به گزارش شهرآرانیوز، جشنوارهٔ بینالمللی فیلم ونیز از سال ۱۹۳۲ آغازبهکار کرده و تا کنون ۷۹ مرتبه برگزار شده است. هشتادمین دورهٔ این جشنواره نیز از ۲۹ اوت آغاز شده است و تا ۹ سپتامبر ادامه خواهد داشت. در این دوره، ۲۳ فیلم از کشورهای مختلف در بخش رقابت اصلی بهنمایش درمیآیند و بر سر کسب شیر طلایی با یکدیگر مبارزه میکنند. در ۳۱ اوت، روز سوم این جشنوارهٔ بینالمللی معتبر، سه فیلم از این بخش بهنمایش درآمدهاند. پس از اِلکُنده، فیلم پرستارهٔ کارگردان صاحبنام آمریکایی را مرور میکنیم که از گونهٔ «زندگینامهای» و «اقتباسی» است.
تابستان ۱۹۵۷ است. در پشت صحنهٔ مسابقات «فرمول ۱»، رانندهٔ سابق مسابقه، اِنزو فِراری (۱۸۹۸-۱۹۸۸)، در بحران است: خطر ورشکستگیْ کارخانهای را که او و همسرش، لورا گارلو (۱۹۰۰-۱۹۷۸)، ده سال پیش، از هیچ ساخته بودند تهدید میکند. زندگی زناشویی طوفانی آنها (۱۹۲۳-۱۹۷۸) با ازدستدادن پسرشان، آلفردو (مشهور به «دینو») (۱۹۳۲-۱۹۵۶)، بر اثر دیستروفی عضلانی، بیش از پیش آسیب میبیند. همزمان، مرد میکوشد تا با زنی دیگر به نام «لینا لاردی» (۱۹۱۰-۲۰۰۶) روی هم بریزد. انزو، سال ۱۹۲۴، زمانی که دختر ۱۴ سال داشته، او را دیده و بعدها، در ۱۹۲۹، دلباختهاش شده است. لینا، اگرچه «غیررسمی» و همیشه در حاشیه است، سال ۱۹۴۵، برای فراری پسری آورده است که «پیِرو» نام دارد و لابد وارث کسبوکار پدر خواهد شد.[۱] در همین حال، شور و اشتیاق سه رانندهٔ فِراری (یک ایتالیایی به نام «لوئیجی موسو» و دو انگلیسی به نامهای «مایک هاثورن» و «پیتر کالینز») برای اولشدن در مسابقهٔ خطرناک ۱۰۰۰مایلی دور ایتالیا، تحت عنوان «میله میلیا»، آنها را به پرتگاه رهنمون میشود.
قبل از اینکه فیلمبرداری فِراری را آغاز کنم، فرصت آن را داشتم که در محلهای رفتوآمد انزو قدم بزنم، یادداشتهای روزانهٔ او را از نظر بگذرانم، عادتهایش را بفهمم، از کاغذدیواری اتاق خواب لورا که سالهای آخر زندگیاش را در آن گذرانده بود بهشگفت بیایم، پزشکشان را بهپرسش بگیرم، خواهرزادهٔ لینا را ببینم، روی صندلی آرایشگاه انزو بنشینم، در پیادهروها قدم بزنم و در همسایگی او مسکن بگیرم، تندیس ماشینهای مسابقهای دههٔ ۵۰ را سیاحت کنم، و ــ مهمتر از همه ــ با پسر انزو، پیرو، در تماس باشم که از او بسیار آموختم و بهره بردم. کوشیدهام اشتیاق و جذابیت را بازآفرینی کنم، شوخطبعی انزو را، ویرانی ازدستدادن یک فرزند را، پناهجویی عاطفی را، تراژدی را، شرطبندی بزرگ در یک مسابقه و تقلا برای زندهماندن را، که همه طی چهار ماه از سال ۱۹۵۷ رقم خوردند.
[۱] پیرو فراری هماکنون نایبرئیس شرکت خودروسازی «فراری» و مالک بیش از ۱۰٪ سهام آن است.
منبع: La Biennale di Venezia