شهرآرانیوز؛ در باور مردمان کویر، قنات اگر نر باشد، تاب آوری کمتری برابر خشک سالی دارد و وقتی چنین شد، باید بیوه زنی به عنوان عروس قنات به عقد قنات درآید تا قناتِ سترون دگرباره بارور و آب آور شود. این موضوع دست مایه کار حسین ابراهیمی، هنرمند نام آشنای دیار فردوس، شده است تا یک کوزه آب را قلمی کند و آن را در اختیار گروهی جوان و بانشاط در شهرستان سرایان که قرابتی هم با کویر و باورها و آیینهای جنوب خراسان دارد، بگذارد تا شاهد اجرایی گرم وگیرا و صمیمی از این اثر باشیم.
نخست آنکه «یک کوزه آب» به باور نگارنده در ارتباط با مخاطب نمره قبولی میگیرد و او را در لحظات گوناگون یا داستان نمایش همراه میکند، اما ایجازگویی بیش از اندازه بلای جان این نمایش شده تا برای مخاطبی که با این فرهنگ و آیینها کمی بیگانه است، برخی اتفاقات داستانی نمایش مبهم بماند و به اصطلاح داستان در پارهای موارد به بلوغ نرسد.
از دیگر سو، در کارگردانی تلاش شده است با حرکات پانتومیم گونه ابزارها و ادواتی که با فرهنگ روستایی هم نشین هستند، به کار گرفته شوند، اما کاش از همین ابزارها که در گوشه صحنه بیشتر کاربرد نمایشگاهی داشت، استفاده بیشتری میشد تا ما مفهوم این حرکات را بهتر درک کنیم.
هرچند همین پانتومیمها تلاش میکنند به ما القا کنند که این نمایش حاصل زحمات مردان و زنان هنرمندی است که از کمترین امکانات هم محروم هستند و با دستانی خالی و فقط با تکیه بر هنرشان این اثر را تا بدین جا با چنگ ودندان به صحنه آورده اند.
کارگردانی اثر در طراحی حرکات هماهنگ بازیگران به ویژه آنجا که افکتهای محیطی نمایش توسط بازیگران ادا میشوند، نشان دهنده هوشمندی ویژه طراحان این نمایش است.
ضمن اینکه هماهنگی بازیگران و عوامل در جای جای نمایش ستودنی است. در طراحی صحنه هم تلاش شده است دوباره بر محرومیت و فقر مردمان کویر تأکید شود. ٍدر هر صورت، باید به بچههای تئاتر سرایان که حتی از داشتن یک سالن مناسب تئاتر هم محروم هستند و بیست سال انتظار را برای ساخت تنها سالن شهرشان پشت سر گذاشته اند، دست مریزاد و خداقوت گفت که چنین بی پیرایه و بی هیچ ژست روشن فکرانهای باورها و آیینهای دیارشان را پاس میدارند و با خواندن اشعاری که فقط در فرهنگ شفاهی آن دیار یافت میشود، این باور را در ما زنده میکنند که اگر حال خوب میخواهید، چارهای به جز بازگشت به اصل خویش ندارید.
عباس جانفدا-نویسنده و منتقد تئاتر