در دیدار آیت‌الله جوادی آملی با آیت‌الله سیستانی در نجف چه گذشت؟ چه روز‌هایی در اردیبهشت ۱۴۰۴ قمر در عقرب است؟ خیری که محبت می‌آورد | مانند پیامبران خیرخواه یکدیگر باشیم تولیت آستان قدس رضوی: پیام رهبر معظم انقلاب به همایش یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم باید عملیاتی شود ارائه بیش از ۷ میلیون خدمت به مردم به‌مناسبت گرامیداشت شهدای خدمت راه اندازی «تریبون ابراهیم» به مناسبت بزرگداشت آیت الله شهید رئیسی هشدار کرونایی به جانبازان و ایثارگران آمادگی استان کردستان برای میزبانی از زائران اربعین از ابتدای مردادماه ۱۴۰۴ معرفی ۳۲ مسجد از ۱۴ استان برای ثبت جهانی تولد «کانون فرهنگی آیات» از دل یک خانه | روایت یک بانوی جوان مشهدی از وقف آپارتمان خود برای خدمت به اهل بیت (ع) چله خدمت، پویشی مردمی در امتداد راه رئیس‌جمهور شهید تمامی دستگاه‌ها ملزم به ترویج فرهنگ وقف هستند لزوم تحول در سبک زندگی روحانیت | ساده‌زیستی باید احیا شود مادر شهیدان خوراکیان درگذشت بازخوانی آثار هنری با صیانت از گنجینه رضوی | گفت‌و‌گو با نویسنده و کارگردان مشهدی برنامه تلویزیونی «نقش نفس» طرح «زیارت دلنشین» و خادمی متفاوت برای زائران خاص وزیر فرهنگ: دبیرخانه دائمی نمایشگاه قرآن راه‌اندازی می‌شود ۴۵۴ مراسم عقد در میلاد امام رضا(ع) در حرم مطهر رضوی به ثبت رسید مراسم سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت آیت‌الله بهجت(ره) برگزار می‌شود یازدهمین کنگره ادبیات پایداری و مقاومت برگزار می‌شود
سرخط خبرها

ورود به قلمرو مدیریت حسین (ع)

  • کد خبر: ۱۸۲۳۶۸
  • ۱۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۰
ورود به قلمرو مدیریت حسین (ع)
اینجا همه چیز را گم می‌کنی و در دریای ملت غرق می‌شوی.

گام‌های اول از ترس، از وسواس یا از هرچیزی که اسمش را بگذاری، دوری می کنی از چای عربی در استکان و نعلبکی‌هایی که لبه اش دانه‌های درشت شکر چسبیده است (همان که سال‌های بعد برای لمس و چشیدن دوباره اش بال بال می‌زنی)، همان استکان‌هایی که حتی نمی‌شویندشان و با همان‌ها به همه زوار چای می‌دهند.

جلوتر که می‌روی فقط چند ستون نه بیشتر، دلت برای یک چای عربی غنج می‌زند و بالاخره رضایت می‌دهی به کنار گذاشتن تمام بهانه هایت و نوشیدن آن استکان چای عربی. در این راه باید منصرف شوی از همه چیز، اول ازخودت. اینجا جمع منصرفان است. اینجا در هر موکب باید پذیرایی بشوی، اگر نخوری به تو اخم می‌کنند. اخم صاحب خانه دلت را می‌لرزاند و باز هم مهمان موکب بعدی می‌شوی و این مسیر تا آخرین عمود ادامه دارد. ناهار، پذیرایی، چای، قهوه، میوه، شیرینی و بالاخره دلت کمی استراحت می‌خواهد. باز داستان تکرار می‌شود.

باید چرتی بزنی و همین که می‌خواهی چرتی بزنی، با روی گشاده و اخلاق نیمه تند عربی می‌آید سروقتت و به زور هم که شده ماساژ و مشت و مالت می‌دهد. اینجا جمع منصرفان است! انگشـــت به دهـــان می‌مانی وقتی می‌فهمی این صاحب خانه در قبیله خودش کسی است و حال این طور به دست و پای تو افتاده و مشت و مالت می‌دهد. او می‌داند تو زائر حسینی و دیگر برایش مرز‌ها و لباس‌ها تفاوتی ندارد.

دیگر خدمت عرب به عجم را بد نمی‌داند و این‌ها اصلا به چشمش نمی‌آید. اینجا راه را گم می‌کنی، خودت را گم می‌کنی، همه چیز را گم می‌کنی و در پایان غرق می‌شوی در دریای ملت، در توده ملت. البته اشتباه نکنید این توده، آن توده کمونیستی نیست، اینجا مردم از ملل مختلف دور هم جمع شده اند. اینجا امت هستند، امت واحده اسلام. باید باشی تا ببینی و درک کنی و لمس کنی آنچه را می‌شنوی یا حتی در قاب گوشی و تلویزیون می‌بینی. اینجا با همه بزرگی ات قطره‌ای بیش نیستی.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->