پیش‌بینی بارش باران و خنک‌تر شدن هوا در برخی استان‌ها از فردا (۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) نوشیدنی‌های خانگی موثر در سم‌زدایی کبد توصیه به بانوان در سنین باروری: مشاوره بارداری بگیرید یاری انسان دوستانه | ارسال ۱۰۰ واحد خون از خراسان رضوی به بندرعباس پس از حادثه انفجار مصرف لبنیات در ایران ۱۷۰ کیلوگرم کمتر از میانگین جهانی سقف و کف حقوق بازنشستگان کشوری در سال ۱۴۰۴ اعلام شد + میزان افزایش حقوق‌ها با اجرای متناسب‌سازی کمبود این ریزمغذی‌های حیاتی را جدی بگیرید سرپرست اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خراسان رضوی: پاسخ‌گویی فقط در اداره‌کل متمرکز نیست مدیرکل کمیته امداد امام خمینی (ره) خراسان رضوی: برای ایجاد ۱۱ هزار فرصت شغلی در سال ۱۴۰۴ هدف‌گذاری کرده‌ایم شنیده شدن صدای چندین انفجار از محل آتش سوزی در بندر شهید رجایی بندرعباس + فیلم فرسودگی ناوگان حمل‌ونقل برون ‎شهری خراسان رضوی | حمل ونقل جاده ای، لبه  پرتگاه انتقال ۵ نفر از مصدومان حادثه انفجار بندرعباس به تهران (۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) ۷۲۹ نفر از مصدومان حادثه بندر شهید رجایی از بیمارستان ترخیص شدند شکارچیان غیرقانونی، محیط‌بان پارک ملی گلستان را به شهادت رساندند + جزئیات و عکس (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) قتل مرد جوان با ضربات چاقو در کیانشهر (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) تصادف سه خودرو در قوچان خراسان رضوی با ۶ مصدوم (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) ۶ مفقودی در انفجار بندر شهید رجایی این را برای شما مشهدی‌ها می‌نویسم دستور رسیدگی فوری به مصدومان حادثه بندر شهید رجایی در مراکز درمانی تامین اجتماعی جزئیات تازه از افزایش قربانیان و مجروحان انفجار بندر شهید رجایی | ۱۴ کشته و ۶ مفقود و ۱۰۸۶ مجروح (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) رئیس جمعیت هلال احمر: ۵ فروند بالگرد هلال‌احمر به بندرعباس اعزام شد دادستان کل کشور نسبت‌به انتشار اخبار کذب از حادثه بندر شهید رجایی هشدار داد (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) تندخویی و تندمزاجی نابود کننده پیوندهای خانوادگی و اجتماعی | سم مهلک یک رابطه وزیر بهداشت دستور رسیدگی فوری به مصدومان بندر شهید رجایی را صادر کرد بازی با مرگ با بلع یک کیلو و ۸۰۷ گرم تریاک در تربت حیدریه (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) قتل بر اثر اختلاف مالی در لرستان | دستگیری قاتل در کمتر از یک ساعت ماجرای تیراندازی پلیس تهران در قلهک چه بود؟ (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) تصویب پرداخت ۱۸۵هزار میلیارد تومان از دیون دولت به سازمان تأمین اجتماعی در بودجه ۱۴۰۴
سرخط خبرها
روزنوشت‌های شهری (۴۸)

تو باید رأی بدهی!

  • کد خبر: ۱۸۲۹۷
  • ۰۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۵
تو باید رأی بدهی!
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه 
قبل از رسیدن به ایستگاه مترو وقتی از جلو یک ساختمان اداری عبور می‌کنم بوی گاز و صدای ضعیف سوت‌مانندی توجهم را جلب می‌کند. نمی‌توانم بی‌اعتنا بمانم. به هر دردسری هست به این و آن پیامک و تلفن می‌زنم تا از این طرف و آن طرف مدیر آن مجموعه را پیدا کنم و به او خبر بدهم. تشکر می‌کند و می‌گوید همین الآن با نگهبان تماس می‌گیرم تا علمک گاز را بررسی کند. خاطرم آسوده
می‌شود.
یک‌شنبه
توی اداره پست درگیر تقاضای مجدد صدور کارت ملی هستم که مرد جوان خوش‌قد‌و‌بالایی جلو می‌آید و صمیمانه اظهار محبت می‌کند. تیپ و ظاهرش به من نمی‌خورد، اما با محبت و لطف احوالم را می‌پرسد و عکس سلفی می‌گیرد. خانم بدحجابی که کنار من توی صف ایستاده تعجب کرده است!
دوشنبه
توی شلوغی اتوبوس یک دستم را به میله کنارم گرفته‌ام و سرم توی گوشی است. ۲ جوان که روبه‌رو ایستاده‌اند لبخند می‌زنند و می‌پرسند: چی توییت کردی؟ جالب این بود که واقعا همان موقع داشتم توییت
می‌زدم!
سه‌شنبه
کنار خیابان منتظر تاکسی هستم که دوستی از همکاران قدیم به طور اتفاقی مرا می‌بیند و ماشین را نگه می‌دارد. خانمش هم که یک خارجی مسلمان‌شده است همراه اوست. توی فاصله‌ای که با هم هستیم صحبت انتخابات می‌شود و مرد به تردیدش برای رأی دادن اشاره می‌کند. زن با لهجه خاص و لحن متفاوتش وارد گفتگو می‌شود: باید رأی بدهی! معلوم است از قبل با هم این بحث را داشته‌اند!  
چهارشنبه
یکی از مسافران تاکسی از روز زن یاد می‌کند و خرج‌هایی که برای مادر و مادر‌زن و همسرش کرده و بعد حرف از روز پدر به میان می‌آید که در پیش است و باید دوباره دست به‌جیب شود! جوان راننده می‌گوید: من که از پدر و مادرم خوبی ندیده‌ام و هیچ دوستشان ندارم! پیرزن مسافری که در صندلی عقب کنارم نشسته، مادرانه با لهجه گیلکی شیرینی به او می‌گوید: نه پسرم، تو اشتباه می‌کنی! این حرف را نزن. خدا قهرش می‌گیرد.
پنجشنبه
ایستگاه مترو بسیار شلوغ است و وقتی قطار می‌رسد در میان جمعیت متراکم داخل واگن‌ها می‌شویم، جای نشستن نیست، وسط مسافران که هر کدام در سکوت با نگاههایشان حرف می‌زنند می‌ایستم و به چهره‌ها می‌نگرم؛ هر چهره‌ای داستانی و حرفی دارد! یکی خیره شده و با جدیت و تندی نگاهم می‌کند، یکی نگاه خسته اش را می‌دزدد، یکی با مدارا و نرمی خیره شده است، این دو بیت را توی ذهنم شروع می‌کنم و می‌نویسم تا بعد‌ها تکمیلش کنم.
تا داستان خلق به تکرار خوانده ام
من لابه لای سطر، نوشتار خوانده ام
من از نگاه‌های عبوس مسافران
پیغام نانوشته‌ی بسیار خوانده ام!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->