فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

ورود به قلمرو مدیریت حسین (ع)

  • کد خبر: ۱۸۲۳۶۸
  • ۱۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۰
ورود به قلمرو مدیریت حسین (ع)
اینجا همه چیز را گم می‌کنی و در دریای ملت غرق می‌شوی.

گام‌های اول از ترس، از وسواس یا از هرچیزی که اسمش را بگذاری، دوری می کنی از چای عربی در استکان و نعلبکی‌هایی که لبه اش دانه‌های درشت شکر چسبیده است (همان که سال‌های بعد برای لمس و چشیدن دوباره اش بال بال می‌زنی)، همان استکان‌هایی که حتی نمی‌شویندشان و با همان‌ها به همه زوار چای می‌دهند.

جلوتر که می‌روی فقط چند ستون نه بیشتر، دلت برای یک چای عربی غنج می‌زند و بالاخره رضایت می‌دهی به کنار گذاشتن تمام بهانه هایت و نوشیدن آن استکان چای عربی. در این راه باید منصرف شوی از همه چیز، اول ازخودت. اینجا جمع منصرفان است. اینجا در هر موکب باید پذیرایی بشوی، اگر نخوری به تو اخم می‌کنند. اخم صاحب خانه دلت را می‌لرزاند و باز هم مهمان موکب بعدی می‌شوی و این مسیر تا آخرین عمود ادامه دارد. ناهار، پذیرایی، چای، قهوه، میوه، شیرینی و بالاخره دلت کمی استراحت می‌خواهد. باز داستان تکرار می‌شود.

باید چرتی بزنی و همین که می‌خواهی چرتی بزنی، با روی گشاده و اخلاق نیمه تند عربی می‌آید سروقتت و به زور هم که شده ماساژ و مشت و مالت می‌دهد. اینجا جمع منصرفان است! انگشـــت به دهـــان می‌مانی وقتی می‌فهمی این صاحب خانه در قبیله خودش کسی است و حال این طور به دست و پای تو افتاده و مشت و مالت می‌دهد. او می‌داند تو زائر حسینی و دیگر برایش مرز‌ها و لباس‌ها تفاوتی ندارد.

دیگر خدمت عرب به عجم را بد نمی‌داند و این‌ها اصلا به چشمش نمی‌آید. اینجا راه را گم می‌کنی، خودت را گم می‌کنی، همه چیز را گم می‌کنی و در پایان غرق می‌شوی در دریای ملت، در توده ملت. البته اشتباه نکنید این توده، آن توده کمونیستی نیست، اینجا مردم از ملل مختلف دور هم جمع شده اند. اینجا امت هستند، امت واحده اسلام. باید باشی تا ببینی و درک کنی و لمس کنی آنچه را می‌شنوی یا حتی در قاب گوشی و تلویزیون می‌بینی. اینجا با همه بزرگی ات قطره‌ای بیش نیستی.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->