بغضی برای هویزه شکست اشکی برای کربلا جاری شد من کاتبی بیچاره در روزی مهیب گذری بر تاریخ کاشی‌کاری در حرم‌مطهر‌رضوی؛ از دوره تیموری تا کنون محرم و صفر چگونه اسلام را زنده نگه داشته است؟ با آن دست‌های حنایی مستندات تاریخی درباره جایگاه و مقام حضرت زینب(س) مراسم شام غریبان حسینی در حرم مطهر رضوی+ فیلم (۲۶ تیر ۱۴۰۶) آیت‌الله علم‌الهدی: اشک بر سیدالشهدا(ع) از نشانه‌های مؤمن است جزئیات برگزاری مراسم شام غریبان در حرم مطهر رضوی (۲۶ تیرماه ۱۴۰۳) ویدئو| نوجوانانی که دل در گرو حسین(ع) دارند | روایتی از دسته عزای نوجوانان محله احمدآباد مشهد عبور روزانه سه هزار زائر عتبات عالیات از مرز چذابه سید کاظم روح‌بخش، حاجی مشهدی آزاد شد + فیلم ابوالفضل العباس (ع) مظهر ولایتمداری و جوانمردی | عزاداران حسینی به سمت حرم رضوی رهسپار شدند + فیلم حرم امام رضا (ع) در روز تاسوعا غرق در ماتم و عزا شد + فیلم حال و هوای تاسوعای حسینی در کربلای معلی (۲۵ تیر ۱۴۰۳) برگزاری مراسم تاسوعای حسینی و عزای حضرت عباس(ع) در شهرهای مختلف ایران ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد | عزاداری تاسوعای حسینی در مشهد (۲۵ تیر ۱۴۰۳) + ویدئو دمام‌زنی؛ یادگاری از جنوب کشور در مشهدالرضا(ع) | عزاداری هیئت مذهبی روضة‌الشهدا در میدان فلسطین مشهد
سرخط خبرها

چند رباعی برای زائران پیاده امام رضا (ع)

  • کد خبر: ۱۸۳۵۴۲
  • ۲۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۹
چند رباعی برای زائران پیاده امام رضا (ع)
چند رباعی از موسی عصمتی، شاعر مشهدی برای زائران پیاده امام رضا (ع) را بخوانید.

 به گزارش شهرآرانیوز، رباعی‌های زیر سروده موسی عصمتی، شاعر مشهدی برای زائران پیاده امام رضا (ع) است.

دیروز تمام روستا باران داشت
یک بغض شکسته در گلو پنهان داشت

مادر که برای بدرقه آمده بود
در دست,گل و آینه و قرآن داشت

***

در دشت صدای گنگ پا پیچیده است
تصویر غروب جاده‌ها پیچیده است

پژواک غریبی است کمی گوش کنید
در کوه, رضا رضا رضا پیچیده است

***

از شهر سرخس و خواف راهی شده است
با یک دل پاک و صاف راهی شده است

این مرغ شکسته‌بال از راهی دور
انگار به عشق قاف راهی شده است

***

دلتنگ و غریب و ساده آمد با ما
از گرد و غبار جاده آمد با ما

این مادر آرزو به دل آقا جان!
از شهر خودش پیاده آمد با ما

***

در دل, غم بی شمار دارد آقا
یک کودک بی قرار دارد آقا

تا کودک او شفا بگیرد امروز
از لطف تو انتظار دارد آقا

***

تو دیده‌ی بسته را شفا خواهی داد
پرهای شکسته را شفا خواهی داد

زن, معتقد است آخر این آغاز
این کودک خسته را شفا خواهی داد

***

از روز نخست نم‌نم باران بود
یک حس پر از قنوت در جریان بود

در جاده قدم زدن به یادت زیباست
ای کاش که این مسیر، بی پایان بود

***

انگار که شاعرند این قافله‌ها
مرغان مهاجرند این قافله‌ها

عطار کجاست تا بگوید از نو
سیمرغ معاصرند این قافله‌ها

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->