سمیرا منشادی - «یکی از مشکلات جامعه ما در حال حاضر دور افتادن از طبیعت است. به همین دلیل انواع بیماریهای روحی و جسمی در بین مردم زیاد شده است.»
این اولین جمله فاطمه جهانگیری است که ۸ سال به طور مدام و مستمر ورزش کوهنوردی را در پیش گرفته است. کوهنوردی از جمله ورزشهای هیجانانگیز و ماجراجویانهای است که هر کدام از ما دستکم یکبار در زندگیمان آن را تجربه کردهایم، اما فعالیت حرفهای در این رشته به طور کامل متفاوت است. فاطمه جهانگیری هم کوهنوردی را بهطور حرفهای دنبال کرده است و در ۸ سال علاوهبراینکه بیشتر قلههای استان را زیر پا گذاشته، امسال به سبلان و علمکوه هم با فاصله کمی از یکدیگر صعود کرده است. این بانوی کوهنورد فقط در زمینه ورزش موفق نیست، بلکه در زمینه درسی هم توانسته با تمام مشغلههایی که داشته در رشته حقوق درس بخواند و جزو شاگردان ممتاز دانشکده اش باشد. با او گپوگفت دوستانهای داشتیم تا خاطرههای زیبایش از صعود به علم و سبلان را با ما به اشتراک بگذارد.
وقت خوب ورزشفاطمه جهانگیری متولد تربت حیدریه است و از سال ۶۰ به همراه خانواده به مشهد آمدهاند. او هنوز به زادگاهش تعلق خاطر دارد و هر از گاهی به تربت حیدریه میرود و با اقوام و بستگانش دیدار میکند. جهانگیری دوران کودکی آرامی مانند دیگر کودکان داشته است، اما با ورود به دوران راهنمایی است که علاقهاش به ورزش بیشتر میشود، به طور جدیتر ورزش را دنبال میکند. او برایمان توضیح میدهد: «دوران راهنمایی بود که به ورزش علاقهمند شدم. در بین ورزشها به والیبال و پینگپنگ علاقه بیشتری داشتم به همین دلیل زیاد تمرین میکردم. از اینرو جزو بهترینهای تیم مدرسهمان بودم.»
مربی ورزش او را بهعنوان کاپیتان تیم والبیال در مسابقات مدارس انتخاب میکند. جهانگیری به خاطرههایش در آن روزهای مسابقهها مراجعه میکند و توضیح میدهد: «آن روزها بهترین زمان زندگیام بود. تمرینهای سختی داشتیم، کار هر روزمان تمرین در مدرسه بود تا بتوانیم در مسابقات مقام بیاوریم، اما حریفها از ما قویتر بودند و نتوانستیم شکستشان بدهیم.»
شکست سبب از بین رفتن انگیزه ورزش در جهانگیری نشد و او در سالهای بعد هم ورزش را ادامه میدهد فارغ از نتیجه، زیرا برای او روح ورزش کردن و تندرستی مهم بوده و هست.
درس راهی به سوی موفقیتاو بعد از اتمام دوران درس ازدواج میکند و صاحب پسری میشود. در این مدت از ورزش کردن دور میشود و به فعالیتهای دیگر روی میآورد. از خاطرات آن دوران میگوید: «در آن سالها به خاطر اینکه مشغول باشم دورههای خیاطی را گذراندم. برای خودم خیاطی میکردم و حتی چند سالی در یک مزون کار میکردم.» با وجود خوبیهایی که کار کردن در مزون برایش داشته، اما شرایط محیط کار سخت بوده و به این فکر میافتد که بتواند برای آیندهاش راه دیگری جز خیاطی پیدا کند. در این هنگام است که دوستش پیشنهاد درس خواندن در مقطع کارشناسی را میدهد و او هم استقبال میکند. او میگوید: «دوستی داشتم که در دانشگاه حقوق قبول شده بود. با هم که صحبت کردیم تشویقم کرد درس خواندن را شروع کنم. او تمام جزوهها و کتابهایش را برایم آورد و گفت «تو هر چیزی لازم داشتی به من بگو برایت تهیه میکنم.» خودم را در اتاق حبس کرده بودم و در شبانهروز ۱۳ ساعت درس میخواندم. حتی چند بار به دلیل ساعتهای طولانی مطالعه کارم به درمانگاه کشید.»
شوق پشت میز نشستن و گوش فرادادن به درس استاد انگیزهای برای این بانوی پرتلاش میشود که با تمام توان درسش را بخواند. شنیدهاید که میگویند هیچ تلاشی بدون نتیجه نیست، او هم مزد زحمتهایش را با قبولی در دانشگاه میگیرد. او در سال ۸۹ در دانشگاه پیام نور مشهد قبول میشود. در دوران تحصیلش هم جزو بهترین شاگردهای دانشکدهشان بوده است. او میگوید: «قبول شدنم همزمان شد با دوران دانشجویی پسرم، بین ما رقابت درسی بود هر چند رشتههای تحصیلیمان هیچ تناسبی با هم نداشت. البته نمرههای خوبم سبب شده تا به طور غیرمستقیم پسرم را به درس خواندن وادار کنم. از این بابت خوشحال بودم که با درسخواندنم انگیزهای به پسرم دادهام.»
بعد از اینکه درسش را تمام میکند برای دوره کارشناسیارشد رشته حقوق شرکت میکند، ولی قبول نمیشود، زیرا تمرکزش را این روزها فقط برای آزمون وکالت گذاشته و سخت درگیر خواندن و مطالعه در این زمینه است.
شروع با یامان داغیدر این سالها که از ورزش و محیط ورزشی دورمانده همسرش مشوق او برای ادامه ورزش بوده است. او میگوید: «سالهاست که همسرم کوهنوردی را به طور حرفهای دنبال میکند. هنگامی که برای کوهنوردی میرفت اصرار میکرد که همراهش بروم، اما مشغله خانه، درس و... این فرصت را فراهم نمیکرد. گروهی که همسرم با آن به کوه میرفت برنامه صعود به کوه یامان داغی را داشتند. قبل از اینکه تصمیم به رفتن بگیرم، کوه یامان داغی را در اینترنت جستوجو کردم و مشخصاتی را از آن دیدم که از جمله نوشته بود: «ارتفاع این کوه ۲ هزار و ۸۰۰متر است و از قلههای رشته کوه الاداغ در ۶۵ کیلومتری غرب شهرستان بجنورد و در سمت چپ جاده بجنورد به گرگان قرار داشته و طبیعت بسیار زیبایی دارد.» عکسهایی که دیگر کوهنوردها گذاشته بودند مرا ترغیب و تشویق کرد که همراه همسرم در این برنامه شرکت کنم. هنگامی که در مسیر صعود بودیم به شدت تحت تأثیر کوه و طبیعتش قرار گرفتم. حال و هوایم تغییر کرد، آنقدر انرژی از کوه گرفته بودم که تا چند روز بعد از صعود هم سرحال بودم.»
طبیعت زیبای کوه، جهانگیری را به قدری تحت تأثیر خودش قرار میدهد که دیگر نمیتواند دل از کوهپیمایی بکند.
یکیشدن با طبیعتجهانگیری در لابهلای صحبتهایش به نکتهای اشاره میکند و آن هم یکیشدن با طبیعت است. او معتقد است: «اگر به گذشتگان و نیاکامان برگردیم میبینم که طبیعت بکر خانه آنها بوده است. از طبیعت به خوبی مراقبت میکردند و به خودشان اجازه آسیبرساندن به آن را نمیدانند. در حال حاضر امکان یکیشدن با طبیعت همانند گذشتگانمان کمی سخت و دشوار شده است. شاید یکی از دلایل آن، پیشرفتهای علمی و ورود وسایل مصنوعی به زندگیمان باشد. وقتی که زمان خود را کمتر در طبیعت سپری میکنیم بیشک این زادگاه اصلی نیاکانمان ارزشش را در زندگی ما از دست میدهد و دیگر قادر به درک مفاهیم طبیعت نیستیم.»، اما هنوز هستند کسانی که با وجود این همه تغییرات در سبک زندگی اصالت خود را به خوبی حفظ کردهاند و با طبیعت ارتباط دوستانهای دارند و برای اینکه بتوانند زندگی سالمی داشته باشند طبیعتگردی را رها نکردهاند.
استقامت بدناز روز بعد از صعود به کوه بیتاب دوباره رفتن میشود، اما قبل از این باید مقاومت بدنیاش را زیاد میکرد تا بتواند پا به پای دیگر کوهنوردان قدم بردارد و از آنها کم نیاورد. به همین دلیل برای پیادهروی به پارک میرود و ورزش و نرمش را شروع میکند. جهانگیری در این زمینه برایمان توضیح میدهد: «شروع کوهنوردیام در سال ۹۰ بود. ابتدا برنامههای سبک گروه را که به گلگشت معروف است شرکت میکردم. در کنارش تمرین هم میکردم که بتوانم استقامت بدنیام را افزایش دهم. در این ۸ سال بیشتر قلههای اطراف استان خراسان بزرگ را رفتهام و از هر کدامشان کلی تجربه کسب کردهام. شاید به همین دلیل است که در حال حاضر به عنوان سرقدم در گروه فعالیت میکنم، زیرا تجربه در کوه بسیار مهم است.»
کوه، انسان را میسازداین بانوی کوهنورد کوه را مانند کارخانهای میداند که انسانها را میسازد و به کوهنوردی به چشم یک ورزش صرف نگاه نمیکند. او در این زمینه توضیح میدهد: «خیلی از ما کوهنوردی را یک ورزش میدانیم، اما من مخالف این موضوع هستم، زیرا کوهنوردی فقط یک ورزش نیست؛ بلکه کارخانه انسانسازی است، فقط کسانی میتوانند در این ورزش فعالیت مستمر داشته باشند که با درک درست از طبیعت و قوانین کوه خود را به دل طبیعت بسپارند و گامهای خود را همراه با کوه بردارند.»
حفاظت از محیطزیست و احترام به طبیعت دو اصل مهم است که باید همه رعایت کنند.
کلاسهای کوهنوردیجهانگیری برای اینکه بتواند عضو گروه کوهنوردی شود در کلاسهای کوهنوردی شرکت میکند. او میگوید: «برای کوهنوردی کلاسهای کوهپیمایی و صخرهنوردی را گذراندم.»
ارتفاع برای بسیاری از افراد سخت و دلهرهآور است، اما او از ارتفاع ترسی ندارد و میگوید: «مربی، طنابی به من وصل کرد و از ارتفاع رهایم کرد، بدون اینکه خودم را ببازم یا داد بزنم بهراحتی از صخره پایین آمدم. مربیام بسیار تشویقم کرد. گفت افراد زیادی را دیدهام که حتی با وجود چند هفته آمدن به کلاس نمیتوانند صخرهنوردی کنند و از خیرش میگذرند. این حرفها باعث شد تا دلگرم شوم و به کارم ادامه بدهم.»
زیباییهای کوهاین بانوی کوهنورد بعد از گذراندن دورهها و گرفتن مدرک و داشتن آمادگی جسمانی بالا آماده صعود به قلههای مرتفع شده است. او میگوید: «به دلایلی اولین گروهی که با آن کوهنوردی را شروع کردم برنامههایش را لغو کرد. بعد از مدتی گروه جدیدی را پیدا کردم. آنها برنامه صعود به علمکوه را گذاشتند. تازه به این گروه آمده بودم و نمیدانستم با آنها همراه شوم یا نه. طبق عادتی که دارم برنامههای پیمایشیای که دیگر گروهها داشتند نگاه کردم. با خودم گفتم حتما در این برنامه شرکت میکنم. همسرم از ابتدا با رفتنم موافق بود، اما هنگامی که مطمئن شد قصد جدی برای رفتن دارم کمی مردد بود که به این صعود سخت بروم یا نه. اما دیگر کار از کار گذشته بود، تصمیم خودم را گرفته بودم و میخواستم سوار اتوبوس بشوم.»
تیم ۱۲ نفره آنها بعد از اینکه شب را در چادرشان به صبح میرسانند از سمت شمال علمکوه برای صعود آماده میشوند. او درباره علم کوه میگوید: «قله علمکوه با ارتفاع ۴ هزار و ۸۵۰ متر در بین کوهنوردان به آلپ ایران مشهور است. این کوه در ۲۰کیلومتری جنوب غربی شهر کلاردشت در استان مازندران واقع شده است و بعد از دماوند دومین قله مرتفع ایران محسوب میشود. این قله ظرفیتهای زیادی برای کوهنوردی داشته و یخچالهای متعدد دارد. در برخی از قسمتها دیوارههای صعبالعبوری دارد که باید دست به سنگ پیش برویم، اما بینهایت منظره زیبا و روحنوازی دارد. متأسفانه برای صعودکردن عجله داشتیم و نتوانستیم که زیاد از زیباییهای محیطمان بهره ببریم.»
او ۱۹ مرداد امسال توانسته است به علمکوه صعود کند و خاطرههای زیبایی از علمکوه با خودش آورده است که در اینباره میگوید: «با آنکه چند ماهی بیشتر نبود که به گروه جدید آمده بودم، اما اعضای گروه و مدیریت آنقدر رفتار صمیمی و خوبی داشتند که گویی سالهاست آنها مرا میشناسند و همنورد بودهایم.»
یک آرزویک رسم بسیاری قدیمی در بین کوهنوردان وجود دارد، هنگامی که به قله مرتفعی صعود میکنند یک آرزو میکنند. جهانگیری هم از این قاعده جدا نبوده و هنگامی که به علمکوه صعود کرده یک خواسته و آرزو همراهش بوده است. او از آرزویش اینطور میگوید: «شاید برای هر کوهنورد خانمی امکان صعود به علمکوه فراهم نشود، بسیاری از بانوان یا حتی آقایان در طول مسیر به دلیل کمبود اکسیژن یا حتی حوادث کوه صعودشان ناتمام میماند. هنگامی که به بالای قله رسیدم و ابهت کوه را دیدم اشک شوق ریختم، از اینکه تواناییهایم را به خودم و دیگران ثابت کرده بودم بسیار خوشحال و راضی بودم. چشمانم را بستم و در دل آرزو کردم دفعه آینده با همسرم و پسرم به این کوه صعود کنیم.»
او در تمام مسیر به یاد همسرش بوده و از اینکه در طول سالها مشوق او برای کوهنوردی بوده است در دل تشکر میکرده که مسیر را برایش هموار کرده است.
مراقبت از طبیعتجهانگیری به اتفاق دیگر همنوردهایش مراقب هستند تا کمترین آسیب را به محیطزیست و کوه وارد کنند. او توضیح میدهد: «هر بار که از کوه فرود میآییم در مسیر پلاستیک برمیداریم و زبالههایی را که در طبیعت رها شده جمع میکنیم. متأسفانه برخی کوهنوردان وسایل جانپناهها را خراب میکنند و بهداشت را به هیچ عنوان رعایت نمیکنند. گاهی آنقدر وضعیت جانپناهها بد است که نمیتوان در آنها اقامت کرد. ما در قبال کوه و محیط زیستمان دین داریم و باید بهخوبی از آن مراقبت کنیم. همه باید احساس مسئولیت را در قبال محیط زیست داشته باشند، زیرا در آینده این فرزندانمان هستند که میخواهند از طبیعت استفاده کنند.»
او در بین صحبتهایش اشاره میکند: «کوهنوردانی که از دیگر کشورها برای صعود به قلههای ایران میآیند و نحوه برخورد برخی کوهنوردان را با محیط زیست میبینند سری از تأسف تکان میدهند و حتی خودشان گاهی پلاسیتک برای زباله برمیدارند و محیط را پاکسازی میکنند.»
۱۱ روز بعد از علم کوهبعد از صعود سخت علم کوه، نهتنها خسته نشده بلکه انرژی خوبی هم از این صعود گرفته بود. به حدی که ۱۱ روز بعد پای قله سبلان ایستاده و آماده صعود به این قله مرتفع بوده است. او میگوید: «کمتر از دو هفته بود که از علم کوه آمده بودم که گروه برنامه سبلان را اعلام کرد. باتوجه به خاطره خوب که همنوردهایم در مسیر صعود علم برایم بهجا گذاشته بودند با خودم تصمیم گرفتم که برای فتح این قله هم اقدام کنم.»
جهانگیری باز هم طبق عادت دیرینهاش کوه سبلان را در گوگل جستوجو میکند و با اطلاعات کافی و زیاد قدم برای صعود میگذارد. او میگوید: «سبلان سومین قله بلند ایران است که جاذبههای گردشگری زیادی دارد. یکی از ویژگیهای شگفتانگیز سبلان که این کوه را از دیگر کوهها متمایز کرده، دریاچه تماشایی آن است که در دهانه آتشفشانی کوه قرار دارد. بعد از همه سختیهایی که در طول مسیر داشتیم و به بالا رسیدیم با یکی از زیباترین جلوههای طبیعت روبهرو شدم. طبق آن چیزی که خواندم و دیدم این دریاچه آتشفشانی، بیضیشکل است و آب آن چندین متر پایینتر از لبههای مخروط آتشفشانی قرار گرفته است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید آب زلال دریاچه سبلان آبی مایل به سبز است و آب این دریاچه از بارش برفهایی که در فصل زمستان میبارد، تأمین میشود. این دریاچه به دلیل دمای محیط در بیشتر ماههای سال یخزده است و فقط در مرداد و شهریور ذوب میشود، از شانس خوب ما بود که توانستیم آب زلال و زیبای این دریاچه دیدنی را ببینیم.»
این بانوی کوهنورد باز هم در راه بازگشت از سبلان چندین پلاستیک زباله برداشته و به همراه دیگر کوهنوردان زبالههای رها شده را از کوه جمعآوری کرده است.
پیش به سوی دماوند و آراراتجهانگیری بعد از این دو صعود موفقیتآمیز حالا در این فکر است که برای فتح قلههای دیگر اقدام کند. در این زمینه توضیح میدهد: «برنامه داشتیم که به همراه تیم به دماوند و توچال صعود کنیم. بعد از اینکه کارهایمان را برای رفتن انجام داده بودیم از محیطزیست خبر دادند که تا اطلاع ثانوی صعود به دماوند بهدلیل مسائل زیست محیطی لغو است. برای صعود به توچال هم اقدام کردیم، اما شرایط آبوهوایی مناسب نبود آن هم لغو شد.»
او در حال حاضر برای اینکه استقامت بدنش را در سطح بالا نگه دارد هر روز برنامه پیادهروی در بوستان ملت و صعود به قلههای اطراف شهر و استان را دارد. اما از برنامههای دیگری که این بانوی کوهنورد در نظر دارد صعود به قله آرارات است. او در این زمینه میگوید: «آرارات یکی از قلههای مرتفع در شمال شرقی کشور ترکیه است و ارتفاع ۴ هزار ۲۰۰ متر بلندی دارد. از کوهنوردان تعریفهای بسیار زیادی درباره آب و هوا و صعود به این قله شنیده و خواندهام که سبب شده برای فتح کردنش لحظهشماری کنم.»
پویش جمعآوری تهسیگارجهانگیری در زمینه پاکسازی محیط زیست هم فعالیت دارد و در این زمینه توضیح میدهد: «هنگامی که برای صعود به کوههای اطراف مانند قله زو میرویم در راه بازگشت بطریهای پلاستیکی را از تهسیگارها پر میکنیم. برای اینکه دیگر کوهنوردان هم به این کار تشویق شوند در پایین کوه به آنها بطری خالی میدهیم. برخی از دیدن حجم زیاد تهسیگارها تعجب میکنند. ما برای جمعآوری تهسیگارها پویشی تشکیل دادهایم و هر کجا که دسته جمعی میرویم این کار را انجام میدهیم.»