به گزارش شهرآرانیوز، این اتفاقات زیر پوست شهر مشهد در حال رخدادن است. انگار زمینها برای خانهها جا باز کردهاند. لابهلای هرچند قطعه زمین، ردیفی از خانههاست؛ از آنها که قولنامهای هستند و اغلب غیرمجاز ساخته شدهاند. تا چشم کار میکند هم زمینهایی است که یا از آنها سبزی روییده است، یا زهکشی شدهاند برای کاشت.
مسیرهای خاکی کال و بوی تعفن، نخالهها و زبالهها و خلاصه همه زشتیها. اما معضل نحوه آبیاری پرچالشتر است و نگرانکنندهتر؛ نهفقط برای اهالی که برای همه مردم مشهد. هر شهروندی که سبزی میخورد، میتواند ناخودآگاه مشتری آنها باشد؛ سبزیهایی که با فاضلاب خانهها، هتلها و حتی بیمارستانها آبیاری میشوند.
انتهای گلشهر یا دقیقتر، آوینی۵۷ مسیری است که تا جایی را که میشود با خودرو سواری رفت، همراه با کارشناس مرکز بهداشت طی میکنیم تا تانکرهای حمل فاضلاب یا زمینهای در حال آبیاری با آنها را ببینیم. خیلی زود هم موفق میشویم. چه موفقیت تأسفباری. پسازآن هرچه میبینیم، اثراتی است که آنها از خود بهجای گذاشتهاند و کاری جز تأسفخوردن از نبودن بازرسی و کنترل از ما ساخته نیست.
دو سال از خدمتش در واحد بهداشت محیط مرکز بهداشت شماره ۲ میگذرد. به یاد میآورد که اولین نامهای که نوشت چه بود؛ زیرا پس از اینهمه وقت به هر دری زده صدایی نشنیده است: «اولین نامه ام درباره وجود فاضلابهای تانکری بود و هنوز هم ندیدهام یک راننده تانکر بیاید سراغ ما و بگوید من را به دلیل تخلیه فاضلاب در زمینهای کشاورزی دستگیر کرده اند و از کار بیکار شده ام.»
سلیمان آزرمی محب سراج، کارشناس بهداشت محیط و کارشناس برنامه فاضلاب مرکز بهداشت، با شکایت اهالی و سرکشیهای خودش متوجه حضور تانکرهایی شده است که مرتب میآیند و زمینهای سبزی آنجا بهترین مکان برای تخلیه بار آلوده شان شده است:
«بارها نامه نگاری کرده ام، با فرمانداری و استانداری. عکس و شماره پلاک ماشین را هم برای مسئولان فرستاده ام، اما اتفاقی نیفتاده است. نامهای هم از دادسرای شماره ۴ گرفتم، اما خبری از تغییری در وضعیت نشد؛ حتی مقام قضایی را هم آوردم و شرایط اینجا را از نزدیک دیدند و تأیید کردند. اگر چند لحظه بمانید، تانکرها را میبینید که با خیال آسوده میآیند و میروند.»
معضل جدی منطقه این است که مزارع و سبزیجاتش با فاضلاب خام آبیاری میشوند؛ نه فقط با تخلیه تانکرها، بلکه با استفاده از جدول کشیهای شهرداری که از خانهها به سوی زمینها هدایت شده اند. همه مسیر را با آزرمی راه میرویم. از پشت خانههای مجتمع شروع میشود و مانند یک تونل از لابه لای زمین ها، به آن طرف جاده میرسد. فاضلاب، پرحجم، در جریان است. هرجا هم جدولی نیست، مالک زمین فاضلاب را به سوی سبزیجات خودش هدایت کرده است. زمینها چندصد هکتاری میشوند، اما طول مسیر جدول و فاضلاب را نمیشود حدس زد. تا چشم کار میکند زمین است و مسیر فاضلاب.
سؤال این است که در شرایطی که زمین دار خودش دنبال فاضلاب است، میشود تانکرها را کنترل کرد؟ پاسخ آزرمی این است: «براساس دستورالعمل، سازمان مدیریت حمل ونقل بار درون شهری شهرداری مشهد، باید به هرنحوی همچون سیستم مکان یاب خودکار خودرو این تانکرها را سامان دهی کند؛ اینکه بار را کجا تحویل میگیرند و کجا تخلیه میکنند. شنیده ام سامان دهی شده اند، اما از روی تانکرهایی که همیشه اینجا هستند، معلوم است بخش زیادی از کار ایراد دارد. فاضلابهای تانکری باید بروند تصفیه خانه اولنگ، اما خیلی از اینها نمیروند. به دلیل مسیر طولانی برایشان صرفه مالی ندارد.»
به گفته او خیال رانندههای تانکر این قدر از نبود نظارت راحت است که گاهی همان وسط جاده یا کنار خیابان شیر را باز و فاضلاب را تخلیه میکنند و میروند. برخی هم شبها میآیند که هیچ کس این اطراف نیست؛ زیرا گاهی مالکان برخی زمینهای مخالف اند یا اهالی به آنها اعتراض میکنند.
آزرمی لولههایی را نشانمان میدهد که در زمین کار گذاشته اند و به راحتی فاضلاب را با آن به داخل زمینها هدایت میکنند: «خیلی از زمین دارها با رانندههای تانکر همکاری میکنند. شهرداری منطقه کال را بهسازی کرده است، اما کنترل نمیکند که چرا بخشهایی از نردهها جداشده و آن لولهها برای چه کاری تعبیه شده اند.»
در حال عبور از کنار کال پر از فاضلاب هستیم که شاهد از غیب میرسد. موتورسیکلت هایشان را پایین کال گذاشته اند و لوله بزرگی در حال کشیدن فاضلاب به بالاست. دو مرد میان سال چندمتر آن طرفتر زیر آفتاب نشسته اند که کار آبیاری زمین تمام شود.
باوجوداینکه از روی لباس، متوجه میشوند آزرمی کارشناس بهداشت محیط است، تا پایان گفتگو به انکار ادامه میدهند: «اینها زمین جاروست؛ زمین سبزیجات نیست. هرروز هم آب نمیدهیم. هر بیست روز یک بار میآییم و فاضلاب را میکشیم برای زمین.»
آزرمی گیاه کاشته شده روی زمین را گندم آبی تشخیص میدهد که خوراک دام است و میگوید: «از این موارد زیاد داریم. از ساعت ۲ یا ۳ بعدازظهر به بعد که بیایید به راحتی مشغول کار هستند.»
«آبیاری همه این زمینهای کشاورزی با فاضلاب نیست.» کارشناس بهداشت محیط ادامه میدهد: این اطراف سه چاه موتور هست. آنها که نمیخواهند از فاضلاب استفاده کنند، آب چاه میگیرند. در حال گذر از میان زمینها با پیرمردی مواجه میشویم که از زمینش برمی گردد. او هم از آبیاری با فاضلاب خبر دارد و از معترضان است:
«شما بگویید جوی آب که راه افتاده است، کجا برود؛ مستقیم میآید سر زمین ها، چه مالک زمین بخواهد و چه نخواهد. خیلیها راضی نیستند. زمین من گندم است و بین زمین هاست و از چاه همین نزدیکی آب میگیرم؛ اما وقتی جوی روان است، کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد. شهرداری باید مسیر جویها را تغییر بدهد.»
از توضیحات تکمیلی آزرمی متوجه شمار شاکیان محلی میشویم که اعتراضاتشان را به سامانه ۱۹۰ اعلام یا گاه و بیگاه به مرکز بهداشت مراجعه و حتی پلاکهای متخلف را هم اعلام کرده اند. محلیها اسم صاحبان زمین و متخلفان را هم میدانند. چندروستای اطراف هم مشکل تخلیه فاضلاب را دارند. تانکرها به آسانی در سایتها تبلیغ میکنند و کاروبارشان رونق دارد.
نام تانکرهای حمل فاضلاب با عنوان سازمان مدیریت حمل ونقل بار درون شهری شهرداری مشهد همراه است؛ همان جایی که مجوز تردد را صادر میکند. ماجرای سامان دهی خودروهای سپتاژ هم اوایل تابستان امسال آغاز شد. قدم اول شمارش تانکرها بود و نصب «سیپاد» که به گفته مدیرعامل سازمان، فقط نود دستگاه زیر بار نصب دستگاه رفتند و بقیه به آسانی تخلف میکنند.
گفت وگوی ما با سیدجعفر شمس، مدیرعامل سازمان، یک ساعت طول کشید، اما در نهایت به سؤالات و ابهاماتی در حوزه آنان رسیدیم. او به شمار تانکرها و روند کنترل و نظارت بر آنان اشاره میکند: «سال ۹۲ شمار خودروهای سپتاژ شهر حدود ۷۸۰ دستگاه بود، اما با گسترش سیستم جمع آوری فاضلاب خانگی، تقاضا برای این ماشینها هم کاهش یافت و اکنون شمارشان حدود ۱۵۰ دستگاه است و از این کمتر هم نمیشود؛ زیرا برخی منازل، هتلها یا مراکز خاص به هر دلیلی نتوانسته اند به این سیستم یکپارچه متصل شوند.»
او این جملات را با تأکید میگوید: «این تعداد خودرو برای سلامتی شهر ضروری هستند. نه میتوانیم بگوییم نباشند و نه با این شکل میتوانیم به آنها اجازه کار بدهیم. معضل تخلیه فاضلاب در مزارع، اوایل تابستان امسال تشدید شد. زیرا بحث کم آبی پیش آمد و بخشی از زمینهای کشاورزی اطراف مشهد از اینها فاضلاب خریداری میکنند.»
مدیرعامل سازمان حمل ونقل بار میرود سراغ قانون: «قانون میگوید هر خودرو سپتاژ پس از بارگیری باید برود جاده میامی که فاصله آن تا مرکز شهر تقریبا ۳۵ کیلومتر است و راننده باید همین مسیر را هم برای برگشت طی کند و این اولین دلیل تخلف آنان است. اگر در شهر بار را تخلیه کنند، میتوانند چند بار اضافه ببرند.»
شمس ادامه میدهد: «در معضل تخلیه تانکرها فقط یک ارگان متولی نیست. مجموعهای از دستگاههای اجرایی در شهر باید وظیفه خود را انجام بدهند که این ماجرا به نتیجه برسد. وظیفه شهرداری این است که از جایی که بارگیری میشود تا محلی که فاضلاب را تخلیه میکند، خودرو را رصد کند. روش آن هم نصب دستگاه سیپاد بود که جی پی اس مورد تأیید وزارت کشور است. علاوه بر این دستگاه، یک سامانه خوداظهاری هم شبیه به بارنامه شهری از سوی شهرداری ایجاد شده، با این تفاوت که الکترونیکی است. راننده اطلاعات مسیر و بارگیری را اعلام و سازمان مسافت را رصد میکند.
وقتی میگوییم انگشت اشاره همه اتهامات به سوی سازمان حمل ونقل بار است، شمس از رفتار رانندهها میگوید و مقاومت برای ادامه تخلفاتشان: «افراد متخلف به هیچ عنوان زیربار نمیروند. چندبار پلیس همراه بازرسان ما در مأموریت حضور داشت، اما هم مأموران ما را ضرب و شتم و تهدید کردند، هم پلیس را کتک زدند. به خودرو سازمان نیز آسیب وارد کردند. برای فرار از قانون از هیچ کار خلافی نمیترسند.»
وی تأکید میکند: «بهانه دیگر آنان تصفیه خانه اولنگ است. برخی از تانکرها هم خیلی وقتها بار خود را در جوی کنار خیابان و مزارع تخلیه میکنند.»
شمس موارد را این گونه شرح میدهد: «تصفیه خانه اولنگ بسیار بزرگ و زیرمجموعه شرکت آب و فاضلاب است، اما چند ایراد مهم دارد؛ اول اینکه به خاطر مسافت، راننده به دلیل سود بیشتر ترجیح میدهد تخلف کند؛ دوم اینکه پلاک خودروهایی را که وارد میشوند، ثبت نمیکند، درحالی که اگر شرکت آبفا پلاکها را ثبت و پایان ماه به ما اعلام کند، میتوانیم شمار دفعات تخلف را ثبت و برخورد قانونی کنیم.
ایراد دیگر هم این است که در فصول مختلف پس از تاریکی هوا، تصفیه خانه تعطیل میشود، درحالی که بارگیری خودروها تا پایان شب در شهر ادامه دارد؛ همچنین قرار بوده است که خودروها پس از تخلیه فاضلاب شسته شوند و به شهر برگردند، درحالی که اکنون خود سکوی تخلیه بسیار آلوده است و از سوی دیگر کار شست وشوی خودروها انجام نمیشود.»
شمس دلیل وضعیت کنونی را جای خالی اقدامات جدیتر قضایی و جریمهها میداند: «ما بازرسی و کنترل میکنیم، اما کافی نیست و اقدامات جدیتر نیازمند حکم قضایی است. تنها راه برخورد، توقیف تانکرهاست. میگوییم دستور قضایی بدهید، خودروها را در پارکینگ خودمان توقیف میکنیم.»
سوی دیگر این ماجرا شرکت آب و فاضلاب مشهد است و مهدی حاجی آباد، معاون بهره برداری و توسعه فاضلاب این شرکت، پاسخگوی سؤالات ما شده است. او کنترل و رصد تانکرهای فاضلاب را به شهرداری مرتبط میداند و میگوید:
«براساس تصمیمی که قبلا گرفته شده است، به طور موقت و با اجبار، فاضلاب در تصفیه خانه اولنگ تخلیه میشود، آن هم به دلیل پیشگیری از پراکندگی خودروها. تصفیه خانه سپتاژ که در همان اراضی اولنگ قرار دارد، توسط شهرداری در حال تکمیل است. این تصفیه خانه برای فاضلاب تانکری در حال ساخت است؛ فاز اول را شرکت آب و فاضلاب ساخته و در تفاهم نامه کشف رود تحویل شهرداری شده و شهرداری هم در حال تکمیل فاز دوم است.»
او درباره ساعت پایان کار تصفیه خانه اولنگ یادآور میشود: «براساس توافق اولیه، فاضلاب تا ساعت ۷ یا ۸ شب پذیرش و پس از آن در بسته میشود، زیرا این امکان وجود ندارد که تخلیه در هرساعت از شبانه روز ادامه پیدا کند. درعین حال اگر در موارد اندکی رانندهای مراجعه کند، نگهبان پس از این ساعت هم در را باز خواهد کرد، اما کسی که نمیخواهد قانونی عمل کند، محدودیت ساعت را بهانه میکند.»
حاجی آبادی شست وشوی خودروها را وظیفه خودشان نمیداند و اضافه میکند: «آنجا یک سکوی بتنی ساخته شده است که خود رانندهها بهداشت را رعایت نمیکنند و هربار برای اینکه خودروهایشان وارد فاضلاب و کثیف نشود، چندمتر عقبتر بار خود را تخلیه میکنند. البته که طبق تفاهم نامه شست وشوی خودروها هم با ما نیست. ما سیستمی برای ثبت پلاک نداریم، اما امکانات و نیرو در اختیار شهرداری میگذاریم که خودشان کار ثبت را انجام دهند.»
چالش تانکرهای حمل فاضلاب را با محسن داوری، فرماندار مشهد، مطرح میکنیم. او تأکید میکند که «شهرداری مکلف است درباره سامان دهی اینها اقدام و مسیر خاصی هم برایشان مشخص کند و مانع فعالیت آنان شود. شهرداری باید حکم قضایی بگیرد.»
داوری ادامه میدهد: «دو یا سه جلسه آمدند و گزارشهایی هم دادند، اما من دیگر اطلاع نداشتم. در جلسات بهداشتی که خواهیم داشت این مورد را پیگیری خواهیم کرد.»