به گزارش شهرآرانیوز محمدعلی اسلامی ندوشن از فردوسی به عنوان «سخنگوی پیروزی نیکی بر بدی» یاد میکند و میگوید «کتابش نبرد نیکی با بدی است». به عقیده این شاهنامهشناس، «شاهنامه برای آن آخرش خوش است که انتهایش به نفع نیکی خاتمه پیدا میکند».
فردوسی در شاهنامه دنیایی ساخته که نیکی و بدی دوشادوش هم هستند، همانطور که ذات آدمی مرکب از جنبههای خوب و بد است. در شاهنامه روح پهلوانی و آزادگی را میبینیم، اندرز را میبینیم، زن و عشق را میبینیم، تراژدی را میبینیم، اصلا قصه پسرکشیاش را همهمان در کتابهای درسیمان خواندهایم، گاه از بزرگترها قصه رستم و سهراب، بیژن و منیژه و سیاوش را شنیدهایم و سوگ سیاوش را به یادگار داریم. ته ذهنمان شمایی از شاهنامه را داریم هرچند به صورت ناقص، یا جستهوگریخته ابیات آن را شنیدهایم و داستانش را به صورت کامل نخواندهایم، حتی شاید بسیاریمان نتوانیم بیتهای شاهنامه را به درستی بخوانیم و تلفظ کلماتش برایمان سخت باشد؛ اما هستند کسانی که زندگیشان را برای شاهنامه گذاشتهاند.
نسخههای متعددی از شاهنامه در سراسر جهان وجود دارد که جلال خالقی مطلق، شاهنامهشناس فقط ۱۵ نسخه را معتبر میخواند و تصحیح خود را نیز بر اساس این ۱۵ نسخه انجام داده است. صفحه منسوب به محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات، نسخههای چاپ مسکو، چاپ تورنر ماکان بر اساس نسخ متعدد، چاپ ژول مول بر اساس نسخ متعدد، چاپ ژان اگوست وولّرس بر اساس دو چاپ تورنر ماکان و ژول مول، چاپ بروخیم به اهتمام سعید نفیسی، چاپ نفیس عکسی بایسنقری، چاپ موسسه خاور، چاپ قسمتهایی از شاهنامه زیر نظر استاد مجتبی مینوی، بنیاد شاهنامه، شاهنامه دکتر جلال خالقی مطلق، چاپ دبیرسیاقی بر اساس چاپ ماکان و مول، نامه باستان دکتر میرجلالالدین کزازی، شاهنامه بر اساس چاپ مسکو دکتر سعید حمیدیان، شاهنامه دکتر عزیزالله جُوینی و شاهنامه مصطفی جیحونی را از شاهنامههای معتبر خوانده است.
طبق اطلاعات سامانه خانه کتاب و ادبیات ایران و با جستوجوی واژه «شاهنامه» بیش از ۳ هزار کتاب (۳۳۷۷ چاپ اول) با موضوع شاهنامه از تصحیح تا بازنویسی و بازآفرینی برای کودکان و نوجوانان، پژوهش درباره این کتاب و انتشار تکداستانهای آن در سایت ثبت شده و حدود ۲۰ ناشر طبق اطلاعات این سامانه اقدام به نشر شاهنامه (اعم از تصحیح تا بازآفرینی) کردهاند. شاهنامه از جمله کتابهایی است که در میان کتابهای بساطگستران هم دیده میشود.
البته شاهنامه در بازار نشر جزء کتابهای نفیسی به شمار میآید که بهای بسیاری دارد و گاه خارج از قدرت خرید برخی مردم است؛ قیمتها بسته به نوع جلد و چاپ و جنس جلد و قاب و حتی تصحیح شاهنامهشناسان متفاوت است. در یک نگاه کلی در سایتهای فروش کتاب قیمتها از ۴۰۰ هزار تومان شروع میشود و تا بیش از ۴ میلیون تومان هم میرسد.
چند روز پیش امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان به مسئولان این کشور دستور داده که شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی را به خط سیریلیک به نشر برسانند و در همه خانوادههای کشور توزیع کنند. او هدف از این اقدام را در جهت شناخت صحیح گذشته و ارزشهای فرهنگی مهم دانسته است. این اقدام البته واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشت؛ برخی آن را ستایش کرده و برخی نیز آن را حاصل استبداد رأی یک نفر برای یک ملت خواندند.
در پی این موضوع، علیرضا قیامتی، شاهنامهشناس در گفتگو با ایسنا درباره توجه کشور تاجیکستان به شاهنامه و اقبال و رفتاری که مردم ایران در قبال شاهنامه دارند و به نظر میرسد آشناییشان در حد کتابهای درسی باشد، با بیان اینکه در تاجیکستان شاهنامه در رگ و جان مردم جریان دارد، اظهار کرد: در کشور تاجیکستان، آشنایی با شاهنامه صرفاً به مدارس ختم نمیشود بلکه زندگی مردم با شاهنامه آمیخته است؛ البته در مناطق بسیاری از ایران بویژه مردم لرستان و بختیاریها نیز شاهنامه در زندگی مردم جریان دارد و تنها به کلاسهای درس و رشته ادبیات محدود نمیشود.
او با بیان اینکه باید در کشورمان پویش ملی توجه به شاهنامه پدید آید، گفت: البته در سالهای اخیر جرقههای بسیار خوب و خجستهای درباره توجه به شاهنامه را بهویژه در میان کودکان و نوجوانان در ایرانزمین شاهد هستیم و شاهنامهخوانی به گستردگی هرچهتمامتر در حال گسترش است و خانوادهها با آن آشنا میشوند. من در فضای شاهنامه و مردم نفس میکشم و این موضوع را کاملاً احساس میکنم. رویداد خجسته مهر میهنی و توجه به شاهنامه در این سالها همانند رویدادی است که از همان ابتدای بهوجودآمدن ملت و دولت تاجیکستان به وجود آمد. خوشبختانه توجه به نمادهای ملی و شاهنامه در ایران روزافزون است.
قیامتی در ادامه تأکید کرد: البته لازم است جامعه نخبگانی، جامعه دانشگاهی و نهادهای فرهنگی ما باهم همسوتر و همراهتر شوند و در زمینه توجه به شاهنامه بکوشند و در واقع رویکرد و سیاستهای فرهنگی ما بیشتر به این سمتوسو معطوف شود؛ زیرا شاهنامه موجب پیوند ملی است. میتوان گفت بزرگترین عاملی که پیوند و همبستگی ملی نه تنها برای ایرانیان که پیوند با کشورهای همتبار و همزبان ما ایجاد میکند، شاهنامه است؛ زیرا شاهنامه شناسنامه ایران بزرگ فرهنگی است. در تاجیکستان بین مردم و دولت همسویی بیشتری نسبت به شاهنامه وجود دارد و توجه به شاهنامه در مردم و دولت در یک سطح است.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه شاهنامه در جان مردم تاجیک ریشه دوانده به سیاستهای ویژه دولت تاجیکستان برای توجه به شاهنامه اشاره کرد و گفت: بزرگترین پارکها و بوستانهای تاجیکستان به نام مفاخری، چون فردوسی و دیگر نمادهای ملی و هویتی است. نام جوابها و مکانهایی که در جغرافیای شاهنامه هست در تاجیکستان و در باور مردم حضوری چشمگیر دارد. از هر چهار تاجیکی یک نفر نام شاهنامهای دارد. در ارادت آنان به شاهنامه همین بس که نخستین اقدام مردم تاجیکستان پس از فروپاشی شوروی آن بود که تندیس لنین را از میدان مهم شهر دوشنبه پایین آوردند و بهجای آن تندیس فردوسی بزرگ را برافراشتند. شاعری، چون بازار صابر در هنگام جان سپردن با بیتی از شاهنامه شهادتین خود را بر زبان جاری ساخت. هنوز مردم تاجیک، رنگینکمان را کمان رستم میخوانند. بهجرأت میتوان گفت که ۴۰ تا ۵۰ درصد موضوع نمایشها و تئاترهایی که در این کشور برگزار میشود، شاهنامه است. از آن طرف مردم تاجیکستان زمانی که میخواهند چیزی را تکان دهند میگویند «هی رستم» یا زمانی که کسی کار پهلوانانهای میکند، میگویند «کارِ رستمانهای کردی» و یا کسی خیلی بخشنده باشد، میگویند «فریدونوار کار کردی یا کار فریدونانه کردی». پس این همسویی را در میان مردم و دولت میبینیم. در ایران، اما نیاز است هماهنگی و تعامل بیشتری انجام شود تا شاهنامه وارد زندگی مردم شود.
قیامتی خاطرنشان کرد: ما نباید به شاهنامه بهعنوان یک متن کلاسیک و یا متن دانشگاهی نگاه کنیم که فقط دانشجویان ادبیات روی آن تحقیق کنند و ابیات الحاقی را بیرون آورند یا معنی ابیات را بفهمند. شاهنامه شناسنامه ماست و نیاز است هر ایرانی با آن آشنا شود. چرا که آنکس که شاهنامه را بشناسد بیگمان ایران را خواهد شناخت و آنجاست که مهر میهن نه با احساسات تنها بلکه با دانش و شناخت و خرد همراه خواهد شد. ما باید شاهنامه را به زبان هنر آراسته کنیم، یکی از دلایل توجه تاجیکان به شاهنامه، این است که آنها شاهنامه را به زبان هنر آراسته کردهاند؛ میتوان گفت ما جز هنر شاهنامهخوانی و نقالی تقریباً کاری برای آراسته کردن شاهنامه به هنر انجام ندادهایم؛ ما یک فیلم سینمایی یا سریال و یک نمایشنامه معتبر و شاخص از شاهنامه نداریم درحالیکه تاجیکان چندین فیلم معتبر شاهنامهای دارند و دهها نمایش شاهنامهای برجسته در تاجیکستان اجرا شده است
او ادامه داد: شوربختانه از این بخش (آراسته کردن شاهنامه به هنر) دور هستیم درحالیکه میتوانیم با خوشنویسی بیتهای شاهنامه را در معرض دید قرار دهیم. یا به نیاز کودکان در این حوزه توجه کنیم البته نه با روشهای قدیمی بلکه با روشها بهروز؛ مثلاً بازیهای رایانهای بر اساس شاهنامه طراحی شود، چرا بهجای بازیهای غربی و بیگانه نتوانیم بازیهایی را باتکیهبر نمادهای ملی و نمادهای شاهنامهای طراحی کنیم؟ بزرگان فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس اذعان دارند شاهنامه سینماییترین ظرفیت ممکن و نمایشنامهایترین متن را در میان متون ادبی جهان دارد؛ اما ما از آن بهرهبرداری بایسته نکردهایم. ما از شاهنامه بهدرستی استفاده نکردهایم. البته باید بهروز باشیم؛ مثلاً فیلم کوتاه شاهنامهای، عکس شاهنامهای، بازی شاهنامهای و چیزهایی که بچههای امروز میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند، داشته باشیم.
این شاهنامهشناس سپس اظهار کرد: ما به کانون و اتاق فکری برای تبیین اندیشهها و آموزههای شاهنامه نیاز داریم، البته باید این کانون حمایت شود. امیدواریم این تعامل و همسویی بین نهادهای فرهنگی و نخبگان و کنشگران شاهنامهای پیش بیاید و همه ما بیشتر از این در این راه بکوشیم. به گمانم باید بیش از این به کسانی که در راه شاهنامه کار و تلاش میکنند توجه شود و حمایت بیشتری صورت گیرد. مسلماً فعالیتها بدون حمایت و همراهیهای همسوی نهادهای فرهنگی، چندان راه به جایی نخواهند برد.
قیامتی در پاسخ به این سؤال که به نظر میرسد برخی از خانوادهها برای ژستگرفتن و یا فخرفروشی کودکان خود را به شاهنامهخوانی و نقالی تشویق میکنند و شاید کودکان معنایی از شاهنامه دریافت نکنند، گفت: به نظرم این کار اشکالی ندارد؛ چه اشکالی دارد بهجای اینکه خانوادهها بگویند کودک من فلان بازی فرنگی را بلد است، کودک من داستانها و رمانهای انگلیسی بلد است و دارد فرهنگ و هنر فرانسوی را میآموزد، ژست بگیرند که بچه من شاهنامه بلد است؟ اگر میخواهند ژستی بگیرند بگذارید با شاهنامه بگیرند. این موضوع بهتدریج نهادینه میشود و ممکن است برای عده معدودی در ابتدا یکجور پرستیژ فرهنگی و نمایش باشد؛ اما بعدها در دل و جان آنها خواهد نشست؛ البته برای بسیاری این موضوع صدق نمیکند، خیلیها واقعاً به شاهنامه عِرق دارند و به آن عشق میوزند. زمانی که میبینم در دورترین نقاط کشور از سیستان و بلوچستان گرفته تا آذربایجان، از خوزستان و بوشهر تا گلستان و گیلان شاهنامهخوانی رواجی درخور و شایسته دارد موجب دلگرمی و امیدآفرینی است. بهطور نمونه وقتی در روستایی در ۹۰ کیلومتری میناب که از منطقههای محروم کشور است، چهار پنج دختر نوجوان شاهنامهخوان ظهور میکنند و به بالاترین سطح میآیند و با کودکان و نوجوانان تهران و مشهد و اصفهان و لرستان رقابت میکنند، امیدوار میشویم که شعله فروزان شاهنامه هر روز پرفروغتر میشود. این دیگر پرستیژ و نمایش نیست؛ عشق و عرق است.
او با تأکید بر اینکه بههیچروی نباید بچهها را مجبور کنیم به شاهنامهخوانی روی بیاورند و باید با عشق و علاقه سراغ آن بروند گفت: شاهنامه نباید یک متن کلاسیک و دانشگاهی باشد، نباید صرفاً ابزاری برای مطرحکردن خود باشد. البته اشکالی نمیبینم کودک و نوجوانی با شاهنامه مطرح شود، چنانچه کودکان شاهنامهخوانان ما با شاهنامه مطرح شده و در محافل دیده میشوند و میدرخشند.
علیرضا قیامتی گفت: توجه به شاهنامه، گمشده مردم ایران است و آشنایی با فرهنگ نیاکانی در چند سال اخیر روزبهروز افزون شده و شاهنامه در میان خانوادههای ایرانی بهشدت گسترش پیدا کرده و روزبهروز دریچههای شاهنامه به روی مردم گشودهتر میشود. من به آینده خوشبین هستم و خوشبختانه شاهد هستیم شاهنامه در میان ادبیاتیها و حتی دانشگاهیها محدود نمانده و در میان قشرهای مختلف گستردهتر شده است. بانوان خانهداری که شاهنامه میخوانند درخشش دارند و در جشنوارههای شاهنامهخوانی حضوری گسترده دارند. بانویی میگفت من یکبار هم شاهنامه را نخوانده بودم؛ اما با چند ماه تمرین و خوانش به بالاترین مراتب شاهنامهخوانی رسیده بود. فکر میکنم آینده آینده شاهنامهای خواهد بود.
منبع: ایسنا