به گزارش شهرآرانیوز، ۴۱ سال است که به نظام گذشته «نه» گفته ایم و صندوق رأی را برای تعیین سرنوشتمان انتخاب کردهایم. گزاف نیست اگر بگوییم عمر دموکراسیخواهی و تلاش مردم ایران برای اصلاح ساختار از طریق صندوق رأی به یک قرن میرسد. نباید فراموش کنیم که مسیر مردم سالاری دینی از قدمهای افرادی، چون سید جمال اسدآبادی شروع شد. افرادی نظیر او که معتقد بودند حاکمیت از آن مردم است و تلاششان منجر به این شد که بعد از سالها مبارزه با نظام طاغوتی انقلاب اسلامی به ثمر نشست و حق انتخاب و حاکمیت مردم در قانون اساسی وارد شد.
بیش از ۴ دهه از تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گذشته است و در طول این سالها مردم از حقشان استفاده کردهاند و تعرفه رأیشان را به صندوق انداختهاند. ما مردم ایران همیشه انتخابات را بستری غیرمستقیم برای قانون سازی دانسته ایم. گاهی چهرههای سیاسی و اجتماعی، گاهی نخبگان علمی، پارهای ایام سلبریتیها و گاهی هم آدمهایی از کف اجتماع با رأی ما انتخاب شده اند. قصه انتخابات در ایران قصه مشارکتی است که پذیرفته ایم هرگاه بیشتر باشیم، یعنی حال انتخاباتمان خوب است، یعنی چهرههای قابلتر را برای سکان داری انتخاب کرده ایم، یعنی بیرون از مرزها، آنها که میخواهند مردانه یا ناجوانمردانه با ما شطرنج بازی کنند، به این نکته اعتراف میکنند که مات حضور ما هستند یا اینکه میتوانند چند خانه بیشتر جلو بیایند. گوی و میدان این بار هم مقابل روی همه ماست، ۷۲ ساعت دیگر باید باشکوهی خاصتر به میدان بیاییم. مشکل معیشت و کار و نارضایتی از برخی موکلان دورههای گذشته و بدقولی فلان مسئول و بهمان نماینده و... ناگفته و نادیده قبول! اما آخرش که چه؟ میتوانیم آرام آرام فاصله بگیریم و انتخاباتی ۲۰ درصدی مثل مشارکت مردم در برخی کشورهای اروپایی داشته باشیم، میتوانیم کنج خانه بنشینیم و مثلا معترض باشیم که دانش آموختگان فلان دانشگاه هستیم و چند سال است که کار نداریم، میتوانیم از گرانی و جهش آسانسوری قیمتها بگوییم و خلاصه آسمان را به ریسمان ببافیم که «نمی آییم»، اما هم ما میدانیم و هم شما که نیامدن دلیلی برای محقق شدن خواستهها نیست. برای دانستن حرف دل شما، به جمع شما میآییم تا شما از آینده بگویید، از توقعاتی که باید از نماینده خود در خانه ملت داشته باشید، از گله هایتان و خلاصه هرچه قرار است بگویید. ما در محلات بالای شهر و پایین شهر پای حرف شما نشسته ایم و امانت شما را به نامزدهای مجلس میرسانیم.
چکیده مطالبات
رفع بیکاری، رسیدگی به حاشیه شهر و مناطق کمبرخوردار مشهد، پیگیری بیشتر بودجههای ملی برای مشهد، مسکن، تصویب قوانین در حمایت از طبقات کارگر و قشر کمبرخوردار، حضور نمایندهها در جمع مردم بعد از انتخابشدن، تلاش بیشتر برای زائران، تلاش برای اتحاد و وفاق ملی بیشتر، تلاش برای تغییر شرایط فعلی اقتصادی کشور، پرهیز از اشتغال صرف به امور سیاسی، تعیین اقتصاد به عنوان اولویت اول، چارهاندیشی برای مهار گرانی، جلوگیری از تداوم افزایش افسارگسیخته قیمت خودرو، وفاداری به مکتب انقلاب و شهید سلیمانی، تلاش برای بهبود معیشت معلمان، پرهیز از همراهی با مفاسد مالی، چارهاندیشی برای معیشت و مشکلات بازنشستگان، تلاش برای ارتقای واقعی جایگاه ریال، تلاش در راستای تسهیل ازدواج و آغاز زندگی جوانان و تلاش برای تحقق فرمایش رهبری در راستای قویشدن کشور.
این آرا باید باعث تغییر شود
وقتی کاغذ سفید را روی میز میگذاریم و از آنها میخواهیم مطالبه شان از نماینده انتخابی شان را در یک خط بنویسند، انگار قرار است سند مهمی بنویسند و پایش را امضا کنند. دقیق میشوند و با تأمل پیامشان را مینویسند. برای بسیاری از مردم امضایشان اعتبارشان است. برای آن ها، رفتن پای صندوق رأی و نوشتن نام نماینده انتخابی شان نیز همین قدر بااهمیت و شاید حتی مقدس است. همین قدر هم انتظار و توقع دارند. حالا فرقی نمیکند صاحب نمایشگاه اتومبیل خارجی در خیابان خرمشهر باشد، کارگر ساده ساندویچی با ۵۹ سال سن باشد که مجبور است روزی ۸ ساعت بوی سرخ کردنی را تحمل کند یا گل فروش جوانی که مهندس عمران است، اما حالا اول صبح و برای شروع کار، باید برگ پژمرده گلهای رز را جدا کند.
همین آقای مهندس که همراه با برادرش در یک گل فروشی در حاشیه میدان ده دی کار میکند، برای ما روی کاغذ نوشته است، «با سلام، لطفا شادی را به مردم برگردانید.» او توضیح میدهد، شادی برای او و جوانانی همچون او، داشتن شغلی است که سالها برای آن تلاش کرده اند و با علاقه درسش را خوانده اند. فروشنده جوان آجیل فروشی مجاورش هم شرایط یکسانی با او دارد. او هم مهندس الکترونیک است، اما حالا پشت دخل ایستاده و باید درباره افزایش قیمت هفتگی آجیل به مردم توضیح دهد. او میگوید: «من برای اینکه در رشته تحصیلی خودم کار پیدا کنم، خیلی تلاش کردم، ولی هنوز نتیجه نگرفتهام.» او بیست وپنج ساله است و میگوید: «حتی برای درآمد، کارگری هم کرده ام. در هتل و رستوران هم مشغول بوده ام، ولی هنوز آن چیزی را که میخواستم به دست نیاورده ام.» و بعد هم اضافه میکند: «من نامزد مدنظرم را هم انتخاب کرده ام، اما فعلا برای رأی دادن و شرکت در انتخابات باید با خودم کنار بیایم.» به گفته او ویژگی نامزد مدنظرش مردمی بودن است: «نامزدی که در نظر گرفته ام، فعالیتها و صحبت هایش همه معطوف به مقابله با تبعیض است.»
میدان ده دی مشهد به تعدد مغازههای ساندویچی اش معروف است و فروشندهها و کارگرهایشان هم با سابقه هستند. یکی از همین کارگرهای قدیمی که چیزی تا بازنشستگی اش نمانده، اما مجبور است ساعتهای متمادی بایستد و پیراشکی سرخ کند، میگوید: «یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق میگیرم. دارم دخترم را عروس میکنم و ماهانه باید ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برای اقساط جهیزیه هزینه کنم. امیدوارم آنهایی که رأی میدهند، رأیشان باعث تغییر در زندگی مردم شود.»
مهم، اتحاد و وفاق ملی است
با وجود اینکه تحریمهای سنگین کشور، این روزها بیش از پیش به صنف آنها آسیب رسانده است، برخی از فروشندگان قدیمی مغازههای لوازم صوتی و تصویری در خیابان سعدی برای رأی دادن مصمم هستند و نامزد انتخاباتی خود را هم انتخاب کرده اند. در این میان فروشنده یکی از برندهای معروف حرف درخور تأملی میزند و میگوید: «شک نکنید خارجیهایی که قرار است دیگر در بازار ما نباشند، بیشتر به ما نیاز دارند تا ما به آن ها. در انتخابات هم قطعا رأی خواهیم داد، حتی اگر سفید باشد. مهم پای صندوق رفتن است. مهم نشان دادن اتحاد و وفاق ملی به دنیاست.»
میگوییم: شاید برخی جوان ترها مثل شما برای رأی دادن مصمم نباشند، از شغلشان ناراضی باشند و درآمدی نداشته باشند یا از برخی مسائل اجتماعی گله داشته باشند. او پاسخ میدهد: «شاید برخی از جوانها میخواهند بدون تلاش به پول برسند، این طوری که نمیشود. نباید زود ناامید شوند و البته این موضوع ربطی هم به انتخابات ندارد.»
هوای زائران را داشته باشند
او درباره انتظاری که از نمایندگان مشهد در مجلس دارد نیز میگوید: «کلان شهر مشهد با این جمعیت و این حجم از زائرپذیری، نیاز به توجه بیشتری دارد، باید ظرفیت پذیرایی این حجم از میهمانان امام رضا (ع) را داشته باشیم و شهر برای حضور آنها آماده باشد. نمایندگان ما باید به این موضوع توجه کنند و برای تسهیل در این شرایط تلاش کنند.»
از او میخواهم بنویسد و او هم با خطی خوش برایمان این گونه مینویسد: «برای انقلاب اسلامی و برای رفاه تمامی مسلمانان کشورمان رأی میدهم.»
نمایندگان درگیر سیاست نشوند
داخل یک مغازه فروش لوازم جانبی تلفن همراه، صدای یک کلیپ انتخاباتی به گوش میرسد. یکی از ۲ فروشنده جوان میگوید: «نامزدهای مدنظر ما تأیید صلاحیت نشدند. به نظرم انتخابات مقداری تک قطبی است، با وجود این باز هم رأی خواهم داد.»
او ادامه میدهد: «امیدوارم نمایندگانی که رأی میآورند، فقط درگیر مسائل سیاسی نشوند و شهر و مشکلات فراوان مشهد را فراموش نکنند، ما ۵ نماینده در مجلس داریم که میتوانند از حقوق مشهد در بودجه کشور، آبادانی و عمران شهر دفاع کنند.»
او از انتخاب ۲ نامزد مطمئن است و از آنها این گونه دفاع میکند: «این ۲ نفر در رزومه خود نشان داده اند که گوش شنواتری برای شنیدن مشکلات مردم داشته اند، ارتباط بهتری با مردم برقرار کردهاند و در زمان مسئولیتی که داشته اند، مشکلات شهر را حل کرده اند. خواستههای ما هم سخت و زیاد نیست، نمایندگان آینده مشهد به وعدههای خود عمل کنند.»
۴۰ سال مطالبه کردیم
صاحب کهنه کار یک نمایشگاه خودرو لوکس در خیابان خرمشهر تمایلی به رأی دادن ندارد و با ادبیاتی خاص میگوید: «۴۰ سال مطالبه کردیم، ولی هنوز چیزی نقد نشده است.» و بعد هم نگاهی به خودروهای شاسی بلند نمایشگاهش میاندازد و میگوید: «قیمتها را که خودتان رصد میکنید. به عنوان فروشنده همیشه به دلیل مسائل موجود در روند کار، از مصرف کننده عقب میمانیم و آنها همیشه دستشان از ما جلوتر است، ولی کسی صدای ما را نمیشنود.»
میپرسیم: آیا تابه حال رأی داده اید؟ و او «بله» محکمی میگوید و ادامه میدهد: «من از بچههای جبهه و جنگ هستم. ۲۴ ماه را در جبهه گذراندم. پدرم هم برای این کشور جنگیده است، ولی در این سالها توجهی از مسئولان ندیده ایم و فقط خود را درگیر مسائل سیاسی کرده اند. مردم ما در همه مسائل همراه مسئولان هستند، در ۲۲ بهمن، انتخابات و خیلی از مواقع دیگر پای نظام ایستادند، اما برخی مسئولان به درخواستهای آنها توجه نمیکنند. مردم ما مثل درختان سرسبزی هستند که پای نظام ایستاده اند. باید قدرشان را دانست. البته من به آینده نظام خوش بین هستم.»
برای بودجه مشهد همت کنند
در ادامه گفتگو با مردم، به خیابان پورسینا در شهرک شهید رجایی میرویم. حسن مرشدی شهروند پنجاه ساله مشهدی و متصدی یک بنگاه معاملات املاک است و میگوید: «نمایندهای خوب است که از درد و کمبود مردم به ویژه مستضعفان باخبر باشد. فکر میکنم بسیاری از بودجههای ملی که راهی مشهد میشود، در مناطق برخوردار هزینه میشود و امیدوارم نمایندگان مجلس در دوره آینده بیش از پیش برای مشهد و بودجههایی که قرار است به این شهر اختصاص یابد، تلاش کنند.»
تلاش بیشتر برای مستضعفان
خدیجه پریشاه چادررنگی به سر کرده و زنبیل به دست برای خرید آمده است. او که وارد دهه هفتم زندگی اش شده، به گفته خودش در تمام انتخاباتها شرکت کرده است، به گونهای که تقریبا جایی برای مُهر انتخابات پیش رو در شناسنامه اش نمانده است.
او میگوید: «توقع دارم نماینده مجلس از قوانینی دفاع کند که به نفع افراد بی بضاعت و مستضعفان باشد، به ویژه برای شهرک شهید رجایی که همیشه از نمایندههای مجلس توقع داشتهایم، اما کمتر اقدامی از سوی آنها دیده ایم.»
در میان گفت وگوهایمان گاه به افرادی هم برمی خوریم که تمایل به گفتگو ندارند، دلایل هم متفاوت است، «تابه حال خیری ندیده ایم»، «اهل انتخابات نیستم»، «نظری ندارم» و....
مهاجر، اما موافق
حسین حیدری مغازه قابلمه فروشی دارد. از هرات به ایران مهاجرت کرده است و ۳۸ سال میشود که در مشهد ساکن است. او میگوید: «ما مهاجر هستیم و نمیتوانیم رأی بدهیم، اما اگر امکانش بود، با افتخار رأی میدادیم. امیدوارم نمایندگان مجلس به فکر گره گشایی از مشکلات مردم باشند. گرفتاریهای مردم زیاد است.»
بعد از رأی فراموشمان نکنند
هاجر خانم هم ساکن همین خیابان است و میگوید: «امسال هم در انتخابات شرکت میکنم، البته سواد ندارم و یکی از اقوام که در یکی ازنهادهای انقلابی کار میکند، برای معرفی نامزدها به من کمک میکند.»
از او میخواهم مطالباتش از نمایندگان آینده شهر را بازگو کند و او بدون لحظهای توقف میگوید: «توقع دارم نماینده وقتی انتخاب شد و روی صندلی مجلس نشست، ما قشر مستضعف را فراموش نکند. حاشیه شهر مشهد به حمایت جدی و همراهی همه نمایندگان مجلس نیاز دارد.»
دغدغه امنیت شغلی کارگران
بولوار میامی مقصد دیگر ما در حاشیه شهر است. عقربه هایساعت هر لحظه بیشتر به ظهر نزدیک میشود. جعفر ۱۰ سال است که پاکبان است. همان طور که دسته چوبی جارو را روی موتورش جا میدهد، میگوید: «در تمام انتخاباتها شرکت کرده ام.»
او درباره مطالبه اش از نمایندگان مجلس نیز میگوید: «کارگران بیشتر از هرکسی به حمایت نیاز دارند، افزایش حقوقها هم دردی از ما طبقه پایین جامعه درمان نکرد، امیدوارم نمایندگان مجلس بیشتر از گذشته برای افزایش حقوق کارگران، به ویژه کارگرانی که مبالغ دریافتی شان اندک است، همت کنند. امیدوارم قوانینی در مجلس آینده تصویب شود که کارگران امنیت شغلی بیشتری داشته باشند.»
بیکاری و مسکن
فاطمه میرزایی خانه دار و میان سال است. همیشه در انتخابات شرکت کرده است و این بار هم شرکت میکند. او میگوید: «اگر روزی نماینده مجلس بشوم، برای حل مشکل بیکاری و مسکن تمام تلاشم را خواهم کرد.»
در محله پنج تن به سراغ ملیحه آبیار میرویم، زنی میان سال که تا مدتی قبل مربی مهدکودک بودهاست. او میگوید: «رفع بیکاری مهمترین دغدغه من برای شرکت در انتخابات است. برادرانم کارشناسی و کارشناسی ارشد دارند، اما هیچ کدام شغلی ندارند و یکی از آنها در تاکسی اینترنتی کار میکند. حمایت از طرح و لوایح اشتغال زا توقع زیادی نیست.»
او میافزاید: «اگر روزی قرار بود خودم نماینده مجلس باشم، اولویت اول و آخرم رفع بیکاری بود، اینکه هرکس حتی اگر دیپلم هم داشته باشد، کاری برایش فراهم شود.»
به سراغ آقای سرچاهی میرویم، جوانی ۲۷ ساله که فروشنده انواع پتو است. او که موافق شرکت در انتخابات است، درباره ویژگی یک نماینده میگوید: «به نظر من روراستی با موکلان و تلاش برای ایجاد اشتغال بیشتر مهمترین وظیفه نمایندگان مجلس است.»
برای امنیت رأی میدهم
منزل فاطمه در کوچه پس کوچههای اسماعیل آباد است. یک مغازه نقلی و کوچک دیواربه دیوار منزلش دارد و مشغول کاسبی است. او میگوید: «مانند سالهای قبل امسال هم در انتخابات شرکت میکنم، البته تنها برای امنیت کشورم این کار را میکنم، وگرنه دل خوشی دیگری ندارم.»
میپرسم نماینده باید چه ویژگیای داشته باشد و او ادامه میدهد: «درک شرایط سخت اقتصادی مردم و تلاش برای رفع این مشکلات باید در دستورکار نماینده مجلس باشد. دعا میکنم افرادی انتخاب شوند که مردم را فراموش نکنند و از مشکلات مردم غافل نشوند.»
مراقب حلال و حرام زندگی شان باشند
مدرسهها تازه تعطیل شده و خانم فروتن نیز با فرزندش راهی منزل است. او نیز قصد دارد در انتخابات شرکت کند و میگوید: «در راستای نمایندگی مجلس، کسانی که به مجلس راه پیدا میکنند، باید مراقب حلال و حرام زندگی شان باشند و خدای نکرده وارد فعالیتهایی نشوند که به رأی مردم خیانت بشود. یکی دیگر از وظایف نمایندگان باید مقابله با فساد مالی باشد.
معیشت بازنشستگان فراموش نشود
حالا مسیر پرس وجو از مردم را تغییر میدهیم و این بار در بولوار سجاد مقابل یکی از بانکهای دولتی با خانمی میان سال هم کلام میشویم. او با اکراه راضی به گفتگو میشود و میگوید: «متأسفانه عدهای در سالهای اخیر با روشهای نادرست از نظر اقتصادی فربه شدند، اما در مقابل، معیشت بیشتر مردم به سختی ادامه پیدا کرده است. من از نمایندگان توقع دارم برای جوانان و مشکلات معیشتی بازنشستگان چاره اندیشی کنند.»
مهار تورم و قیمت کاذب خودرو
پس از شنیدن گلههای این خانم میان سال به سراغ یکی از رهگذران جوان میرویم. او بدون معرفی خودش میگوید: «مهار تورم و گرانی، به دست آوردن جایگاه واقعی ارزش ریال، تسهیل مقدمات زندگی برای زوجهای جوان و مهار قیمت کاذب خودرو، مهمترین وظایف یک نماینده است.»
او میگوید: «مطمئنا در انتخابات شرکت میکنم. به هرحال با توجه به مشکلاتی که بر جامعه حاکم است، راهکارش این است که دنبال یک راه حل برای برون رفت از این مشکلات باشیم. انتخاب افراد واجد شرایط و با صلاحیت تا حدودی میتواند این مشکلات را برطرف کند».
به دنبال حضور حداکثری
در حاشیه بولوار معلم نیز به سراغ آقای سیامکی میرویم و او با اعلام شرکت حتمی در انتخابات میگوید: «شرکت در انتخابات یک وظیفه شرعی است و امیدوارم شاهد حضور حداکثری باشیم، نه به فکر پیروزی یک جناح خاص، چون مطمئنم دشمن به مشارکت اندک مردم دل بسته است. امیدوارم همه نمایندگان آینده برای تحقق خواست رهبری مبنی بر تلاش برای قویتر شدن کشور همت کنند. ضمن اینکه نمایندگان باید به مکتب انقلاب و شهید سلیمانی پایبند باشند.»
انتخابات، عامل مشروعیت نظام
در میانه روز و در نزدیکی پارک ملت، شاهد ورزش تعدادی از شهروندان هستیم. خانم منصوری که به اتفاق همسرش درحال ورزش است، میگوید: «در انتخابات شرکت میکنم، زیرا میزان مشارکت مردم در انتخابات، به نظام حکومتی مشروعیت میدهد. دشمنان هم میخواهند مشارکت مردم کم شود تا از مشروعیت نظام کاسته شود.»
او میگوید: «اساس کار نمایندگان باید حل مشکلات مردم باشد، اما در کل شعارهای تبلیغاتی نمایندگان باید نظام یافته باشد، ضمن اینکه نامزد انتخابات به تنهایی نمیتواند در مجلس مؤثر باشد.»
او ادامه میدهد: «مجلس توانمند در راستای اهداف نظام اقدام میکند و نمایندگانش میکوشند به جریانات سیاسی دامن نزنند و دنبال ایجاد تضاد با قوای دیگر نباشند. نمایندههای مجلس در عین اینکه باید به وظیفه شان به عنوان مجریان قوه مقننه عمل کنند، باید نقش آرامش بخشی به کشور را داشته باشند.»
از او درباره نمود عینی تأثیرگذاری نمایندگان مجلس در زندگی اش سؤال میکنم و او میگوید: «مادرم معلم حق التدریس بود. فکر کنم در سال ۸۰ طرحی به مجلس ارائه شد که استخدام معلمان را نظاممند کرد و از آن زمان وضعیت شغلی و استخدامی مادرم بهتر شد.»
او مطالبه اش از نمایندگان آینده مجلس شورای اسلامی را این گونه روی کاغذ مینویسد، «هم سویی با دولت، ایجاد هم بستگی و آرامش در کشور»
به فکر کارگران ساختمانی باشند
به هاشمیه میرسیم. چند کارگر ساختمانی که لباس کار پوشیده اند و کلاه ایمنی به سر گذاشته اند، درحال رفتن به کارگاه هستند. به سمت آنها میرویم و گفتگو را شروع میکنیم. یکی از کارگران میگوید: «برای آینده کشورمان حتما در انتخابات شرکت میکنم.»
از او میپرسیم توقع شما از نمایندگان مجلس چیست؟ نفس عمیقی میکشد و میگوید: «به فکر کارگران باشند. از نمایندگان میخواهم همان طور که به حقوق کارمندان اضافه میشود، پیگیری کنند تا به دستمزد کارگران هم اضافه شود.»
او درددلش از سختی معیشت را در چند جمله کوتاه این طور بیان میکند: «ماهیانه یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق میگیرم، درحالی که ۵ فرزند دارم.»