شیما سیدی | شهرآرانیوز، در پوستر فیلم «خطوط ناموزون خدا» تصویر زنی بسیار زیبا و شیکپوش را میبینیم که شاید بر اساس آن بتوانیم داستان را اینگونه تعریف کنیم.
«زنی در نقش یک کارآگاه خصوصی وارد تیمارستان میشود، تا یک ماجرای قتل را کشف کند...».
اما فیلمی که عنوان معماییترین و پیچیدهترین فیلم سال ۲۰۲۲ را از آن خود کرده است را بیشک به این راحتی نمیتوان در چند خط توضیح داد.
در طول فیلم کارگردان بارها مخاطب را بر سر دوراهی قرار میدهد و هر بار با نشان دادن زوایایی از فیلم مخاطب را به یک سمت پرتاب میکند و این شیوه را تا سکانس پایانی فیلم پیش میبرد.
البته زمان طولانی ۱۵۵ دقیقهای فیلم خطوط ناموزون خدا نشان میدهد که کارگردان فیلم را با حوصله ساخته و قرار نیست یک داستان راحت را به خورد مخاطب بدهد، بلکه با روایت فیلم به صورت غیرخطی و پیش بردن داستان در زمانهای مختلف و رفت و برگشتهای متعدد تعلیق فیلم را دوچندان میکند.
کارگردان در یک ساعت ابتدایی فیلم با بهکاربردن تکنیک فلش بک-که بعداً میفهمیم در اصل فلش فوروارد به آینده بوده- مخاطب را گیج میکند و انگار از این کار لذت میبرد. به عقیده برخی از منتقدان این پیچش زیاد با تزریق شخصیتهای متعدد باعث به وجود آمدن هزارتویی شده که گاهی خود فیلمساز هم در آن گم شده است. شاید به همین دلیل هم بوده که فیلم نتوانسته آنگونه که باید نظر منتقدها را جلب کند.
به هر حال اگر یک ساعت اول فیلم خطوط کج خدا را بتوانید تحمل کنید و از فیلم خسته نشوید، در یک ساعت و نیم باقی مانده فیلم رمزگشایی و غافلگیر خواهید شد.
اوریول پائولو، کارگردان خطوط ناموزون خدا، پیش از این هم با فیلمهای The Invisible Guest ۲۰۱۶ و The Body ۲۰۱۲، خودش را به عنوان یک جنایی-معمایینویس درجه یک ثابت کرده است. او تبحر ویژهای در غافلگیر کردن مخاطب به ویژه در سکانسهای پایانی دارد. در فیلم مهمان ناخوانده او نیز که سال ۲۰۱۶ اکران شده بود، پدر و مادر مقتول برای اثبات جرم قاتل پسرشان دست به راهکاری میزنند که به هیچ وجه برای مخاطب قابل پیش بینی نیست.
فیلم خطوط ناموزون خدا در ژانر روانشناختی، تریلر و رازآلود ساخته شده که سعی دارد پیچیدگیهای ذهن یک بیمار مبتلا به پارانویا را روایت کند. بیماری پارانویا یک بیماری بدگمانی شدید است. افراد مبتلا به این بیماری بسیار متکبر و خودمحور هستند و برای اثبات خودشان حاضرند هر کاری بکنند به همین خاطر در مراحل حاد بیماری میتواند خطرناک باشد.
در فیلم هم میبینیم تا وقتی همه آلیس را باور دارند رفتارش بسیار عادی است، ولی وقتی دروغهایش برملا میشود به هم میریزد و تصمیماتی میگیرد که میتواند بسیار خطرناک باشد، مثل آتش زدن تیمارستان. درست در همین زمان هم هست که ذهنش روشن میشود و اینقدر میگردد تا بتواند راهکاری برای توجیه خودش پیدا کند.
همچنان که در یکی از صحنهها بیمار در ذهنش وارد یک مهمانی در گذشته میشود. ورودش به صحنه مهمانی با آینه که در سینما نماد سرکوب شدن است اتفاق میافتد. آلیس در مهمانی میگردد تا بتواند نشانهای از خیانت شوهرش پیدا کند. وقتی متوجه میشود شوهرش به او خیانت کرده ذهنش فعال میشود و دنبال راهکار میگردد.
بسیاری از منتقدان و کاربران- به ویژه ایرانی- بر این باورند که فیلم کپی از فیلم جزیر شاتر (Shutter Island) اثر «مارتین اسکورسیزی» است. حتی یکی از سایتهای نقد فیلم ایرانی عنوان «ورژن زنانهای از دنیای مردانه اسکورسیزی» را به این فیلم داده و بعد توضیح داده که قهرمان در اینجا زنی است که بهدنبال اثبات خود برآمده است.
اما بهنظر میرسد اتهام کپی بودن که اتفاقاً بیشتر منتقدهای ایرانی هم در نقدهایشان به آن دامن زدند، غلط باشد. در واقع فیلم «خطوط ناموزون خدا» سال ۲۰۲۲ اکران شده، اما فیلمنامه این فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشته «تورکواتو لوکا دِ تنا» که تاریخ انتشار کتاب ۱۹۷۹ است.
این درحالی است که فیلم جزیره شاتر محصول سال ۲۰۱۰ است. حتی در پرداخت هم نمیتوانیم بگوییم این فیلم کپی است، چون در جزیره شاتر کارگردان به شخصیت اصلی نزدیک میشود، اما در اینجا تلاش شده است تا شخصیت داستان لو نرود برای همین زیاد به شخصیت اصلی نزدیک نمیشویم. گرچه که تأثیرگرفتن از فیلم مارتین اسکورسیزی را نمیتوان به طور کل انکار کرد، زیرا هر دو شخصیت اصلی فیلم به بیماری پارانویا مبتلا هستند و از این نظر شباهت دارند.
به طور کل میتوان گفت این مقایسه دوست داشتنی نیست؛ به ویژه اینکه قدرت هالیوود در فیلمسازی را نمیتوان با کمپانی وارنر اسپانیا مقایسه کرد، قدرت مارتین اسکوریزی در کارگردانی را نمیتوان با اوریول پائولو مقایسه کرد و بازیگری لئوناردو دی کاپرویو هم با باربارا لنین قابل مقایسه نیست؛ بنابراین شاید اگر این فیلم در هالیوود ساخته میشد با اقبال بیشتری روبهرو بود.
کارگردان در جایی، در توضیح عنوان فیلم گفته است: در سکانسی که دکتر «ساموئل الوار» با رئیس پلیس صحبت میکند میگوید: «اگه خدا انسان رو کامل آفریده پس انسانهایی که تو این بیمارستان هستند مثل خطوط کج خدا هستند؛ وقتی خدا داشته نوشتن رو یاد میگرفته. کدوم خدایی چنین نقصی رو مجاز میدونه؟
پلیس: من متقاعد شدم حتماً خدا براشون برنامهای داره!
دکتر: نقشه خدا برای من محفوظه! هرکس این جنایت رو مرتکب شده، از خطوط کج خدا هست. پس اصلا چه نیازی به طی کردن مراحل قانونیه وقتی قراره دوباره این افراد به همینجا برگردن.»
این استدالال شاید منفیترین نقطه در پردازش شخصیت دکتر سامویل الوار هست که باعث میشود از چشم مخاطب بیفتد؛ و شاید بعد از اینجاست که مخاطب با شخصیت اصلی فیلم همراه میشود که با پالتوی خز و موهای آراسته وارد تیمارستان شده بود و باور اینکه این زن دیوانه باشد را سخت میکرد.