جنون یک مرغ مهاجر ضمانت رسول مهربانی (ص) برای موفقیت و پیشرفت چیست؟ چشم‌هایت را به من قرض بده! | راهکارهای جلوگیری از خود محوری و استبداد رأی در کلام رسول خدا (ص) راهیابی ۱۲۵ متسابق به مرحله استانی چهل‌وهشتمین دوره مسابقات قرآن در خراسان رضوی ۲۵ هزار بسته تحصیلی به دانش‌آموزان نیازمند اهدا شد + فیلم دیوار ندبه چیست و پیامبر اسلام(ص) چه ارتباطی با این دیوار دارند؟ برپایی نمایشگاه عکس «شکوه قم در قاب تاریخ» در قم نقش خانواده در پرورش نسل آینده از دیدگاه امام رضا(ع) خاطره‌ای که ده سال حاجی‌زاده را در لیست شهدا نگاه داشت برپایی دوره‌های آموزش عمومی قرآن کریم در مساجد سراسر کشور آموزش سواد رسانه‌‌ای در مساجد مشهد بیست‌و‌دومین جشنواره فرهنگی‌هنری امام‌رضا(ع) در ۳۱ استان برگزار می‌شود اجرای طرح مساجد جامعه‌پرداز در مشهد ماجرای یک بانوی تونسی و قرآنی که به مشهد رسید | وقتی شفای یک بیمار به هنر پیوند خورد دیدار تولیت آستان قدس رضوی با خانواده آتش نشان فداکار مشهدی به من مشورت بدهید! کلید طلایی برای ساختن سرنوشتی روشن | مروری بر فواید مشورت در زندگی وقف، از سنت دیروز تا موتور توسعه امروز آیت‌الله علم‌الهدی: مجتمع‌های آموزشی ویژه بانوان درمناطق حاشیه‌ای برای جذب نسل جوان ایجاد شود آزادی ۱۵۰۰ زندانی خراسان رضوی به مناسبت سالروز میلاد پیامبراسلام(ص) | آغاز پویش «به عشق پیامبر(ص) می‌بخشم» + فیلم
سرخط خبرها

چند رباعی برای زائران پیاده امام رضا (ع)

  • کد خبر: ۱۸۳۵۴۲
  • ۲۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۹
چند رباعی برای زائران پیاده امام رضا (ع)
چند رباعی از موسی عصمتی، شاعر مشهدی برای زائران پیاده امام رضا (ع) را بخوانید.

 به گزارش شهرآرانیوز، رباعی‌های زیر سروده موسی عصمتی، شاعر مشهدی برای زائران پیاده امام رضا (ع) است.

دیروز تمام روستا باران داشت
یک بغض شکسته در گلو پنهان داشت

مادر که برای بدرقه آمده بود
در دست,گل و آینه و قرآن داشت

***

در دشت صدای گنگ پا پیچیده است
تصویر غروب جاده‌ها پیچیده است

پژواک غریبی است کمی گوش کنید
در کوه, رضا رضا رضا پیچیده است

***

از شهر سرخس و خواف راهی شده است
با یک دل پاک و صاف راهی شده است

این مرغ شکسته‌بال از راهی دور
انگار به عشق قاف راهی شده است

***

دلتنگ و غریب و ساده آمد با ما
از گرد و غبار جاده آمد با ما

این مادر آرزو به دل آقا جان!
از شهر خودش پیاده آمد با ما

***

در دل, غم بی شمار دارد آقا
یک کودک بی قرار دارد آقا

تا کودک او شفا بگیرد امروز
از لطف تو انتظار دارد آقا

***

تو دیده‌ی بسته را شفا خواهی داد
پرهای شکسته را شفا خواهی داد

زن, معتقد است آخر این آغاز
این کودک خسته را شفا خواهی داد

***

از روز نخست نم‌نم باران بود
یک حس پر از قنوت در جریان بود

در جاده قدم زدن به یادت زیباست
ای کاش که این مسیر، بی پایان بود

***

انگار که شاعرند این قافله‌ها
مرغان مهاجرند این قافله‌ها

عطار کجاست تا بگوید از نو
سیمرغ معاصرند این قافله‌ها

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->