امام سجاد (ع) مظهر تقوا و تواضع است تضمین بقای دین و سلامت اجتماع با امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر نگاهی به بینش و منش واعظ شهیر مرحوم آیت ا... غلامرضا دهشت| عالم خیراندیش ۶ نمایش آیینی و تعزیه‌خوانی در محرم و صفر مجوز اجرا گرفتند ویژه‌برنامه‌های عزاداری دهه دوم محرم در حرم امام‌رضا(ع) خواب ممنوع، روزِ بیداری است! یادی از شیخ احمد کافی به‌مناسبت سالگرد درگذشت این واعظ محبوب ۲۰۰ مسجد استان در رویداد نوجوانانه تربیتی «هشتادیوم» پای کار هستند بازخوانی اهداف بنیادین قیام عاشورا در آینه عقل و نقل رونمایی از طرح حفظ تصویری قرآن کریم در مشهد + فیلم پژمان‌فر: باید بی‌سوادی قرآنی را در کشور برطرف کنیم پیش‌بینی تشرف بیش از ۵۰۰ هزار زائر پیاده به مشهد در دهه پایانی صفر چراغ روشن خیمه روشنی چراغ دل است طلایه دار وحدت | یادی از مرحوم آیت الله محمد کفعمی خراسانی، هم زمان با سالروز رحلتش فلسفه خلقت در تبیین سیدالشهدا (ع) نور بی‌خاموشی بررسی شیوه امامت امام‌سجاد(ع) پس از عاشورا عاشورا، ما کدام سمت ایستاده ایم؟
سرخط خبرها

چله‌نشینانِ حرم

  • کد خبر: ۲۰۱۳۹۶
  • ۳۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۱
چله‌نشینانِ حرم
زائران دور حرم جمع شده‌اند. کاسه‌های انار و قاچ‌های مرتب و سرخ هندوانه را روی سفره‌های ترمه چیده‌اند و زیر سایه آستان امن شاه خراسان به استقبال سردترین روز سال‌شان می‌روند.

به گزارش شهرآرانیوز، قدیمی‌تر‌ها وقت چله که می‌رسید، کرسی را خانه بزرگ‌تر‌ها می‌انداختند؛ و همه، از عمه و عمو و خاله و دایی تا داماد‌ها و عروس‌ها و نوه‌ها، به دست‌بوس بزرگ خاندان‌شان می‌رفتند؛ و چه بزرگی از او بزرگ‌تر؟ حالا، به عادت آن سال‌ها، اینجا، در این قطعه بریده شده از بهشت، کنج این رواق‌های تو در تویی که عطر ملکوت می‌دهند، خیلی‌ها آمده‌اند تا سردترین شب سال‌شان را حتی اگر یک دقیقه، فقط یک دقیقه، بیشتر طول بکشد، اما، کنار مضجع شریف امامِ رئوف‌شان بگذرانند. کنار بزرگ‌ترین جوان‌مردی که جز درِ خانه او را زدن، سزاوار دست‌های بی کس و کار نیست.

می‌گویند امامِ رضا (ع) کنار سفره فقیران می‌نشست، می‌گویند لقمه ایشان با لقمه آنان فرقی نداشت، می‌گویند همه امامانِ معصوم، مهربانند، اما رأفت این آقا، طعم دیگری دارد. می‌گویند، اما، همه بهتر از آنچه می‌گویند را با گوشت و پوست و استخوان و جان‌مان فهمیده‌ایم! از آن روز‌ها که هنوز نمی‌دانستیم ایستادن یعنی چه و دست توی دست پدر و مادرهایمان توی صحن انقلاب و دنبال کفترها، زمین خوردیم؛ تا امروز که قد کشیدیم و زندگی زمین‌مان زد و با یک بلیطِ قطارِ مشهد، باز هم کنج صحن انقلاب، دقیقا همان‌جا کنار در‌های چوبی، از بست نواب، تکیه زدیم به مرمر‌های خنک و توی خودمان مچاله شدیم و های‌های زیر پای آقا، گریه و زاری راه انداختیم؛ و امشب هم حرم، مثل همیشه، مثل همان وقت‌ها که آشوبیم و جز این خانه، پناهی نیست، ولوله است.

دست و صورت آدم‌ها یخ زده، اما قلب‌هایشان گرم است به چشم توی چشم ایوانِ طلا شدن و زیر سایه‌اش نشستن. به بلند،‌ها کردنِ نَفَس‌های سرد و پر کردن سینه‌های پر درد، با عطر خوش حرم. هر کسی آمده تا با خودش چیزی به صله ببرد در این طولانی‌ترین شبِ سال. پیرمردی با کلاه نمدی سبز، نشسته کنار سقاخانه؛ عاقله‌زنی با چادری مشکی و شالی پنبه‌ای و بلند، تکیه زده به ویلچر؛ و جوانی با چند رشته موی سپید، دخیل بسته به پنجره فولاد و با یک آه عمیق، استغاثه می‌کند.

خوش به حال این احوال، که کنار محول الأحوالی، چون ضامن آهو، قرار است سبک و سنگین شوند. حسودی‌ام می‌شود بهشان. به زائرها. به این آدم‌ها؛ که از کشور‌ها و شهر‌ها و روستا‌ها و خیابان‌ها و کوچه‌ها و خانه‌ها و اتاق‌هایشان دل کنده‌اند تا امشب را کنار محبوبی، چون شاه خراسان، صبح کنند. چه میزبانی دل‌کشی. چه بده و بستان مبارکی؛ و چه عاشقانه دل‌گرم‌کننده‌ای در این روزگارِ سرد و خموش که عشق و رأفت یادمان رفته؛ که تمام فکر و ذکرمان شده چه بخورم و چه بپوشم و چطور خوش باشم.

این آدم‌های شب چله، این سایه‌های بلند، این دل بریده‌های دل بسته به نور، سلیقه به خرج داده‌اند برای عاقبت به خیر شدن. نگاه‌شان می‌کنم. می‌ایستم و تک به تک نگاه‌شان می‌کنم. یک دل سیر. به خنده‌هایشان، به مناجاتشان، به دنبال شیطنت کوچولو‌ها دویدن‌هایشان، به انار‌های دان شده و قاچ هندوانه‌هایشان، من به تمام جزییات با برکت شب چله‌ی چله‌نشینان حرم، نگاه می‌کنم و فال حافظ را کنار چایخانه دبش آقا علی بن موسی الرضا (ع) می‌گیرم: «گر چنین جلوه کند مغبچهٔ باده‌فروش، خاک‌روبِ درِ میخانه کنم مژگان را ...»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->