حسنا محمدزاده | شهرآرانیوز از «بوستان ترمیمی» چیزی شنیده اید؟ به احتمال زیاد نه؛ تعجبی ندارد. اگر بخواهید درباره این بوستانها و ریزه کاری هایش بدانید، باید زبان صفحه کلیدتان را تغییر دهید و Restorative Park را در مقالات علمی جست وجو کنید. بماند که هر چه در ماجرا عمیقتر شوید، بیشتر به این نتیجه میرسید که ریشههای دیدگاه ترمیمی در دین و فرهنگمان به وضوح آمده است، اما طبق معمول دیگران در تئوریزه کردن آن از ما پیشی گرفته اند.
با جعفر سروی، مدیر پروژه شهر ترمیمی شهرداری مشهد، ۸۵ دقیقه درباره این بوستانها صحبت کردیم؛ بوستانهایی که ظاهر و کارکردشان تفاوتهایی با نمونههای کنونی دارد و همین تفاوتها باعث میشود حسی بسیار بهتر و آرامشی مضاعف را بابت حضور در آن تجربه کنید.
سروی متولد سال ۱۳۵۳ است و دکتری جرم شناسی دارد. در دانشگاه درس حقوق میدهد و در سوابق اجرایی اش مواردی مثل ریاست شعبه ۲۵ ویژه دعاوی شهرداری مشهد و نیز ریاست کمیسون ماده ۱۰۰ دیده میشود. او در پاسخ به پرسشهای ما، ضمن نقد وضعیت کنونی بوستانهای کشور از گامهایی هر چند کوتاه میگوید که برای ترمیمی شدن بوستانهای مشهد برداشته شده و البته وجود برخی مقاومت ها، روند آن را کند کرده است.
فلسفه ایجاد فضای سبز تغییر کرده است. قبلا از فضای سبز فقط برای تفرج و گشت وگذار استفاده میشد، اما الان رویکردی که دنبال میشود، تشفی خاطر است. تشفی خاطر یعنی شفامحوری و ایجاد زمینهای برای رفع گرههای روانی افراد. بوستان ترمیمی میگوید فضای سبز باید بتواند به درمان و بهبود حال آدمها کمک کند؛ مثلا قبلا در بوستانها فقط به ایجاد زمین بازی کودکان، پارکینگ خودرو و امکاناتی ازاین دست فکر میشد، اما الان دیدگاه ترمیمی میگوید اینها برای انسان امروز و بهترشدن حالش کافی نیست. هدف دوم بوستان ترمیمی کاهش جرم و ایجاد آرامش در بازدیدکننده هاست؛ اینکه اینجا برعلیه شما جرمی واقع نمیشود.
چنین آماری وجود ندارد. این یک ضعف اساسی است که ما حتی مسئله را نمیشناسیم. فقط به صورت کلی از تنوع جرائم و آسیبهایی خبر داریم که در بوستانها رخ میدهد؛ از حضور دختران فراری تا دزدی ها، رفتارهای خلاف عفت، توزیع مواد مخدر و.... متأسفانه لاپوشانی هم میشود. چند سال پیش روی نمونهای هزارنفری از بانوان مشهدی پژوهشی میدانی انجام شد تا امنیت زنان در فضاهای عمومی شهر، از جمله در بوستانها بررسی شود. بخشی از پژوهش به موضوع احساس امنیت زنان (جانی، مالی و اخلاقی) در این فضاها پرداخته بود. نمیخواهم وارد جزئیاتش بشوم، اما نتایج این تحقیق که انتشار عمومی پیدا کرده است و پژوهشهای مشابه، جای تأمل دارد.
همین طور است. تأثیر فضای سبز در کاهش جرائم و تخلفات، مؤثر و اثبات شده است، اما کافی نیست. هزینههای هنگفتی که ما صَرف ایجاد بوستانها کرده ایم و لازم هم بوده، بهره وری و فایده مندی لازم را نداشته است.
اهداف و مقاصدمان این هدفها نبوده است که بخواهیم به آنها برسیم. بوستانهای ما با هدف تفرج ایجاد شده و همه چیز حول این هدف شکل گرفته است. دیدگاه تفرج میشود اینکه در بوستان خورشید آلاچیق بزنید تا ماندگاری شهروند بیشتر شود، اما دیدگاه ترمیمی میگوید این کافی نیست؛ اگر کافی بود شمای نوعی، برای حضور خواهر کم سن وسالتان در بوستان، از ساعتی به بعد، محدودیت قائل نمیشدید.
متعددند. اولین مورد مدیریت بوستان است. در کشور ما مدیریت بوستانها با نهادهای عمومی است. انتخاب هیئت امنا متشکل از شهردار و معاونانش هم یک تلاش ناموفق بود. مدیریت در بوستانهای ترمیمی با روشهای اجتماع محور انجام میشود، چون خروجی اش را مردم میخواهند استفاده کنند. در همین بوستان ملت، در بین مراجعان انواع تخصصها را داریم؛ مثلا یک نفر قاضی دیوان عالی کشور بوده یا در ادارات کل سمتی داشته است.
مردم عصرها میآیند در بوستان مینشینند، بدون اینکه از ظرفیت و علاقه شان برای مدیریت بخشی از بوستان و رفع مشکلات موجود استفاده شود. ما بوستان را پادگان در نظر گرفته ایم. من با برخی متولیان بوستانها صحبت کرده ام. چون نگاهشان تفرج است و نه تشفی خاطر، چیزهایی را معضل میدانند که معضل نیست. دیدگاه مدیریتی یادشده فقط به نظم و تمیز بودن بوستان فکر میکند و اینکه از کسی صدایی در نیاید. اینکه اسمش بوستان نیست؛ اجتماع درختان است.
مردم در هیچ یک از حدود ۶۶۰ بوستان مشهد، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، دخالتی ندارند. این طور نیست که بگویند ما این را میخواهیم، یا نمیخواهیم. سمنهای اجتماع محور و حتی مذهبی نیز حضور چندانی ندارند، چه برسد به سمنهایی که در زمینه دخترهای فراری، حقوق شهروندی، محیط زیست و ... فعالیت میکنند. فعالیتها در همین حد است که گاهی خبر ببرند به دفتر فلان مسئول که در بوستانها فلان آسیب وجود دارد. نه فقط در بوستان ها، در کل شهرداریها مدیریت، اجتماع محور نیست.
با وجود اینکه ماهیت مردم پایه دارد، به سمتی رفته است که استفاده از زور و اجبار طرف دار دارد. مدیریت بوستانها اداری است؛ مختص مشهد هم نیست. یک بار رؤسای بوستانهای شهر را دعوت کرده بودیم و با آنها درباره این موضوعات صحبت میکردیم. میگفتند: اینها را چرا به ما میگویید؟ گفتیم: خب به که بگوییم؟ میگفتند: به قسمت فرهنگی (شهرداری). این جواب درستی نیست. شما رئیس بوستان هستید و با مردم سر و کار دارید. مدیریت بوستان که مدیریت درختانش نیست.
دقیقا. نمیشود هیئت امنا سالی یک بار جلسه بگذارد و تمام؛ یک سوت هم بدهیم دست نگهبان که مردم وارد فضای سبز نشوند. مدیریت بوستان اینها نیست. نتیجه این مدیریت غیرمردمی و غیر اجتماع محور را میشود با میزان رضایتمندی مردم از بوستانها سنجید.
بله. برای همین است که مدیریت بوستانها تخصصی شده است. الان مطالعات بین رشتهای شده است. دیگر حرف از جامعه شناسی صرف یا حقوق تنها نیست و از جامعه شناسی حقوق بحث میشود. مدیریت هم همین است. اگر دوستان در جریان صحبتهای من قرار بگیرند، حتما ناراحت میشوند که چرا این را گفته ام، اما واقعیت قضیه این است که در هیچ یک از بوستانهای شهر، تخصص مدیریت بوستان که علمی چندوجهی است، وجود ندارد؛ مسئولان بوستان تخصص اجتماعی ندارند؛ باغبانی خوانده اند یا کشاورزی و مشابه آن. دغدغه شان نگهداری فضای سبز است، اما مدیریت بوستان، علمی است که فقط یک بخش آن به فضای سبز بر میگردد.
بخشی از بوستانهای ما خطی است. تأمین امنیت اینها دچار چالش است. میزان سرقت وسایل عمومی بسیار بالاست. بعضا ابزار میآورند و مبلمان شهری را ارّه میکنند. دوستان میگویند نمیشود این همه نگهبان گذاشت برای تک تک این بوستان ها. چند بار خواهش کردیم مردم و شورای اجتماعی محلات را درگیر قضیه کنید؛ نه برای اینکه نگهبانی بدهند، فقط حضور داشته باشند. در بوستان خورشید برای حل یکی از مشکلات آن طرحی ارائه کردم که عبارت بود از امنیت نقاط کور. گفتم جوانان محله را شیفت بندی کنید که بیایند در این نقاط والیبال بازی کنند.
باید با رؤسای کلانتری ها، مساجد، سمن ها، خیریهها و شورای اجتماعی محلات در اطراف بوستان جلسه گذاشت تا بشود امنیت آن را تأمین کرد. این میشود امنیت مردم پایه که جاذب مردم است. خود دوستان در شورای شهر میگویند که استفاده از بوستانها کاهش پیدا کرده است. حداقلش این است که بگوییم از سوی خانمها و خانوادهها کاهش پیدا کرده است. معتقدم فضای بیشتر بوستانهای ما امنیتی است، درحالی که ضرورتی ندارد. دیدگاه امنیتی نمیگذارد دیدگاه مردم پایه رشد کند.
نه، یک مدل واحد ندارد. هر بوستانی باید مدل خودش را داشته باشد. مدل مدیریت بوستان ملت باید با بوستان کوهسنگی، اردیبهشت و بهار متفاوت باشد؛ چون مؤلفه هایشان، اعم از ساکنان اطراف بوستان، فرهنگ، جرائم پرتکرار و... متفاوت است.
بله، مدیریت محلی باید فربه و توانمند باشد و خودش تصمیم بگیرد و آنچه به او ابلاغ میشود، در حد کلیات باشد. الان این طور نیست و آنچه صادر میشود بخش نامههای یکسان خطاب به همه بوستان هاست.
طراحی بوستانهای ما ترمیمی نیست. در دنیای امروز، معمارها سعی میکنند بیشتر از طرحهایی استفاده کنند که جاذب باشد و افراد را به داخل بکشاند. خیلی از بوستانهای ما جاذبهای ندارد و حتی طراحی و مبلمان داخل بوستان با بیرون آن یکی است. به بوستانهای اروپایی زیادی رفته ام. وقتی نزدیک میروی، انگار به داخل بوستان کشیده میشوی.
مبلمان و منظرش جذاب است. حس خوبی میدهد و دوست داری بروی داخل. این مؤلفهها الزاما چیزهای ملموسی نیست. مثال میزنم. به بازار «سپاد» رفته اید و طراحی اش را دیده اید. شیب آن طوری است که بدون اینکه متوجه شوی بالا میروی. درحالی که در بازارهای دیگر باید با پله بروی. متوجهی و اراده ات دخیل است.
بوستانها قبلا حصار داشت. اینکه حصارها را برداشتند، خودش یک عامل جاذب است. اینکه در پارک ملت، محل دویدن و ورزش افراد، حلقهای اطراف بوستان است و هر کس که رد میشود، جنب وجوش را میبیند، خودش یک عامل جذب کننده است که بیا داخل! اینجا خبرهایی است. مثال دیگر، صندلیهای بوستان هاست که عمدتا منفک هستند. این طراحی، افراد را به دور هم نشستن و با هم بودن دعوت نمیکند. اخیرا تغییرات معدودی دیده ام که کافی نیست.
برای پیشگیری از وقوع جرم توجه به سه مؤلفه مهم است: رؤیت پذیری، قابلیت فرار و قابلیت استمداد. بوستان ترمیمی باید رؤیت پذیر باشد؛ مثلا بوستان ملت نقاطی دارد که تاریک، خلوت و کور است. با دیده جرم شناسی که نگاه میکنم، میبینم اگر اتفاقی بیفتد، تا خودت را برسانی به نگهبانی، کار تمام است. استفاده از نور، کوتاه کردن و هرس کردن درختها و پرچینها باید با این رویکرد انجام شود که فضا برای وقوع جرم ناامن شود. نکته دیگر قابلیت استمداد است. اگر در همین بوستان کوهسنگی یکی مزاحمتان شود، یا کیفتان را بخواهد بگیرد، در لحظه از چه کسی کمک میگیرید؟ شاید هم دویست قدم جلوتر نگهبان باشد که مؤثر نیست.
در بوستانهای ترمیمی شیوههای استمداد را توسعه میدهند، از طریق جانمایی تلفنهای متعدد در بوستان، روشهای مبتنی بر موبایل، هوش مصنوعی و... تا استمداد، لحظهای و آنی انجام شود.
باز هم نمیدانیم؛ چون اطلس جرائم بوستانها را نداریم.
بله، اما موقع گزارش دادن در جلسات، آن را رقیق میکنند. اگر کلی اش را بخواهید، در بوستانهای محلات برخوردار، جرائم مرتبط با اموال، مثل کیف قاپی زیاد است؛ سگ گردانی -اگر آن را جرم بدانیم- شرب خمر، مواد مخدر و اعمال منافی عفت نیز همین طور. در بوستان بهار مواد مخدر و نزاع در رأس است و در بوستان اردیبهشت تردد موتورسیکلتها و کیف قاپی. اینها را بر اساس مشاهدات میدانیم و علمی و مستندشده نیست.
بله، به بوستانهای بزرگ شهر، برای ورود دادهها دسترسی داده ایم.
در سال اول و دوم از صحت اطلاعات مطمئن نخواهیم بود. بعید نیست آمار جرائم در بوستانها برای اینکه بگویند مدیریت بوستان خوب عمل کرده است، کم رنگ جلوه داده شود. یادم هست که با معاون دادستان به بوستانی رفته بودیم که قبلا در جلسات داخلی اش از وفور جرائم، شکوه کرده بودند، اما در جلسه، آمار، زیر میانگین کشور اعلام شد. در دنیا برای تصدیق آمار، روشهایی وجود دارد؛ مثلا به صورت دورهای از شهروندان نظرسنجی میشود. میپرسند آیا تابه حال در بوستان آزار جنسی دیده اید، مورد مزاحمت کلامی واقع شده اید.
بیست بوستان بالای بیست هکتار داریم که در گام نخست آنها را زیر بار میبریم. به صورت پلهای نوبت بقیه هم میرسد.
بگذارید این طور بگویم؛ معدل شهرنشینی در ایران ۷۰ و در دنیا ۵۰ درصد است. شهرگرایی و شهرنشینی تبعاتی دارد که بیماریها از جمله آنها هستند. شهروندی را در نظر بگیرید که خانه اش اطراف حرم بوده و هر روز میرفته است زیارت. خانه اش را به اسم بهسازی خریده ایم و او را به منطقه ۹ فرستاده ایم، در یک آپارتمان صدمتری. به شرایط روحیای که دچار خواهد شد چه میگویید؟
من میگویم دق کردن؛ شما بگویید افسردگی. آماری که مهر پارسال از سوی وزارت بهداشت اعلام شد ۲۳ تا ۳۰ درصد را برای میزان ابتلا به انواع اختلالات روان پزشکی بیان کرد. تأثیر ترافیک، آلودگی صوتی و اضطرابهای ناشی از زندگی شهری را دست کم نگیرید. والدین بچهها را میآورند پارک که از محدودیتهای خانه آپارتمانی راحت شوند، اما آنجا هم باید دائم نگران باشند که بچه کنار فلان جوان ننشیند، دور نشود و. این اضطرابها اختلال نیست؟!
راهکارها و تدبیرهایی اتخاذ میشود تا به طور مثال بنده به عنوان یک فرد افسرده، رایگان با یک مشاور صحبت کنم. همین طور از وکلای ترمیمی استفاده میشود. در یزد این کار را شروع کردیم و مکانهایی را برای مشاوره جرائم سایبری تعبیه کردیم.
اشتباه میکنند. در جلسات هم گفته ام اگر میخواهید افراد به بوستان بیایند، صرف کاشت درخت و فضای سبز کافی نیست. فضای سبز، زمانی برای جذب مردم کافی بود که دلشان خوش بود و خانواده، فامیل و ارتباطاتی شاد و مؤثر داشتند.
از نظر فضای سبز عالی، اما از نظر رویکرد فرهنگی ضعیف است.
نه. تهران هم دیدگاهش همین است: درخت نگه داشتن و این طور موارد.
یزد شروع کرده است، اما نمیشود گفت از مشهد پیشتر است. در بوستانهای مشهد هم دنبال مشاوره سایبری بودیم. پذیرفته نشد. دو سال است شعب حل اختلاف را در شش بوستان بزرگ مشهد ایجاد کرده ایم؛ که چه بشود؟
از مؤثرترین رویههای ترمیمی، نهاد قضایی در دسترس است. شعب حل اختلاف مردمی را در بوستانها راه اندازی کردیم که متشکل از افراد سرشناس و ریش سفیدان همان محدوده است. برخی شعب آن قدر فعال اند که دادستانی تشکر کرده و خواستار تقویت آنها شده است.
نه، حتی یک ریال. ساختارهای مشابهی در شهر هست با صرف پولهای میلیاردی، اما یک هزارم این شعب که «همراهان صلح» نام دارند، آورده نداشته اند.
اگر در بوستان مشکلی پیش بیاید، در محل رفع میشود. زمانهایی که اعضای شورا حضور دارند، طرفین به شورا ارجاع میشوند. اختلافات در ۷۰ درصد مواقع، به صلح منجر میشود. وقتهایی که اعضای شورای حل اختلاف حضور ندارند، پرونده به دادستانی میرود و دادستانی نظر شورا را میخواهد.
بله. رئیس کل دادگستری ابلاغ داده است و کلانتریهای محله و شورای اجتماعی محلات هم با آنها ارتباط دارند.
نه، نیست. حرفهای ما نو است و مقاومتها زیاد. میخواستیم این شش بوستان بشود نهاد کاهش و کنترل جرائم شهری، اما الان با ۱۰ درصد ظرفیتشان کار میکنند. دوستان میگویند بوستان جای قاضی بازی نیست. هر چند که حتی مخالفان هم به این نتیجه رسیده اند که این ساختار مؤثر است.
در دوازده کشور (مثل بلژیک، انگلیس و استرالیا) اتفاق افتاده است. تفاوتی که این کشورها با کشور ما دارند این است که آنجا شهردار، به معنی واقعی مدیر شهر است. اختیارات و امکاناتش را دارد که بگوید امسال راهبرد ما کاهش فلان جرم است، اینجا نه.
اگر معدل جرائم در بوستانها کاهش پیدا نکند، حضور مردم پررنگ نخواهد شد. جرم یک پدیده اجتماعی است و جز با حضور همه افراد مؤثر، رفع نمیشود؛ از شهردار منطقه تا معاونت خدمات شهری، دادستانی، رئیس و کارشناسان بوستان و...