پیوند مچ دست بیمار جوان با موفقیت در بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد مشهد انجام شد (۱۲ مرداد ۱۴۰۴) بیماران قلبی قبل از حضور در سفر اربعین، حتماً با پزشک خود مشورت کنند سهمیه‌های کنکور در مسیر بازنگری؛ دولت در حال بررسی پیشنهاد وزارت علوم رژیم غذایی پرچرب چگونه بر روده اثر می‌گذارد؟ چاپ ۸۰ درصدی کتاب‌های درسی | دانش‌آموزان تا ۱۰ شهریور فرصت دارند درمانگاه شهدای سلامت بسیج جامعه پزشکی خراسان رضوی در کربلای معلی فعال شد آیا بستن شکم با پلاستیک در حین ورزش موجب چربی‌سوزی می‌شود؟ پیش‌بینی رگبار و گردوخاک در جنوب و ارتفاعات کشور (۱۲ مرداد ۱۴۰۴) تاریخ واریز حقوق مرداد ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین اجتماعی | آیا معوقات فروردین در مردادماه پرداخت می‌شود؟ چرا زمان پرداخت معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین اجتماعی مشخص نیست؟ جزئیاتی از پرداخت وام قرض‌الحسنه به بازنشستگان تأمین اجتماعی گلستان | آیا بانک رفاه به تامین اجتماعی برمی‌گردد؟ بازنشستگان فرهنگی در انتظار دریافت مطالبات و مابقی معوقات همسان‌سازی هستند جزئیات صدور «دیبا کارت اعتباری» برای بازنشستگان، جانبازان و ایثارگران درباره قهر‌های پدر و مادر و تاثیرش بر فرزندان | زخم‌های بی‌صدا سرویس ایاب و ذهاب کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد در آستانه حذف مشارکت مدیریت شهری و مردم مشهد برای بازگشت کودکان بازمانده از تحصیل نشانی ملی جغرافیایی ایران برای اماکن خراسان رضوی بایسته‌های تشکیل خانواده در دوران معاصر زنگ خطر بازماندگی از تحصیل | هنوز برخی خانواده‌ها برای ثبت‌نام کلاس اولی فرزندشان اقدام نکرده‌اند! دستگیری سارقی که از ۸ سالگی در راه زندان بود پرونده جنایی هولناک؛ همدستی نوه و دوستش برای قتل مادربزرگ پلنگ ایرانی، نگهبان باغ وحش اسرائیل را کشت شرور خطرناک تهران در دام پلیس اطلاعات ۱۶ میلیون زن متاهل داریم، اما یک میلیون زایمان انجام می‌شود | سبزوار و تربت‌جام خراسان رضوی رکورددار کمترین میزان سزارین در کشور ۷۲۵ مدرسه در خراسان رضوی درحال ساخت | کمبود معلم به ۱۸ هزار نفر رسید بیمارستان‌ها باید آمار سزارین را کاهش دهند واژگونی ون زائران ایرانی در مسیر نجف به مهران با ۱۰ مصدوم (۱۱ مرداد ۱۴۰۴) درددل‌های دردسرساز  | درباره اشتباهی به نام درددل کردن با یک آشنا یا غریبه غیرهم جنس آبادان گرم‌ترین شهر جهان شد + فهرست (۱۱ مرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

چای‌هایی که خوردن نداشت!

  • کد خبر: ۱۸۶۶۴۸
  • ۰۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۷
چای‌هایی که خوردن نداشت!
اکثر ارباب رجوع‌ها راضی بودند که پول چایم را بدهند، چون کارشان خیلی زود و فقط در زمانی به اندازه خوردن یک لیوان چای راه می‌افتاد. حتی آن‌هایی که مدارکشان ناقص بود هم با دادن پول چای به من، کارشان روی غلتک می‌افتاد.
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

مشکل من این بود که دوست نداشتم مثل بقیه کارمندان بروم توی آبدارخانه و برای خودم چای بریزم. راستش اصلا چای آبدارخانه را دوست نداشتم، بلکه فقط از همان چای‌ها دوست داشتم که پولش را ارباب رجوع بدهد. اکثر ارباب رجوع‌ها هم راضی بودند که پول چایم را بدهند، چون کارشان خیلی زود و فقط در زمانی به اندازه خوردن یک لیوان چای راه می‌افتاد. حتی آن‌هایی که مدارکشان ناقص بود هم با دادن پول چای به من، کارشان روی غلتک می‌افتاد.

پول چای‌هایی که می‌گرفتم هم مثل خود چای‌ها مدل‌های مختلف داشتند. بعضی هایش درحد چای خیلی کم رنگی بودند که با آب جوش خالی تفاوت محسوسی نداشتند، بعضی پول چای ها، مثل چای پررنگ بودند. بعضی‌ها که خیلی عجله داشتند پول چایی که می‌دادند فراتر از پول چای بود، اصلا انگار به جای پول چای، دارند پول کاپوچینو می‌دهند. پول چای ارباب رجوع‌هایی هم که برای دادن پول چای این دست و آن دست می‌کردند مثل چایی بود که از زمان خوردنش گذشته است و لذت خوردنش به اندازه خوردن چای داغ نبود.

البته ارباب رجوع‌هایی هم وجود داشتند که دوست نداشتند پول چای بدهند و من هم، چون بدجور چای خور بودم نمی‌توانستم کارشان را زود راه بیندازم. کارشان ماه‌ها طول می‌کشید و برای همین مجبور بودند مثل کارمندان اداره هر روز بیایند اداره و از من جواب‌هایی مثل «سیستم قطعه، خودشون نیستند، امروز برین فردا بیایید!» بشنوند.

آن‌ها خودشان کار خودشان را سخت کرده بودند و چند برابر هزینه چای هزینه رفت و آمدشان به اداره می‌شد.
برخی ارباب رجوع‌ها هم بودند که ضریب هوشی زیادی نداشتند. هر قدر به آن‌ها می‌گفتم «من از آن چای خور‌های خیلی قهار هستم که تا چای نخورم نمی‌توانم کار ارباب رجوع را انجام دهم.» منظورم را نمی‌گرفتند. من هم که نمی‌شد مستقیم به آن‌ها بگویم که به من زیرمیزی بدین، تا پرونده شما رو تموم کنم و روی میز تحویلتون بدم!

ولی خوب این چای خورِ خیلی قهار بودن، عاقبت خوبی نداشت. حالا به جای چای خوردن، من را جایی آورده اند که فقط می‌توانم آب خنک بخورم.
حتی شنیدم بعضی از کسانی که رد لیوان چای من روی پرونده ناقصشان افتاده هم باید بیایند اینجا و آب خنک بخورند.
واقعا آب خنک خوردن برای آدمی مثل من که عادت داشت فرت و فرت چای بنوشد خیلی سخت است.

البته خودم هم تلاش کردم کسی را پیدا کنم که پول چایش را بدهم تا زودتر آزادم کنند، اما مثل اینکه اینجا کسی چای خور نیست.
قرار است چند ماه دیگر هم آب خنک بخورم و بعدش آزاد شوم. آن وقت باید بروم اداره تا تسویه حساب پایان کارم را آنجا انجام دهم.
این دفعه که رفتم اداره، به کارمندان توصیه می‌کنم فقط همان چای آبدارخانه را میل کنند و به هر ارباب رجوعی هم که آنجا ببینم خواهم گفت که سعی کنید پول چای هیچ کارمندی را شما حساب نکنید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->