همان طور که حتما در جریان هستید سن بازنشستگی افزایش یافته است، بدین ترتیب که مثلا کسـانی که سال ۱۴۰۳ استخدام دولت میشوند، بعد از ۳۵ سال بازنشسته خواهند شد.
خلاصه اوضاع به صورتی پیش میرود که آدم به محض بازنشستگی اش به جای اینکه از این شهر به آن شهر برود، میتواند از این دنیا به آن دنیا برود.
البته خیلی هم بد نیست. با قانون جدید، بازنشستگان به جای اینکه بروند توی پارک شطرنج بازی کنند یا سرصبح استیکرِ صبحت به خیر و دلت شاد، توی گروههای خانوادگی بفرستند، میروند اداره سرکار. نهایتش هم این است که سرعت و انرژی سالهای اول خدمت را ندارند و به جای اینکه به ارباب رجوع بگویند: «امروز برو فردا بیا»، میگویند: «امروز برو پس فردا بیا!»
نگران جوان گرایی هم نباید بود، چون همین قدر که دلشان جوان باشد کافی است.
یک خوبی دیگر قانون جدید این است که آدم پول کمتری صرف قند و چای میکند و همانجا توی اداره چای میخورد که با این گرانی قند و چای، کمک شایانی است به اقتصاد خانوار.
البته در مقابل این قانون مدبرانه و متفکرانه، بعضیها هستند که دارند بهانه میگیرند و میگویند: اصلا چرا این افزایش سن بازنشستگی، این قدر زود تصویب شد؟
به نظر ما که اینها در هر صورت دنبال بهانه اند. اگر شما از زود تصویب شدن ناراحت هستید چرا از دیر تصویب شدن افزایش دستمزد کارگران هم ناراحت هستید؟
پس دیر تصویب شدن یا زود تصویب شدن مشکل شما نیست و فقط دوست دارید بهانه بگیرید.
شاید بعضی با خودشان بگویند که با افزایش سن بازنشستگی ممکن است کارمند به سنی برسد که راهی خانه سالمندان شود که البته آن هم ایراد ندارد. میشود با اداره هماهنگ کرد تا کارمندی که اکنون سالمند هم هست، از همان جا دورکاری کند.
البته یک راه بهتر هم هست. میشود سن بازنشستگی را صد سال اعلام کرد تا فرد آن قدر درگیر کار شود که یادشان برود بمیرد و به این ترتیب میانگین عمر مردم به صد سال افزایش یابد.