نوحه معروف «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا / تشنه آب فراتمای اجل مهلت بده/ تا بگیرم در بغل قبر شهید سر جدا» سروده این شاه قاجار است. فتحعلی شاه، دیگر شاه قاجار هم شعری دارد با این مطلع: «محرم آمد و آغاز ماه ماتم شد / مهی که بارور از وی نهال هر غم شد»
اگر از شعر عاشورایی تا صفویه هم بگذریم، پیش از قاجار، شعر عاشورایی کارنامهای بیش از دو قرن دارد و این موضوع تأثیر زیادی بر شعر این عصر گذاشت؛ نشانه روشن آن ترکیب بندهایی است که به پیروی از ترکیب بند محتشم سروده شد. علاوه بر ترکیب بند و قصیده، قالبهای دیگر هم در این عرصه پدید آمد.
در کنار این قالبهای شعری، «نوحه» نیز در همین دوره پا میگیرد و بیشترین شاعران عاشورایی در این دوره حضور دارند؛ مانند یغمای جندقی که «نوحههای عاشورایی او، مشحون از فنون و صنایع مختلف است و آفرینشهای ادبی متعددی در تصویرهای شعری اش دیده میشود؛ جالبتر آنکه وی با هوشمندی بسیار، این تصاویر شاعرانه را با تکلف بیان نکرده و این نوع شعر را برای مخاطب عام نیز قابل فهم کرده است.» («بررسی ساختار و بلاغت نوحههای یغما جندقی (۱۱۹۶ ـ ۱۲۷۶ ق)»، منصوره رضایی و مجتبی دماوندی، فصلنامه علمی شیعه شناسی، دوره ۱۳، شماره ۵۱، آبان ۱۳۹۴، صفحه ۱۱۹-۱۳۵).
در این دوره با شاعرانی روبه روییم که برخی نگاهی عارفانه به ماجرای کربلا دارند مانند عمان سامانی در «گنجینه الاسرار» (که پیشتر درباره او نوشتم) و نیر تبریزی در «آتشکده» و صفی علیشاه در «زبده الاسرار». همچنین شعر داستانى و روایت گرانه هم رواج یافت و برخى شاعران، وقایع عاشورا و حوادث پس از آن را به قالب شعر درآوردند. فدایى مازندرانى (۱۲۰۰ ـ ۱۲۸۲ هجری قمری)، ماجراى شب عاشورا و توبه حُر را به شعر درآورده است، چنان که نیر تبریزى (۱۲۴۷ ـ ۱۳۱۲ هجری قمری)، اشعارى با عناوین «شب یازدهم» و «وصف على اکبر» و «وصف حر» و «وصف عبّاس» دارد که به شیوه روایى و داستانى بازگو شده اند. البتّه در اشعار این دوره نیز رثا و ذکر مصائب، موضوع غالب است. (دانشنامه امام حسین (ع)، ج۱۰، ص ۱۸۶-۲۰۱).
برخی دوران طلایی اشعار عاشورایی را دوره قاجار میدانند. فراوانی شاعران عاشورا پرداز، چون ملّا احمد نراقی، فتحعلی شاه قاجار، وصال شیرازی، یغمای جندقی، صباحی بیدگلی و تنوع اشعار عاشورایی در دوره قاجار، از دلایل این نگاه است (بررسی عاشورا سرودههای دوره صفویّه و قاجاریّه، الناز صمدزاده. پایان نامه کارشناسی ارشد).
نکتهای که نباید از آن غافل ماند این است که به رغم افزونی شاعران و اشعار و وجه عرفانی و کمابیش سیاسی اجتماعی (مانند دوره مشروطه و شاعرانی مثل نسیم شمال و محمدتقی بهار که از مضامین آیینی و عاشورایی استفاده نمادین میکنند و عاشورا را نماد بیداری میدانند)، در عصر قاجار شاهد گسترش مسائل خرافی در شعر عاشورایی هستیم. این مسائل از دوره صفوی آغاز شد؛ اما در این دوره با رویکردی تقریبا عوامانه جدیتر شد و افسانههایی به ماجرای عاشورا اضافه شد مانند عروسی حضرت قاسم.