تجربه زیست بشر پس از سالهای انقلاب صنعتی و آسیبهای وسیع زندگی در دنیایی که محیط زیست را فدای سبک زندگی تولید محور کرد، تلنگری است که مفهوم پایداری در ابعاد زیست محیطی را پررنگتر و مهمتر از عوامل دیگر کرده است.
شهر محور بودن دنیای امروز خود عاملی است که فاصلهای میان زندگی بشر و محیط زیست به وجود آورده است. سبک زندگی شهرگرای امروز منجر به دوری از محیط طبیعی و ارتباط ناموزون میان انسان و محیط طبیعی شده است و این فاصله علاوه بر اسیبهایی که بر محیط زیست وارد کرده زندگی افراد را نیز دستخوش معضلات جبران ناپذیری کرده است.
تاثیر اقلیم بر روحیات و نحوه رفتار افراد و بغرنج شدن زیست در فضایی که انسانها هرروز با چالشهای زیست محیطی مواجه میشود، از پیامدهای ارتباط ناصحیح میان انسان و محیط زیست اطراف است. از این رو میبایست رهیافتی برای حفظ منابع طبیعی و محیط زیست پایدار یافت.
باید تاکید کرد که پایداری، هدفی برجسته دربرنامه ریزی محیطی و فضایی طی سه دهه گذشته بوده است؛ در واقع این مفهوم مجموعهای از برنامههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی است که در راستای آن، کاهش یا حتی معکوس کردن آسیبهای زیست محیطی در کانون توجه قرارگرفته است.
در واقع جدای از این مساله در دنیای امروز محیط زیست نه به عنوان یک عامل در پایداری بلکه به عنوان یک «مساله» مورد توجه و تاکید است؛ بنابراین چنین هدفی در ابعاد مختلف مورد بررسی و اقدام است و میبایست اهمیت آموزش افراد به جهت بالا بردن مسئولیت اجتماعی زیست محیطی را به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار مدنظر قرار داد.
برخی از صدماتی که به سیستم بوم شناختی وارد میشود ناشی از رفتارهای نااگاهانه افراد است، استفاده از ظروف یکبار مصرف، استفاده از انواع آفت کشها و یا حتی اقدامات ساده ای، چون استفاده بیش از حد از وسائط نقلیه شخصی از این جمله رفتارهاست که تکرار وآسیبهای غیر قابل جبران آن، لزوم ارتقا سواد زیست محیطی که منجر به شکل گیری رفتارهای مسئولانه میشود باید به عنوان یک هدف اصلی برای سیستم آموزش عمومی در نظر گرفته شود.
کم سوادی محیط زیستی از جمله عوامل تشدید کننده آسیب هاست و روند اصلاح بحران محیط زیست کنونی مشروط به وجود مطالبات عمومی و دانشی برای پرهیز از رفتارهای اشتباه است. سواد زیست محیطی در سه سطح شناختی، نگرشی و سطح روانی-حرکتی قابل ارائه است. حیطه شناختی مربوط به دانش و اطلاعاتی است که افراد در حوزه محیط زیست از آن بهره مند میشوند. حیطه نگرشی نیز مربوط به زمانی میشود که محیط زیست در نظام باورها و احساسات افراد جای بگیرد و با علاقه و انگیزه پیگیری شود.
در نهایت حیطه روانی_حرکتی (مهارتی)، مولفههای سوادمحیط زیست عبارت از به کارگیری تمامی قوانین و مقررات محیطزیست در فعالیتهای اداری، اولویت قراردادن ملاحظات محیط زیستی درفعالیتهای کاری، به کارگیری روشهای تقلیل آثار سوء محیط زیست در طرحها و پروژهها و سایرموارد هستند که گام نهایی در سواد محیط زیستی محسوب میشود.
رفتارهای مسئولانه ناشی از عمومی شدن سواد محیط زیستی از یک سو و مطالباتی که افراد با علم به اهمیت محیط زیست در زندگی و توسعه پایدار به وجود خواهد آمد، میتواند امیدی برای نجات از بحران کنونی محیط زیست باشد و کره زمین را برای زیست آیندگان حفظ و پایدار کند.