ایران خودرو گزارش داد | توقف تولید یک خودرو پر فروش در سال ۱۴۰۴ در سال ۱۴۰۴، عوارض خودرو‌های وارداتی ۲.۴ برابر شد؟ پیش‌بینی قیمت طلا و سکه فردا (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | ترمز طلا کشیده می‌شود؟ پیش‌بینی بورس فردا (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | منتظر صعود بازار باشیم؟ پیش‌بینی قیمت ارز و دلار فردا (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | روند خنثی ادامه دارد؟ هشدار به سهامداران عدالت؛ فریب پیامک‌های واریز سود را نخورید بیانیه سازمان حمایت درباره قیمت‌گذاری خودرو‌های وارداتی جزئیات حراج شمش طلا روز سه‌شنبه (۱۶ اردیبهشت‌ ۱۴۰۴) بررسی قیمت امروز خودرو‌های خارجی (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | تیگو ۸ پرو ۳ میلیارد و ۳۳۵ میلیون تومان آرامش در بازار امروز خودرو‌های داخلی (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) مشکل توقف عرضه آرد رفع شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) فروش فوری یکی از محصولات ایران‌خودرو از روز سه‌شنبه (۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) + لینک ثبت‌نام ابلاغ مصوبه واردات خودرو‌های نو و کارکرده به گمرکات + سند رئیس‌کل بانک مرکزی: آغاز آزمایشی اصلاح نظام بانکی از فروردین ۱۴۰۴ افت فشار فروش در بورس | گزارش وضعیت بازار سهام (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) ریزش بورس ۹۹ در ۱۴۰۴ تکرار می‌شود؟ طلا در مشهد گرمی چند؟ (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت امروز ارز، طلا، سکه و بیت کوین (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | دلار ۸۶ هزار و ۲۵۰ تومان بهره‌برداری از یک نیروگاه خورشیدی در گناباد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) آشنایی با قدیمی‌ترین دستور‌پخت‌های جهان محدودیت‌های فروش برای خودرو‌های وارداتی برداشته شد گذر قیمت طلا از کف | سکه برای بازگشت به مدار صعود خیز برداشته است؟ (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) کارمندان می‌توانند از مرخصی استعلاجی ساعتی استفاده کنند قیمت مرغ منجمد تعیین شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت طلای جهانی امروز (یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) اعلام شد وزارت نیرو تعرفه‌های جدید آب در سال ۱۴۰۴ را اعلام کرد انبار متخلف در شهرستان مشهد پلمب شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت جدید کارخانه‌ای محصولات سایپا اعلام شد (اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت امروز میوه و صیفی‌جات در مشهد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | کاهو و کلم کیلویی چند است؟
سرخط خبرها

کنترل بازار!

  • کد خبر: ۱۹۲۹۰۸
  • ۱۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۳
کنترل بازار!
از خواب بیدار می‌شوید. احساس تشنگی می‌کنید. می‌روید در یخچال را باز می‌کنید. با اینکه تمام آب توی پارچ را می‌خورید، ولی باز هم تشنه اید.
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

از خواب بیدار می‌شوید. احساس تشنگی می‌کنید. می‌روید در یخچال را باز می‌کنید. با اینکه تمام آب توی پارچ را می‌خورید، ولی باز هم تشنه اید. سراغ شیر آشپزخانه می‌روید و در حالی که دارید از شیر هم آب می‌خورید زنگ خانه تان به صدا در‌ می‌آید.
- لطفا بیایید پایین، کارتان دارم.

حوصله ندارید لباس مخصوص بیرون بپوشید و برای همین ترجیح می‌دهید با همان زیرپوش آبی و زیرشلواری راه راه بروید بیرون. حتی، چون آن لنگه دیگر دمپایی خودتان را پیدا نمی‌کنید دمپایی همسرتان که فقط انگشت شست و کناری اش، داخلش جا می‌شود را می‌پوشید و می‌روید دم در.

چند نفر آقای کت و شلواری را دم در می‌بینید و بعد از «سلام و احوالپرسی و بفرمایید بالا دم در بده و نه! همینجا خوبه، مزاحمتون نمی‌شیم.» به شما یک کنترل می‌دهند و می‌گویند: این خدمت شما باشد.‌
می‌گویید: ممنون، تلویزیون ما کنترل دارد.‌
می‌گویند: این کنترل فرق می‌کند. این کنترل بازار است.

با تعجب می‌پرسید: کنترل بازار؟
جواب می‌دهند: بله، دیروز خودتان گفتید اگر کنترل بازار مرغ را به شما بسپارند خوب بلدید چه کار کنید.
بهت زده می‌گویید: نه من قبول نمی‌کنم.‌
می‌پرسند: مگر شما تشنه نیستید.‌
می‌گویید: بله خیلی تشنه ام. با اینکه همین چند لحظه پیش چند لیتر آب خوردم.

یکی از آن‌ها با لبخند می‌گوید: تشنگی شما از بین نرفته، چون شما تشنه خدمت هستید نه تشنه آب! حالا کنترل را بگیرید.
کنترل را تحویل می‌گیرید. به خانه برمی گردید و لباس و کفش مرتب می‌پوشید و می‌روید پشت شیشه مغازه مرغ فروشی سر کوچه خودتان.

تابلو قیمت مرغ را نگاه می‌کنید و بعد دکمه کم کردن کنترل بازار را فشار می‌دهید، اما کنترل کار نمی‌کند و قیمت سرجایش است. روی زمین می‌نشینید و کنترل را چند بار به زمین می‌کوبید و دوباره به سمت تابلو قیمت مرغ می‌گیرید. کنترل کار می‌کند، ولی به جای اینکه قیمت‌ها را کم کند زیاد می‌کند. چند بار دیگر هم دکمه کم کردن قیمت را می‌زنید، ولی هر بار که دکمه را فشار می‌دهید قیمت به جای پایین آمدن بیشتر بالا می‌رود. حتی وقتی کنترل را هم فشار نمی‌دهید قیمت‌های مرغ فروشی و حتی مغازه‌های اطراف بیشتر می‌شود.‌
می‌خواهید کنترل را محکم بکوبانید به زمین، ولی می‌بینید دوباره ماشینی که صبح در خانه آمده بود، جلو مغازه می‌ایستد.
داد می‌زنید و می‌گویید: من این کنترل را دوست ندارم.

آن‌ها هم می‌گویند: اتفاقا یک نفر دیگر هم گفت اگر کنترل بازار مرغ را به من بدهند، می‌دانم چه کار کنم. آمدیم کنترل را از شما بگیریم و بدهیم به او.
کنترل را به آن‌ها برمی گردانید و با خوشحالی به سمت خانه می‌دوید. حس می‌کنید دلتان برای کنترل تلویزیون خانه تنگ شده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->