سحر نیکوعقیده
خبرنگار شهرآرا محله
همه رفت و آمدها، تمام آن پیگیریهای چندین ساله توسط اهالی و رسانهها و گزارشهای مربوط به آن... همه اینها در کسری از ثانیه پیش چشمهایم نیست و نابود میشوند، وقتی که مسئولان متولی اینکار از تمام اینها اظهار بیاطلاعی میکنند و حالا پس از گذشت ۳ سال میگویند که اصلا از وجود چنین پروژهای خبر ندارند! پروژه ساخت بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی در شهرک شهید رجایی که کلنگ آن سال ۹۵ با حضور مسئولان، رسانهها و به دستور شخص رئیسجمهور از طریق ویدئوکنفرانس بر زمین کوبیده میشود. حالا ۳ سال از کوبیدن آن کلنگ تزئین شده بر زمین میگذرد، اما این زمین ۵ هکتاری خشک و خالیتر از همیشه به حال خود رها شده است. گویا مسئولان تمام آن وعده و وعیدها را فراموش کردهاند، اما آن وعدههای توخالی حالا تبدیل به داغی شده است که همیشه بر دل جمعیت چند صد هزاری مردم حاشیه شهر مشهد تازه است. جمعیتی که بیشترشان کارگر هستند و از خدمات درمانی محروم. آنها در اینسالها چشم انتظار ساخت بیمارستان دولتی در این محدوده بودند، اما امیدی که قرار بود مرهمی بر زخمشان باشد حالا تبدیل به یک خاطره تلخ شده و از آن کلنگزنی چیزی بهجز یک نمایش چند دقیقهای ساده در ذهن این مردم باقی نمانده است. حالا با شیوع بیماری کرونا و بیش از پیش احساسشدن کمبود خدمات بهداشتی در این منطقه بار دیگر این پروژه تبدیل به مطالبه جدی مردم این منطقه شده است. بیمارستانی که اگر تاکنون ساخته شده بود حالا در کنار دیگر بیمارستانهای شهر میتوانست تمام مناطق شرق شهر مشهد تا سرخس را در حوزه رسیدگی به بیماران کرونا پوشش بدهد. در این شماره به درخواست اهالی ضمن بازدید از این زمین خالی ۵ هکتاری و گفتگو با مردم، با مسئولان مربوطه هم گفتگو کردیم تا به زوایای پنهان مانده این ماجرا بپردازیم.
داستان نیمهتمام بیمارستان
ماجرا از این قرار است که ۲۶ فروردین سال ۹۵ در جلسه ستاد راهبردی مدیریت شهری با حضور استاندار وعده ساخت دو بیمارستان در حاشیه شهر مطرح میشود. یکی از این بیمارستانها بیمارستانی است در زمین ۵ هکتاری در ابتدای جاده سرخس، یعنی شهرک شهید رجایی. این زمین از طرف آستان قدس اهدا شده و همان سال پروانه رایگان آن هم از طرف شهرداری صادر میشود. در همان جلسه برنامهریزی برای مشارکت دستگاههای متولی ساخت هم مشخص میشود. قرار بر این میشود که نیمی از هزینه ساخت را وزارت بهداشت و نیمی را هم اداره راه و شهرسازی از طریق تغییر کاربری زمینی در شمال شهر مشهد برعهده بگیرند. اما فقط پس از گذشت دو سال و مسکوت ماندن این پروژه وزیر بهداشت سابق اعلام میکند که همانزمان هم تردید داشتهاند که این وعده عملیاتی شود! پس از آن قاضیزاده هاشمی طی سفر به مشهد برای افتتاح چندین پروژه درمانی و بهداشتی درباره ساخت این بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی عملا آب پاکی را روی دست مردم حاشیه میریزد و با صراحت اعلام میکند: «وزارت بهداشت هیچ پولی برای ساخت بیمارستان حاشیه شهر مشهد ندارد.» و بعد هم گفته بود که ساخت این بیمارستان در اولویت نیست و مشکلات مشهد هم با ساخت یک بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی رفع و رجوع نمیشود و اصلا اگر خیلی همت کنند میتوانند درنهایت بیمارستان قائم و شهید هاشمینژاد را تجهیر کنند! پس از آن بحث، پای نمایندگان مجلس به میان میآید. جمعی از نمایندگان مشهد در مجلس شورای اسلامی از پیگیری برای اختصاص بودجه به این پروژه خبر میدهند. حجتالاسلام و المسلمین بحرینی، نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی، همان سال بهصراحت به رسانهها و افکار عمومی میگوید: «ما تلاشمان را میکنیم که این بیمارستان ساخته شود. این بیمارستان دولتی است و دولت باید هزینه ساخت آن را در لایحه بودجه پیشبینی کند. باید به وزارت بهداشت کمک کنیم قولی که داده است عملی شود.»، اما این قول هم مثل قولهای دیگر فقط در حد حرف باقی میماند و چیزی تغییر نمیکند!
پاسکاریهای بیحاصل
خبرها را که دنبال میکنیم خلاصهاش این است که هیچ وزارتخانهای راضی نمیشود که پیش از بقیه سهم خود را بگذارد و هر مسئولی توپ را در زمین مسئولی دیگر میاندازد و نتیجهاش میشود همین زمین ۵ هکتاری خشک و خالی و وعدهای که هیچ وقت عملی نمیشود. برای پیگیری و گفتگو با مسئولان مربوطه ابتدا بهسراغ دانشگاه علوم پزشکی مشهد میرویم. سازمانی که بارها خودش را مدافع اصلی ساخت بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی معرفی کرده و در عین حال هزینههای ساخت آن را بر دوش وزارت بهداشت و درمان و وزارت مسکن گذاشته بود. با روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تماس میگیریم. اما تلاش ما برای گفتگو بینتیجه میماند و مسئولان دانشگاه علوم پزشکی تا نام بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی را میشنوند از گفتگو سر باز میزنند و چیزی به غیر از پاسکاریهای بیحاصل نصیبمان نمیشود. گرچه حمیدرضا رحیمی، مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در گفتگو با رسانهها در شهریور امسال به همین توضیح مختصر بسنده کرده است که قرار بود این بیمارستان با اداره کل راه و شهرسازی مشارکتی ساخته شود، اما آنها متأسفانه تفاهمنامه را امضا نکردند و حتی در این رابطه پای استاندار سابق نیز به میان آمد، زیرا آنها میگویند «پول نمیدهیم؛ علوم پزشکی از محل درآمدهای دانشگاه هزینه کند، بعد ما مشارکت و ورود پیدا میکنیم!» این در حالی است که طبق آنچه اعلام شده بود هر دو طرف ماجرا باید به میزان برابر و همزمان آورده میگذاشتند تا پروژه در ادامه دچار رکود یا بلاتکلیفی نشود. به گفته رحیمی در تفاهمنامه، تعهد لازم برای مشارکت وجود ندارد و نیازمند ضمانت اجرایی است.
ساخت بیمارستان با فروش بیمارستان!
حجتالاسلام والمسلمین پژمانفر یکی از نمایندگان مجلس بود که در همان سالها پس از مسکوت ماندن پروژه از پیگیری این موضوع و اختصاص بودجه به ساخت بیمارستان حاشیه مشهد در کمیسیون تلفیقی خبر داد، اما همان موقع انداختن توپ در زمین نمایندگان مجلس را یک اشتباه بزرگ دانست.
او در گفتگو با شهرآرا محله درباره دلیل مسکوت ماندن این پروژه میگوید: از زمان مسئولیت آقای قاضیزاده در جایگاه وزارت بهداشت این موضوع مطرح شد که بیمارستان قائم (عج) فروخته شود، با کمک شهرداری کاربری تجاری پیدا کند، چند مرکز تجاری درست شود و با درآمد آن دو بیمارستان در مشهد ساخته شود. این مسئله با مخالفت افراد فراوانی از جمله خود بنده روبهرو شد. دلیلش هم این بود که بیمارستان قائم (عج) یک برند برای مشهد است و قدمت زیادی دارد و نباید تاریخ درمان آن را در معرض نابودی قرار داد. دوماینکه ما باید با توجه به رشد جمعیت بیمارستان اضافه کنیم نه اینکه بفروشیم و از هزینه آن بیمارستان بسازیم. شاید این موضوع محقق هم میشد، اما با توجه به دیون متعددی که وزارت بهداشت و درمان در بخشهای مختلف داشت این نگرانی هم وجود داشت که درآمد این کار درنهایت منتج به ساخت این دو بیمارستان نشود. به همین دلایل با اینکار مخالفت شد. وی در پاسخ به این سؤال که آیا ردیف بودجهای برای ساخت این بیمارستان در نظر گرفته شده است یا خیر، گفت: اینکه واقعا ردیفی در ارتباط با این موضوع ایجاد شده باشد و به مسکن و شهرسازی در این رابطه مأموریتی داده شده باشد من بی اطلاعم. اگر اعتباری هم برای این موضوع وجود داشته باشد مجری آن برای ساخت قطعا باید وزارت راه و شهرسازی باشد و هزینهها باید بهطور ملی تأمین شود، چون این هزینهها با اعتبارات استانی محقق نخواهد شد.
بیاطلاعیم!
پس از پیگیری از منابع متعدد ذیربط به یک سر اصلی این کلاف پیچیده سردرگم میرسیم. «از وجود چنین پروژهای اطلاع نداریم!» پاسخی است که از یکی از مسئولان وزارت راه و شهرسازی استان خراسان رضوی میشنویم. محمد پارسا، معاون مهندسی و ساخت اداره کل راه و شهرسازی، پس از اظهار بیاطلاعی درباره کلنگزنی چنین پروژهای در دورههای پیشین مدیریتی توضیح میدهد: در این معاونت هیچگونه اطلاعات و سابقهای درباره بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی حاشیه شهر مشهد وجود ندارد. مصوبه جلساتی هم که در روزنامههای مختلف درباره صحبتهای وزیرراه و شهرسازی آن دوره به چاپ رسیده است، به ما ابلاغ نشده است! ما هیچگونه مصوبه، موافقتنامه، سابقه و اطلاعات یا حتی دستخط در این زمینه در بایگانی خود نداریم! وقتی چیزی به ما ابلاغ نشده است ما چطور این موضوع را پیگیری کنیم؟ بدون هماهنگی و بدون اعتبار، صرف یک کلنگزنی نمیشود اقدامی انجام داد. در آنزمان احتمالا این بزرگان آمدهاند کلنگی زدهاند به این امید که بعدها اعتبارش را بگیرند.
قدم زدن در زمین خشک و خالی
خلاصه کلام این است که این پروژه فراموش شده است، اما فقط از سوی مسئولانی که زمانی با کلنگ گل و روبان زده بر زمین آن کوبیدند! این سوی دیگر ماجرا جمعیت چند صد هزار نفری مردم حاشیه شهر مشهد هستند که ساخت بیمارستان همیشه مطالبه اصلی آنها بوده است و کمبود خدمات درمانی در این نقطه از شهر را بیشتر از همیشه احساس کردهاند. حالا با چند نفر از اهالی راهی این زمین خشک و خالی ۵ هکتاری شدهایم تا ضمن بازدید پای درد دلهایشان بنشینیم و پیگیریهایشان را طی این سالها بشنویم. با هماهنگیهای انجام شده درهای آهنی زنگزده که انگار مدتهاست مهر و موم شدهاند به رویمان باز میشوند و زمینهای خشک و خالی با تک درختهایی که در گوشه و کنار آن به چشم میخورند پیش رویمان سبز میشوند. البته اهالی از وجود عنصر دیگری هم در این زمینها خبر میدهند که معمولا شبها سر و کلهشان پیدا میشوند، معتادها و کارتنخوابها! اینجا حالا به پاتوقی برای معتادها تبدیل شده است و امنیت این منطقه را مختل کرده است. از کنار بنای نیمهساختهای عبور میکنیم که به گفته اهالی قرار است حوزه علمیه باشد. دومین حوزه علمیه در حال ساخت درهمین محدوده که همزمان با کلنگزنی این پروژه ساخت آن شروع شده و حالا هم رو به اتمام است. بهجز این ساختمان بزرگ، اما دیگر هیچ نشانی از ساخت و ساز به چشم نمیخورد. اهالی به طعنه چشم میچرخانند برای پیداکردن رد کلنگی که ۳ سال پیش بر زمین کوبیده شده است. یک نفر به علفهای هرز روی زمین اشاره میکند که حالا انگار رد کلنگ را پوشاندهاند.
نمایش کلنگزنی!
علی اصغر تیرانداز، عضو شورای اجتماعی محله کشاورز که حالا یکی از ریشسفیدان محله محسوب میشود، همه چیز را از همان ابتدا به یاد دارد. میگوید طی یک کلنگزنی در پروژهای دیگر در همین منطقه مردم تقاضای خود را برای ساخت بیمارستان مطرح میکنند و آستان قدس رضوی هم این ۵ هکتار زمین را در اختیار مسئولان میگذارد. او روز کلنگزنی را به خوبی به یاد دارد. روزی که مردم این منطقه فکر میکردند کار تمام شده است و بالأخره مردم حاشیه شهر هم میتوانند به اندازه مردم دیگر نواحی مشهد از خدمات درمانی بهرهمند شوند. میگوید: «حالا پس از گذشت چند سال متوجه شدهایم که همه آن مراسم یک نمایش بیشتر نبود! حالا رد همان کلنگ پاک شده و به جایش علف هرز روییده است. حالا در دو قدمی همین زمین خالی دارند دومین حوزه علمیه را در این منطقه میسازند که البته خوب است، اماای کاش برای ساخت بیمارستان هم همین قدر هم همت وجود داشت، چون مردم این منطقه و مناطق همجوار هنوز به خدمات درمانی دسترسی ندارند.» امیرحسین مشتاقیفر از دیگر اهالی منطقه درباره جمعیت میلیونی حاشیه شهر مشهد میگوید: «اینجا به ۷۲ ملت معروف است. هم ترک داریم، هم عرب، هم افغانستانی و هم فارس. انبوه جمعیت روستاییانی را که مدام از سرخس و روستاهای دورتر به این منطقه در رفت و آمد هستند هم در نظر بگیرید. افرادی را هم که اینجا سالهاست سکونت دارند درنظر بگیرید. با همه اینها اینجا هنوز بیمارستان دولتی ندارد! طبق ضوابط شهری هر منطقهای که بالای ۲۰۰۰۰ نفر جمعیت داشته باشد باید خدمات جداگانه هم دریافت کند. حالا فقط شهرک شهیدرجایی به خودی خود همین اندازه جمعیت دارد، اما واقعا نیازهای اولیه مردم نادیده گرفته میشود.» او در ادامه میگوید: «طبق آخرین سرشماریها شهر فریمان ۹۹ هزار نفر جمعیت بیشتر نداشته است. برای این شهر بیمارستان حضرت زهرا (س) با ۸۵ هزارمترمربع ساخته شد. چرا برای جمعیت انبوه این منطقه بیمارستانی ساخته نمیشود؟»
خیلیها جانشان را از دست دادند
داستان ساخت بیمارستان برای اهالی سر دور و درازی دارد. میگویند بیش از ۵۰ بیمارستان در شهر وجود دارد. در غرب و شمال و جنوب، اما در این سوی شهر بهجز بیمارستان امام زمان (عج) که آن هم خصوصی است و فاصله مکانی درخور توجهی دارد، بیمارستان دیگری وجود ندارد. اهالی این منطقه از زمانی که به یاد دارند مجبورند برای دریافت خدمات درمانی به بیمارستان صاحبالزمان (عج) و هفده شهریور و شهید هاشمینژاد مراجعه کنند. بیمارستانهایی که در خوشبینانهترین حالت و با وجود وسیله نقلیه، اگر گرفتار ترافیکهای سنگین نشوند، حداقل یکی دو ساعت با آنها فاصله دارند. اهالی تعریف میکنند که بهدلیل همین فاصله مشکلات زیادی برایشان به وجود آمده است و بیمارانی که وضعیت حادتری داشتهاند حتی جانشان را هم از دست دادهاند. از آمار بالای تصادفات در جاده سرخس فقط طی همین یک سال اخیر میگویند و افرادی که دیر به بیمارستان رسیدهاند و جانشان را از دست دادهاند. یکی از اهالی از پیرزنی در همسایگی خودشان میگوید که پسرش را دیر به بیمارستان میرساند و او سرانجام جلوی در بیمارستان فوت میکند. تعریف میکند: «این پیرزن که وسیله نقلیه نداشت برای درمان چشمهایش هفتهای چند بار با همان پای لنگ و کمر خمیده از اینجا تا بیمارستان شهید هاشمینژاد با اتوبوس میرفت و میآمد. یک روز به همراه پسر نوجوانش در همین بولوار حر کنار پیادهرو منتظر اتوبوس بوده که ناغافل موتور میزند به پسرش و همان جا فرار میکند. پیرزن کنار خیابان میایستد تا سواریها پسرش را به بیمارستان برسانند. دست آخر هم پسرش جلوی در بیمارستان فوت میکند! از این دست اتفاقات اینجا زیاد است، اما انگار جان مردم حاشیه شهر برای برخی مسئولان ارزشی ندارد!»
برج سفید به جای بیمارستان
سعید عباسی یکی از ساکنان این منطقه و دبیر پیشگیری از وقوع جرم شورای اجتماعی محلات منطقه ۶ درباره پیگیریهایی که تا به حال درباره ساخت بیمارستان داشته، میگوید: «در این سالها بارها به سازمانهای متولی مراجعه کردهایم. علوم پزشکی حرف اول و آخرش این است که پول نداریم. سؤال من این است که اگر پول ندارید چرا برج سفید را با هزینه میلیاردی در محله خاقانی ساختهاید؟ برجی که ۹ طبقه دارد، ۲۴ هزار متر زیربنا و حدود یک میلیون دلار هم برای ساخت آن در سالهای گذشته صرف شده است. این برج تنها در عرض دو سه سال زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی ساخته شد و حالا به محلی برای برگزاری جلسات و حتی جشن و عروسی تبدیل شده است! آیا شأن و جایگاه مردم حاشیه شهر مشهد این است؟ اینکه اعتبار ساخت بیمارستان به برج سپید اختصاص پیدا کند و بیماری در این سوی شهر در فاصله رسیدن به بیمارستان جانش را از دست بدهد؟»
کارزار تبلیغاتی
حسن موسیزاده از دیگر فعالان دغدغهمند ساکن خیابان شهید فولادی که تمام این ۵ سال را صرف دویدن از این اداره به آن اداره کرده هم میگوید: «بارها با مسئولان مختلف در این زمینه مکاتبه داشتهام. از آستان قدس رضوی و دانشگاه علوم پزشکی بگیرید تا نمایندگان مجلس. بارها بنا به درخواستهای متعدد ما مسئولان به اینجا آمده و رفتهاند بدون اینکه نتیجهای داشته باشد و این پروژه جلو برود. اینجا تبدیل شده است به کارزاری برای تبلیغات و نمایش بعضی مسئولان. اینکه بیایند چهارتا عکس بگیرند که نشان بدهند به حاشیه شهر بیتوجه نیستند، اما در عمل هیچ توجهی به اینجا ندارند.»
مسئولانی که خبر ندارند...
هوا رو به تاریکی میرود و خورشید جایی بین تک و توک درختهای کاجی که تا دوردستها به چشم میخورند، آرام آرام پایین میرود. به پروژهای فکر میکنم که هنوز شروع نشده پایان یافته است، به نیازهای اولیهای که حالا تبدیل به دغدغه شده است، به درددلهای این افراد که تمامی ندارند و بیشتر از همه اینها به آن مسئولانی فکر میکنم که از وجود چنین پروژهای حتی خبر هم ندارند!