به گزارش شهرآرانیوز «در میان رهبران سیاسی جهان تا به امروز، کمتر شخصیتی به جامعیت امامخمینی (ره) بروز نموده است. شخصیت استثنایی و اسطورهای که توانست از یک جمع پریشان و پراکنده، یک امت متحد بسازد و بزرگترین انقلاب قرن را برپا کند و باز بهدلیـل همین جامعیتش بود که میلیونها نفر، به استقبالش رفتند، صدهاهزارنفر جان و مالشان را فدای راهش نمودند و میلیونها نفر در تشییع جنازهاش، او را بدرقه کردند».
رهبر معظم انقلاب به حق معتقدند که حضرت امام خمینی (ره) همه خصال نفیس و کمیاب را که مجموعه آن در قرنها بهندرت ممکن است در انسان بزرگی جمع شود، با هم داشت و با این ویژگیها بود که توانست تخت فرعونهای زمانه را بلرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن سازد و جهان اسلام را به حرکت درآورد و بـه انـسـانها بـفهماند که انسان کامل شدن، علیوار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. شـخـصیت امام دارای ابعاد گوناگون بود و در هر دوره بهتناسب شرایط، بعدی از ابعاد وجود او نمایان میشـد. رهبر معظم انقلاب عظمت کار امام را به ارتباط ایشان با خدا و تهذیب نفس میداند که همه دشمنان داخلی و خارجی ایشان نیز این ویژگی را قبول داشتند.
معظمله در یکی از سخنرانیهایشان میفرمودند که در حوادث وحشتناک که همه مسئولان به بنبست میرسیدند، به امام پناه میبردند و آن حضرت با دم مسیحایی خود بـه همه آنها آرامش میبخشید. او مانند کوهی مقاوم و استوار بود که هیچچیز متزلزلش نمیساخت، بلکه هرگونه ترس و اضطراب را از دل همراهان و نزدیکان دور میکرد.
ایشان توفیقات امام را مرهون ارتباطشان با معصومان (ع) میدانند و معتقدند: «اگر آن حضرت با مناجات و دعا و توسل سروکار نداشت و اهل استغاثه و مناجات نبود، خدای متعال این همه توفیق را نصیب ایشان نمیکرد، بهگونهایکه هر ماه رمضانی که بر امام میگذشت، انسان میدید کـه آن بزرگوار نورانیتر شده است». در گفتگو با دو اندیشمند و قرآنپژوه، جایگاه قرآن در اندیشه امام راحل (ره) را بررسی کردهایم.
پیشوای بزرگ و نامآور دوران معاصر، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امامخمینی (ره)، علاوهبر فقه و اصول و دیگر علوم رایج حوزهها، در دانش اخلاق و تزکیه و تهذیب نفوس نیز ید طولایی داشت و بخش زیادی از عمر شریف خود را صرف تدریس اخلاق و تربیت و تزکیه فضلا و طلاب و نیز تحقیق در مسائل اخلاق و نگارش کتابهای سودمند اخلاقی کرد، بهطوریکه در این زمینه استادی ماهر و صاحبنظری مسلم و شخصیتی ممتاز و تأثیرگذار شناخته شد و دروس اخلاق و جلسات تهذیب او تأثیر بسیاری بر مستمعان، بهخصوص طلاب و فضلا، میگذاشت.
امامخمینی، تدریس اخلاق در حوزه قم را از دوره سیاه رضاخان شروع کرد و تا مدتی پس از آن ادامه داد. جلسات اخلاق امام که در مدرسه فیضیه برگزار میشد، شیفتگان زیادی داشت و مشتاقان فراوانی را از زلال معارف اخلاقی وحی سیراب میکرد.
حجتالاسلاموالمسلمین سیدحمید روحانی در کتاب «تاریخ انقلاب» در اینباره مینویسد: «در آغاز، این جلسه محدود بود و فقط عدهای افراد مورد اعتماد ایشان میتوانستند در آن شرکت کنند. بهتدریج دامنه این درس توسعه یافت و هفتهای یک روز در سطح حوزه تشکیل میشد و علاوهبر روحانیان، دههانفر از اقشار دیگر در آن شرکت میجستند. استقبال زیاد از این مجلس، امام را بر آن داشت تا جلسه را در هر هفتهای دو روز (پنجشنبه و جمعه) برقرار کند.
در این حال، عمال رضاخان به کارشکنی پرداختند و درصدد برهم زدن آن برآمدند، بهطوریکه سرانجام امامخمینی ناچار شد این جلسه را از مدرسه فیضیه به مدرسه حاجملاصادق، منتقل و به شکل محدودتری برگزار کند تاآنکه دوران سیاه رضاخان به سر آمد و درس اخلاق امام، در فیضیه، با شکوه تمام مجددا برگزار شد و در آنجا سالیان درازی (حدود هشت سال) ادامه یافت....».
امامخمینی (ره) خود بهمناسبتی در اینباره نوشتهاند: «علت اصلی توسعه این مجلس [مجلس درس اخلاق]، جلوگیری شدید پلیس رضاشاه بود از مطلق مجالس تعزیه و موعظه و امثال آن. از این جهت، مردم علاقهمند بودند و اینجانب نیز درس خصوصی... را به نحو عموم و عوام فهم توسعه دادم».
ایشان در زمان پیروزی انقلاب باتوجهبه مرجعیتی که داشت، میتوانست کتابهای علمی خود را از محل بیتالمال، سهم امام یا با پول مریدان خاصی که داشت، چاپ کند، اما تمام آثار علمی ایشان تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، چاپ نشد و اقدامی برای چاپ آنها نمیکرد و نمیخواست آثارش را به رخ دیگران بکشد و هزینه بیتالمال را صرف چاپ کتابهای خود کند.
حضرت امام به آثار اخلاقیاش بیش از دیگر آثارش تعلق خاطر داشت و نشر آنها را لازمتر میدانست. دلیل این نکته، بند ششم وصیتنامه ایشان است که در ۱۵ دی ۱۳۵۶ برابر با ۲۵ محرم ۱۳۹۸ در نجفاشرف نوشته است: «کتب خطی اینجانب را در صورت امکان، طبع کنند و اگر کسی خواست طبع کند، دراختیار او بگذارند، بهطوریکه ضایع نشود؛ خصوصا کتب اخلاقی را».
کتاب «اربعین حدیث» در چهارم محرم سال ۱۳۵۸ قمری، تألیف شده است و کتابهای اخلاقی دیگر نیز همه تاریخ تألیف دارند. شاید، چون «شرح دعای سحر» و «مصباحالهدایه» بسیار عرفانی است، امام نمیخواست با بُعد عرفانی معرفی شود، اما «اربعین حدیث»، «عقل و جهل» و کتابهای اصولی و فقهی مشکل نداشتهاند. اکنون ما طلبهها ابایی نداریم که از وجوه بیتالمال برای نشر کتابهای خود استفاده کنیم، درحالیکه امام (ره) از این کار پرهیز میکرد و شاید علت اینکه آثار علمی ما تأثیر چندانی بر مخاطب نمیگذارد، همین موضوع باشد.
دست یافتن به ژرفای هر اندیشهای آنگاه ممکن است که ما نقشهای کامل از آن اندیشه داشته باشیم. باید ببینیم شخص در ابعاد گوناگون یک موضوع، چگونه میاندیشیده و چه رفتار و منشی از خود نشان میداده است؛ بهطور مثال اگر بخواهیم نگرش امام به قرآن را بررسی کنیم، لازم است چیستی، اهداف، طرح بازگشت به قرآن، قلمرو و آفاقگستری و توجه به آداب رسیدن به کتاب خدا از دیدگاه امامخمینی را بررسی کنیم و ببینیم ایشان چه موضعی دارد و در اینباره چه گفته و چه جایگاهی برای آن قائل بوده است.
در وصیتنامه حضرت امام، مطالبی هرچند کوتاه درباره جایگاه قرآن کریم آمده است، درحالیکه داوری درباره اندیشه امام، نیازمند بررسی همه آثار و گفتههای ایشان است. حال اگر کسی به نوشتهها و گفتههای امام، نگاهی هرچند سطحی بیفکند، بهخوبی درمییابد که او از مجذوبان و شیفتگان قرآن مجید است؛ آنچنان که در تاریخ زندگیاش آمده است سالیان دراز، صبح و شام معتکف آستان این رشحه الهی بوده و با تلاوت قرآن، انس دائم داشته و دیگران را تشویق به خواندن و تدبر در آیات آن میکرده است، از اهمیت و عظمت قرآن سخن میگفته و تأثیر حضور آن در جامعه را بازگو میکرده است. از مهجور بودن قرآن رنج میبرده و معتقد بوده است:، چون قرآن در نظر گروهی، منحصر به گفتههای مفسران شده است و راه استفاده از آن را مسدود کردهاند یا تفکر و تدبر در آیات شریفه را تفسیر به رأی دانستهاند، مهجور مانده است.
تفکری از صد سال پیش درمیان مصلحان دینی بهوجود آمد. آنها معتقد بودند ما باید به قرآن بازگشت کنیم. منظورشان از بازگشت، آوردن قرآن به صحنه زندگی و جامعه است؛ البته نه به این معنا که در دورههای گذشته، قرآن خوانده نمیشد یا در خانهها نبود یا مردم به آن احترام نمیکردند و...، بلکه با وجودی که مردم به یادگیری کتاب خدا اهتمام داشتند و سعی میکردند آن را حفظ کنند، قرآن در صحنه زندگی اجتماعیشان، حضور کمرنگی داشت. حضرت امامخمینی (ره) نیز جزو مصلحان دوره معاصر بود که موضوع بازگشت به قرآن را مطرح کرد. بازگشت به قرآن، به این معناست که نخست قرآن باید شناخته و درست تبیین بشود و دوم اینکه به آن فهم، درست عمل بشود.
حضرت امام (ره) بحث مفصلی در باب جایگاه قرآن و عظمت آن در کتاب «آدابالصلاه» آورده است. من در تفسیر قرآن مجید، برگرفته از آثار امامخمینی، در فصلی به نام «جایگاه قرآن در نگاه امام»، این موضوع را تبیین کردهام.
یکی از کارهایی که امام در حوزه قرآنی و عرفانی انجام داده و قرآن و عرفان را به متن جامعه آورده است و به نظرم کارشان بسیار شایان توجه است، «سادهسازی معارف الهی» است. امام، عارف، فقیه و فیلسوفی بود که مفاهیم ناب و عمیق را با زبانی ساده به قلب مخاطبانش منتقل می کرد.
امام (ره) برای اینکه ایده بازگشت به قرآن را عملی سازد، راهکارهایی داشت: نخست، باید قرآن را بهخوبی شناخت و بعد، آن را در صحنه زندگی آورد. بعد از پیروزی انقلاب، مرحوم آیتا... طالقانی آموزش درسهایی را با موضوع «قرآن در صحنه» شروع کرد. وقتی آیتا... طالقانی فوت کرد، امام درس تفسیر سوره حمد را در تلویزیون آغاز کرد. مراد از به صحنه آوردن قرآن در زندگی، این است که مردم و مسئولان ما قرآنی بشوند و قرآنی عمل کنند.
قرآن در سوره ممتحنه، آیه۸ میفرماید: «لَا یَنْهَاکُمُ ا... عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ ا... یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت درباره کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند، نهی نمیکند؛ زیرا خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد». یعنی نهتنها با کسانی که با شما نجنگیدند، پیکار نکنید، بلکه به آنها نیکی هم بکنید و با آنها به عدالت رفتار کنید.
جامعه وقتی قرآنی میشود که در ابتدا مبلغان قرآن، خود عملکننده به آیات قرآن باشند و با دیگران رفتار قرآنی داشته باشند و با مخالفان خود به عدالت رفتار کنند. اگر بخواهیم جامعه ما از نظر فرهنگی، سیاسی، بینالمللی و... قرآنی باشد، باید به خود قرآن برگردیم و به آیات آن عمل کنیم. جامعهای که قرآنی باشد، به خرافات و غلوها دامن نمیزند. در جامعه قرآنی، عالمان و فرهیختگان منزوی نیستند و مجیزگویان بر صدر نمینشینند.