به گزارش شهرآرانیوز، «خاموش شدن خورشید»، «برخورد شهاب سنگ با زمین»، «تمام شدن نفت» و «وقوع جنگهای اتمی» اینها اتفاقات ناگواری هستند که ممکن است روزی رخ دهند. اما فصل مشترک تمام این سناریوهای آخرالزمانی این است که به آیندهای دور حواله داده میشوند. آیندهای که معلوم نیست کی قرار است از راه برسد! زمانی که شاید دیگر ما زنده نباشیم. اما خشک سالی، کمبود غذا، نابودی مزارع کشاورزی و کمبود آب آشامیدنی مسائلی است که طی چند سال اخیر بیخ گوشمان احساسشان کرده ایم. آب، یکی از عناصر اصلی برای توسعه اقتصادی است، به ویژه در ایران که کشاورزی در اقتصاد کشور سهم بزرگی دارد.
۲۶ درصد اشتغال کشور و ۲۸ درصد اشتغال در خراسان رضوی مربوط به بخش کشاورزی است. ۲۳ درصد تولید ناخالص داخلی نیز مربوط به همین بخش است که بعد از خدمات، دومین صنعت بزرگ کشور در تولید ناخالص داخلی به حساب میآید. اما لازمه توسعه کشاورزی و اصلا وجود آن، آب است. این درحالی است که این روزها بحران آب وحشتناکترین چهره اش را به ما نشان میدهد و بیشتر از هر زمان دیگری ما را میترساند. این مسئله را میتوان در تغییر رویکرد سیاست مداران به موضوع آب در تدوین برنامه هفتم توسعه ببینیم.
دولت و مجلس در تدوین و تصویب برنامه هفتم توسعه دو سال تأخیر داشتند. از این رو انتظار میرفت که این برنامه بادقت بیشتری تدوین شود، اما بررسی نظرات کارشناسان به ویژه در مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که انتقادهای زیادی به این برنامه در حوزههای مختلف وارد است. بااین حال، اما یکی از فصلهای قوی در برنامه هفتم توسعه، فصل هشتم آن با عنوان «نظام مدیریت یکپارچه منابع آب»، مشتمل بر پنج ماده است. رویکرد برنامه هفتم به موضوع آب در مقایسه با برنامههای ششم و پنجم بسیار فعالانه است، بنابراین موضوع آب را میتوان یکی از محورهای اصلی لایحه برنامه هفتم توسعه دانست.
تعیین اهداف کمّی برای منابع و مصارف آب، اگرچه پیش ازاین هم در قوانین بالادستی سابقه داشته است، اما این بار جدیتر از گذشته و با نگاه کارشناسی انجام شده است. کاهش سهم بخش کشاورزی، برنامه ریزی برای جلوگیری از صادرات آب مجازی و ایجاد بازار مبادله آبهای غیرمتعارف از جمله نقاط قوت این برنامه است.
همچنین حمایت و تشویق سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در استفاده از پساب و همین طور الزام شهرداریها برای استفاده از پساب تصفیه شده برای آبیاری فضای سبز از دیگر اقدامات مثبتی است که انتظار میرود در طول دوران پنج ساله برنامه اجرایی شود. تعیین الگوی مصرف آب کشاورزی براساس نوع محصول و اقلیم و همچنین پلکانی شدن تعرفه آب کشاورزی، بازتخصیص آب مصرفی صنایع، معادن، پالایشگاهها و نیروگاهها و تأمین آب جایگزین با اولویت منابع آبی نامتعارف نیز سیاستهایی است که به کنترل بهره برداری غیرمتعارف از آب کمک میکند.
در طول برنامه ششم توسعه یکی از سیاستهایی که توسط آب منطقهای در سراسر کشور اجرا شد، مسدودکردن چاههای غیرمجاز برداشت آب بود. اکنون، اما در برنامه هفتم به این مقدار بسنده نشده است و علاوه بر این، قرار است پروانه چاههای مجاز در دشتهای ممنوعه مثل خراسان رضوی تعدیل شود. ممنوعیت انتقال آب بین حوضهای برای مصارف غیر شرب بین شش حوضه کشور نیز یکی از تصمیمات مفید دولت است.
البته برداشت آب از دریاها و انتقال آن مستثنا شده است، ازاین رو نگرانی برای اجرای پروژه انتقال آب از دریای عمان به مشهد وجود ندارد. ممنوعیت رهاسازی آب آلوده و آلوده کردن منابع آب سطحی و زیرزمینی و تعیین جریمه برای آن از دیگر بخشهای قانون برنامه هفتم توسعه است. علاوه بر این ممنوعیت بهره برداری و برداشت غیرمجاز آب و تجاوز به حریم رودخانه ها، تالابها و دریاها و تعیین مجازات برای مرتکبان آن نیز در این برنامه دیده شده است.
بیایید اینکه برنامه هفتم توسعه چقدر در حوزه اجرا بتواند موفق شود را کنار بگذاریم. نکته بسیار مهمی که در این برنامه هم به آن اشاره شده، این است که اجرای موفق این سیاستها منوط به همکاری مردم است. در متن برنامه اشاره شده است که گروداران آب یا در واقع افرادی که منافعشان با آب گره خورده است، مثل کشاورزان و فعالان صنعتی باید در اجرای سیاستها مشارکت کنند. واقعیت این است که در طول تاریخ توسعه ایران هیچ وقت وضعیت منابع آبی مثل امروز بغرنج نبوده است.
کل کشور به ۶۰۰ دشت یا حوضه آب ریز تقسیم میشود و نیمی از این تعداد در شرایط بحرانی قرار دارد. همین الان اگر از مشهد به سمت نیشابور حرکت کنید، دو ساعت بعد به فروچالهای میرسید که انگار در اثر فرودآمدن بشقاب پرنده آدم فضاییها به وجود آمده است. یا اصلا اگر از مشهد حدود یک ساعت به سمت سد فریمان حرکت کنید با منظرهای روبه رو خواهید شد که بیشتر به فیلمهای آخرالزمانی شباهت دارد، سد بزرگ و قدیمی که کاملا خشک شده است.
البته پیداکردن سدهای خشکیده، دیگر این روزها کار سختی نیست. سد کلات هم خشک است. ۹۴ درصد سد دوستی هم خالی است. البته این ماجرا محدود به سدهای خراسان رضوی نیست و در کل کشور ۸۰ درصد ظرفیت هفده سد استراتژیک خالی است.
فرونشست زمین، چالش جدی این روزهای ایران است. فروچاله نیشابور در نزدیکی خط ریل راه آهن مشهد به تهران است. فروچالههای کبودرآهنگ همدان در نزدیکی بزرگراههای اصلی است و این یعنی نشست زمین میتواند زیرساختهای اصلی مثل راه و خط ریل را دچار مشکل کند و حتی جان افراد را به خطر بیندازد. اصلا چرا راه دور برویم. در مناطقی از دشت مشهد در اطراف ویرانی و نقاطی از دشت رباط سنگ و مناطقی در دشت کاشمر مانند اطراف قنات کسرینه، میزان فرونشست زمین ۲۲۰ تا ۲۴۰میلی متر در سال است، یعنی این مناطق طی پانزده سال گذشته حدود سه متر فرونشست را تجربه کرده اند.
علاوه بر این، دامنه فرونشست در دشتهای خواف، باخرز و زاوه تا ۱۲۰میلی متر در سال برآورد شده است. دشت سبزوار نیز با میانگین سالانه ۱۰۰میلی متر فرونشست، وضعیت مشابهی دارد، سایر دشتها از جمله، دشت مشهد چناران با ۱۶۰ تا ۲۲۰میلی متر فرونشست در سال، دشت نیشابور با ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلی متر، دشت کاشمر و خلیل آباد با ۱۲۰ تا ۲۴۰میلی متر، بردسکن با ۱۰۰ تا ۲۲۰میلی متر، دشت رباط سنگ با ۱۸۰ تا ۲۴۰ میلی متر و دشت تربت جام و فریمان با ۱۲۰ تا ۱۸۰میلی متر در سال در وضعیت بحرانی قرار دارند. همچنین در ۳۴دشت از ۳۷دشت استان سطح آب زیرزمینی در حال افت شدید است.