به گزارش شهرآرانیوز تأثیر منفی تراکم دانش آموزان در کلاس درس بر یادگیری آن ها، از حد گمانه به موضوعی علمی و اثبات شده تبدیل شده است. یکی از مستندات آن، پژوهشی است که دکتر وحید مهربانی، استادیار گروه آموزشی مدیریت و برنامه ریزی آموزشی دانشگاه تهران، انجام داده و بر تأثیر کلاسهای پرتراکم روی جریان یادگیری تمرکز کرده است.
او درباره اهداف پژوهشش گفته است: با توجه به اهمیت کیفیت آموزش، آگاهی از واقعیتهای موجود در این باره میتواند در اتخاذ سیاستهای مناسب در زمینه توزیع و تخصیص امکانات آموزشی تعیین کننده باشد. گروهی بر این عقیده اند که افزایش تراکم دانش آموزان به شکلهای گوناگون در آموزش اخلال ایجاد میکند که پیامد آن تنزل سطح کیفی آموزش و یادگیری است.
در مقابل، عدهای دیگر معتقدند که اندکی افزایش شمار دانش آموزان بر یادگیری تأثیر منفی نمیگذارد، بلکه حتی ممکن است با ایجاد جوّ رقابت بیشتر میان آن ها، کیفیت تحصیلی نیز بهبود یابد. برای روشن کردن این موضوع از نمونهای مشتمل بر ۱۲۹۴ دانش آموز پایه چهارم مدارس عادی دولتی استفاده شده است.
نتیجه تحقیق او نشان داد تراکم بالای کلاس درس به هفت دلیل بر یادگیری دانش آموزان اثر منفی میگذارد.
نخست| تعداد دانش آموزان بر میزان و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر یا به عبارت دیگر سطح مراودات اجتماعی آنها تأثیر میگذارد. نتیجه آن میتواند سر و صدا یا رفتار اختلال زای کمتر یا بیشتر باشد. هرچه یک کلاس متراکمتر باشد، فراوانی رفتارهای ناسازگار با پیشرفت تحصیلی بیشتر خواهد بود و این ویژگی، به همراه سر و صدای بیشتر در محیط، ممکن است بر همه دانش آموزان تأثیر منفی بگذارد.
دوم| مدت زمانی است که معلم، صرف توجه به هردانش آموز و نیازهای او میکند. هرچه کلاس کوچکتر باشد، دست کم از بُعد نظری امکان توجه بیشتر به هر دانش آموز افزایش مییابد که این توجه هم در کلاس، هم در بررسی تکالیف و امتحانات تجلی پیدا میکند.
سوم| اندازه کلاس بر تخصیص زمان معلم و درنتیجه کارآمدی تأثیرگذار است؛ مثلا از اینکه چه میزان از مطالب درسی پوشش داده میشود وقتی که کلاس با تراکم کمتری همراه باشد، معلم میتواند دانش آموزان را به بحث بیشتر ترغیب و مطالب بیشتری را تدریس کند یا مطالب تعیین شده را در تکرارهای بیشتر و با ارائه مثالها یا تمرینات بیشتر توضیح دهد.
بی تردید با معرفی مطالب جدید درسی همه دانش آموزان موضوعات را یاد نمیگیرند و به توضیح بیشتر و رفع ابهام از سوی معلم نیاز دارند. در این صورت هرچه تراکم دانش آموزان بیشتر باشد، معلم فرصت و امکان پوشش دادن بیشتر مطالب درسی را با عمق فزونتر ندارد و این امر ممکن است به یادگیری کمتر دانش آموزان منجر شود.
چهارم| هر چه تعداد دانش آموزان بیشتر باشد، به طور متوسط تعداد دانش آموزان بدقلق نیز بیشتر خواهد بود. وجود این گونه دانش آموزان در کلاس، جوّ حاکم بر کلاس و فضای یادگیری را برای دیگران نامطلوب میکند که حاصل آن کیفیت پایین تحصیلی خواهد بود.
پنجم| مسئله روش تدریس معلم در جمعیتهای متفاوت دانش آموزان است. این امکان وجود دارد که معلم در یک کلاس متراکمتر سبک تدریس خود را تغییر دهد و از تدریس معطوف به کل کلاس استفاده کند و دامنه موضوعات اساسی را محدودتر کند. اگر چنین شود، معلم از ارائه مطالب با جزئیات بیشتر پرهیز میکند و تنها کلیات مطالب را آموزش میدهد تا از این طریق وظیفه خود را به انجام رساند. در این شرایط، نمیتوان انتظار داشت دانش آموزان دانش بیشتری بیندوزند.
ششم| اگر کلاس خلوتتر باشد، امکان استفاده از وسایل کمک آموزشی برای یادگیری بهتر مطالب درسی مهیاتر خواهد بود، در حالی که در کلاسی با جمعیت زیاد ممکن است تهیه ابزارها و تجهیزات کمکی از سوی نهاد آموزشی و اداره آنها از سوی معلم دشوار باشد.
هفتم| معلمان در کلاسهای کوچکتر میتوانند از طریق تسهیل استفاده از ترکیبات آموزشی در گروههای کوچک، فعالیتهای عملی، آموزش نفر به نفر و تنوع بخشی در تعلیم بر اثربخشی رویههای آموزشی خود بیفزایند.
البته دلایل ارائه شده توجیه کننده اثر منفی تراکم دانش آموزان در کلاس یا مدرسه بر وضعیت آموزشی آن هاست. با استناد به چنین استدلالهایی است که بسیاری بر این عقیده اند که کاهش اندازه کلاس را باید به مثابه یک سیاست آموزشی سرلوحه آموزش و پرورش قرار داد، اما همه مطلب این نیست و میتوان دلایلی هم در حمایت از تراکم بیشتر یا وجود نداشتن رابطه معنادار ارائه کرد.
او در تشریح نتایج پژوهش میگوید: حتی اگر بپذیریم دانش آموزان در کلاسهای پرجمعیت عملکرد بدتری دارند، میتوان درعین حال ادعا کرد که تفاوت تراکم در هر بازهای اثر معنادار ندارد، یعنی ممکن است اثر منفی بر وضعیت تحصیلی در صورتی برقرار باشد که شمار دانش آموزان به طرز درخورتوجهی زیاد باشد، نه آنکه لزوما دو کلاس با اندک تفاوتی در تراکم و اندازه از سطح متوسط متفاوتی در پیشرفت تحصیلی برخوردار باشند. به بیان دیگر احتمال دارد یک سطح آستانه برای تراکم در کلاس وجود داشته باشد که فقط مقایسه کلاسها در دو سمت این آستانه مبین وجود اثر معنادار باشد و در غیر آن، رابطه معناداری مشاهده نشود. این نگرش مخالف، در میان برخی تصمیم گیران نیز مشاهده میشود.