معصومه متین نژاد | شهرآرانیوز؛ بچهتر که بودم و رسیدگیهای زیاد والدینش را میدیدم، فکر میکردم تک فرزندی چه امتیاز بزرگی است. چیزی که سهم او به تنهایی از زندگی پدر و مادرش بود باید بین من و خواهر و برادرهایم تقسیم میشد. ولی هیچ گاه روی دیگر زندگی اش را ندیده بودم. تنهایی و دیگر هیچ.
بیشتر والدین امروزی که یک فرزند دارند، کودکی شان را با دست کم دو سه خواهر و برادر گذرانده اند، برای همین معنای تک فرزندی و تنهایی را چه در کودکی و چه در بزرگ سالی درک نمیکنند. خیلی از آنها همچنان براین باورند که به جای داشتن چند فرزند که نمیتوان آینده همه آنها را تضمین کرد، میتوان یک فرزند داشت و او را موفق تربیت کرد. همچنین فرصت بیشتری برای پیشرفت در زندگی داشت.
واقعیت این است که مشکلات تک فرزندی آن قدر زیاد است که مزیتهای آن درونش گم شده است. مشکلاتی که تنهایی را باید از ملموسترین آ نها دانست. مشکلی که درون خودش دهها مشکل مختلف دیگر را هم جا داده است و اگر همین والدین آنها را بدانند با آن همه دغدغهای که برای موفقیت فرزندانشان دارند، هرگز به آن تن نمیدهند. مشکلاتی که در ادامه میخواهیم فقط به تعداد محدودی از آنها نگاهی بیندازیم.
خواهر و برادر حکم یک هم بازی و همراه ثابت و همیشگی را دارد. بچهها حتی اگر مهدکودک و مدرسه بروند، بازهم در بیشتر ساعتهای روز تنها هستند. تنها در هنگام غذاخوردن، تنها بدون والدین روز را شب کردن، تنها در اتاقی خوابیدن، تنها بازی کردن و...؛ حسرت و خلأ روحیای که همیشه با بچههای تک فرزند میماند.
بچهها رفتارهایی مانند رقابت سالم، همیاری و همدردی را از زندگی در کنار خواهر یا برادر خود یاد میگیرند، چون در خارج از فضای خانواده، آنها باید مدام مراقب باشند که از دیگران عقب نمانند. درواقع، جمع خواهر و برادرها امنترین مکان روانی برای بچه هاست. مکانی که آنها میتوانند بدون دغدغه در آن آزمون و خطا و از تجربههای هم استفاده کنند.
بیشتر بچهها تجربه اذیت شدن در کودکی از سوی هم سن و سالانشان را دارند. زمانهایی که فقط یک خواهر یا برادر بزرگتر میتواند نقش یک حامی را برای آنها بازی کند. خواهر و برادرهایی که در بزرگ سالی هم همین نقش حمایتی را از هم دارند و میتوان با کمک آنها مشکلات بزرگ زندگی را حل و به آنها تکیه کرد. درواقع، پدر و مادر تنها حامیان حقیقی در زندگی بچههای تک فرزند هستند.
کرونا اگر هیچ چیز نداشت به ما ارزش رابطه با بستگان و نزدیکان را به خوبی یادآوری کرد، یعنی باوجود محدود شدن روابط فامیلی، رابطه با خواهر و برادرها در نقش خاله، عمو، دایی و عمه، همچنان یک نیاز روحی است. اتفاقی که برای بچههای تک فرزند، با این گسستگی روابط فامیلی، حکم یک قرنطینه دائمی در همه طول عمر را خواهد داشت.
یکی از آسیبهای جدی که تنهایی میتواند برای بچههای تک فرزند داشته باشد، وابستگی زیاد به گروه دوستان یا همسر آینده است. وابستگیای که مخاطرات زیادی را در دل خودش دارد و فرد برای گرفتن تأیید یا داشتن طرف مقابل دست به هر کاری میزند. دقت داشته باشید که وابستگی با دل بستگی فرق دارد و نوعی اختلال روانی است که درنهایت به خستگی طرف مقابل و شکست عاطفی فرد منجر میشود.
بلوغ برای همه نوجوانان سنی حساس و مخاطره آمیز است. این اتفاق در بچههای تک فرزند که میخواهند خلأهای روحی و تنهایی شان را هرطوری شده با پذیرش در گروههای هم سن وسالشان پرکنند، مخاطرات بیشتری دارد و آنها را به سمت کارهای پرخطری مانند نوشیدن مشروبات الکلی، سیگار کشیدن، استفاده از مواد مخدر و حتی صدمه زدن به وسایل و اموال پیش میبرد.
بچههای تک فرزند برای سالیان طولانی مرکز توجه والدینشان بوده اند. این موضوع آنها را بسیار پرتوقع، حساس و زودرنج بار میآورد. رفتارهایی که از طرف دیگران پذیرفته نیست و در بزرگ سالی به ویژه در محیطهای کاری و ارتباط با همکاران یا در زندگی مشترک و ارتباط با همسر، آنها را با مشکلات و تنشهای زیادی روبه رو میکند و تاب آوری آنها را پایین میآورد.
کودکانی که بیشتر وقت خود را به علت تنهایی با بازیهای رایانهای و تلویزیون پر میکنند، طبیعی است که مهارتهای ارتباطی ضعیف تری داشته باشند، حتی اگر مهدکودک بروند یا در مدرسه با دوستان زیادی تعامل داشته باشند. درحالی که خواهر و برادرها درخانه زمان زیادی را باهم صرف میکنند و باید برای مشکلات و مسائلی که باهم دارند، به تنهایی یا با کمک والدین راه حل پیدا کنند.
زندگی درخانوادهای که فقط بزرگ سالان در آن حضور دارند؛ مادر، پدر، مادربزرگ و پدربزرگ، افزون بر اینکه مانع از تجربیات شیرین کودکی میشود، پرشی به دوران مسئولیت پذیری بزرگ سالی هم خواهد بود، چون از نظر روحی و روانی شاهد رشد سریع کودکان تک فرزند هستیم. رشدی که با نشانههای زودرس بلوغ همراه است و به بچهها این اجازه را میدهد در تصمیمات خانوادگی شرکت کنند و خود را بخشی از زندگی زناشویی والدینشان بدانند.
رسیدگی و توجه زیاد به کودکان تک فرزند یک روی سکه است. روی دیگر آن درکانون توجه بودن است. به بیان ساده تر، بچههای تک فرزند همیشه زیر ذره بین والدین هستند و حساسیت بیش از اندازه آنها برای آینده این بچه ها، سبب واردشدن فشار روانی و خستگی روحی زیادی در این بچهها میشود که باید به تنهایی بار آرزوهای والدینشان را هم به دوش بکشند. این بچهها از آزادیهای لازم هم برخوردار نیستند و خیلی وقتها به خاطر احساس دین و نگرانی بیش ازاندازهای که برای والدینشان دارند، آرزوها و برنامههای خود را نادیده میگیرند.
۳ برابر
جوانانی که تنها هستند تا سه برابر بیشتر از دیگران گرفتار افسردگی میشوند.
زمان تنهایی > شدت تنهایی
زمان تنهایی به مراتب مهمتر از شدت تنهایی است و خطر ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد.
کمجمعیت > پرجمعیت
دلبستگی و همبستگی زیاد در خانوادههای پرجمعیت سبب میشود تا شیوع اختلالهای روانی در این خانوادهها کمتر از خانوادههای کمجمعیت باشد.