رادمنش|«علامه، ادیب، محقق، شاعر»؛ دکتر محمدرضا راشد محصل، استاد شهیر دانشگاه فردوسی مشهد «جلالالدین همایی» را با این صفات معرفی میکند. همایی به تاریخ 1278 در اصفهان زاده شد و در سال 1359 در تهران چشم از جهان بست. اما در فاصله بین این دو عدد، دفتر کاهی و کهن ادبیات فارسی را با آثارش غنیتر و خواندنیتر کرد. آثاری که جلالالدین همایی از خود بر جای گذاشت تنها به یک حوزه در ادبیات محدود نمیشود. او شاعری خوشقریحه، مصححی پرکار و سختکوش و پژوهشگری دقیق بود، یادداشتها و مقدماتی که بر برخی آثار نوشته هنوز در درجه بالایی از اعتبار و محل رجوع اهل دانش است و سخنرانیهایش به گفته دکتر راشد محصل، خود یک کتاب است. اما با وجود همه آثار سترگی که همایی از خود بر جای گذاشت، چنانکه باید قدرش شناخته نشد. نقل است که در مجلس ختمش در مسجد سید اصفهان، فقط 28 جفت کفش بوده است.1 دکتر راشد محصل نیز با اشاره به این موضوع میگوید که در حق همایی ظلم شده است.
به مناسبت سالمرگ این ادیب شهیر با استاد راشد گفتوگویی کردیم که میتوانید حاصل آن را در ادامه از زبان او بخوانید و با «هما»ی شعر و ادب ایران معاصر آشنا شوید.
قابلیتهای خانوادگی
علامه، ادیب، محقق، شاعر. از بزرگترین محققان معاصر و همچنین از شاعران قصیدهپرداز معاصر. تخلصش «سنا» و «هما» بود. او نوه «همای اصفهانی» (از شاعران سده سیزدهم قمری) است. تحصیلات اولیهاش را نزد پدرش که متخلص به «طَرَب اصفهانی» بوده گذرانده و پس از درگذشت او از محضر عمویش آموخته است. پس از آن در مدارس علمیه حقایق، قدسیه و نیمآور در حدود 20 سال تحصیل کرده و اجازه اجتهاد گرفته است. به خصوص در ریاضیات و نجوم و هندسه قدیم از سرآمدان معاصران خودش بوده است. تصحیح کتاب «التفهیم» [اثر ابوریحان بیرونی] و کارهای دیگری که در ریاضی و در هیئت انجام داده نمایانگر این برتریهاست.
طبیعی است کسی که در خانوادهای شاعر و دانشپرور به وجود بیاید، بخش زیادی از استعداد و قابلیتهایش نتیجه کارهای خانوادگی است. پدر، پدر بزرگ و عموی جلالالدین همایی، شاعران و دانشمندان برجستهای بودند، بنابراین بخش عمدهای از پیشرفتهای آن مرحوم برآمده از خانواده او بوده است.
جلالالدین همایی در سال 1302 در مدارس اصفهان به تدریس مشغول شده و در 1307 به تهران آمده و رسما در وزارت معارف که در جایگاه آموزش و پرورش امروز بوده است به خدمت مشغول و مأمور تدریس در تبریز شده است.
مؤلف تاریخ ادبیات ایران و مصحح آثاری بزرگ
اولین کتابهای خودش را در 1307 و 1308 با عنوان «تاریخ ادبیات ایران» (جلد اول و دوم) در تهران و تبریز منتشر کرده است. او از برجستهترین ادیبان معاصر است که به دو زبان فارسی و عربی شعر گفته است؛ شعرش در قالب قصیده و اشعار سنتی است. پژوهشهای عمده علامه همایی عبارت است از «غزالی نامه» که در مورد غزالی تقریبا هنوز جزو منابع دست اول است، «طربنامه»، «فنون بلاغت و صناعات ادبی» که مدتها در دبیرستانها و دانشگاهها تدریس میشده است، «مختارینامه» و «دیوان عثمان مختاری» که اولی شرح حال عثمان مختاری و دومی تصحیح دیوان او با تعلیقات ارزشمند خود همایی است.
یادداشتها، مقدمهها و تصحیحهای او بر کتابهایی مثل «مجمع الفصحاء هدایت»، «ولدنامه»، «نصیحت الملوک» و «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه» از بهترین نمونههاست. عمدهترین کار او دو جلد «مولوینامه» است که در حقیقت بحث و بررسی مضمون مثنوی است و هنوز هم باید گفت از منابع دست اول در زمینه کارهای مولوی است. او جزو مردانی بود که سخنرانیها و سخنوریهایش هر کدام در حکم یک کتاب ابتکاری است. به خصوص در زمینه شاهنامه کارهای ارزشمندی انجام داده است که چه به صورت سخنرانی و چه به صورت جزوهها و کتابها هنوز از بهترین آثار درباره فردوسی است. یکی از نوشتههای همایی برای فردوسی را میخوانم که ببینید تبحر او در متون فارسی چقدر است. او در مورد شاهنامه فردوسی مینویسد: «ستون اصلی کاخ زبان ادبیات فارسی و پایه و بنیاد ملیت اصیل و قدیم ایرانی است. بدین سبب بیاعتنایی به شاهنامه و ایجاد خلل و سستی در ارکان و معانی شاهنامه به اقدام در امری که موجب قطع ارتباط نسلهای بعد با او بشود، به معنی این است که تیشه به ریشه زبان فارسی و ملیت ایرانی و قومیت ایرانی زده میشود.»
کارهایی که مرحوم همایی تصحیح کرده غالبا همراه با تعلیق است، یعنی آن آویزههایی که بر مطالب این کتابها نوشته شده است، خودش اهمیت فراوان دارد. مثلا دیوان عثمان مختاری را که یکی از شاعران بسیار ثقیلگوی زبان فارسی است تصحیح کرده است و تعلیقاتی بر این دیوان اضافه کرده است که هنوز جزو بهترین یادداشتها و تعلیقات در زمینه کار عثمان مختاری است. هنوز هم شاید بسیاری از ادبای ما با عثمان مختاری و خاقانی اصلا آشنا نباشند و این نشاندهنده این است که نزدیک شدن به چنین دیوانهایی دریافت درست و تبحر کامل در زمینه متون میخواهد.
عشقی جز ادبیات نداشت
افرادی مانند جلالالدین همایی کارشان تحقیق و بررسی کتابها بوده و به کارهای دیگر عشق و علاقهای نشان نمیدادند. هم وقت این کارها را داشتند و هم دریافت درستی داشتند و هم با متون آشنا بودند. بنابراین کارهای مهمی که انجام دادند چه به صورت سخنرانی، چه به صورت مکتوب، جزو کارهای مهم و اصلی در این زمینه است. من فقط به بخشی از آنچه مرحوم همایی از کتاب و رساله داشت اشاره کردم و بخش دیگر یادداشتهای این مرد است که اگر فرزندان او بتوانند منتشر کنند، خلأ بسیاری از کارهای ادبی ما را پر خواهد کرد.
قصیدهای بر دیوار آرامگاه فردوسی
سبک شعر سنتی مورد توجه مرحوم همایی بوده و بیشتر هم قصیده سروده است. دیوانش به نام «دیوان سنا» و مجموعه مقالههای ایشان به نام «مجموعه مقالات» و نیز دفترهای شعری به صورت پراکنده از آن مرحوم منتشر شده است که همه اینها نماینده روش و سبک شعری همایی است. قصیدهای را که ایشان برای فردوسی در سال 1313 گفته است و هم اکنون بر دیوار آرامگاه فردوسی هست نگاه کنید، هم سبک همایی را نشان میدهد که سبکی سنتی است و هم مفاهیم را به خوبی نشان میدهد که حاکی از تبحر کامل او در متون است.
ناشناخته بودن، ظلم در حق همایی است
مرحوم همایی مردی آزاداندیش و آزادیطلب بود، دانش فراوانی داشت و کارهای ارزشمندی از خود برجای گذاشت. اما آنچنان که باید در جامعه شناخته نشده است، به چه دلیل؟ نمیدانم.
از این رو فکر میکنم در حق همایی ظلم شده است.
کارهایی را که ایشان انجام داده است باید مورد بررسی قرار داد یا منتشر کرد یا در مورد آنها حرف زد تا اگرچه امروز مغفول مانده، اهمیت و مقام او نمایان شود. این بیشتر کار رسانه است. ما در کلاسها از ایشان یاد میکنیم، اما در کلاسها بحثهای ما محدود است، رسانهها که باید زبان گویا و گسترده جامعه باشند باید این کارها را به عهده بگیرند.
1- خبرگزاری ایرنا؛ علامه جلالالدین همایی:
زیور دست جهان بودم، مرا نشناختند