آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز برای ما شیعیان که اذان و اقامه نمازهایمان با نام و شهادت به ولایت امامعلی (ع) گره خورده است، نیاز به زمان و مکان خاصی نیست تا حب امیرالمؤمنین (ع) را مشق کنیم، اما مناسبتهایی مثل سیزدهم رجب، سالروز ولادت امیرمؤمنان (ع)، فرصتی است تا مرور کنیم راههایی را که جز به زبان در عمل هم بتوانیم به حقانیت راه و آموزههای حضرت امیر (ع) شهادت بدهیم؛ امام علی (ع) که نه تنها به عنوان اولین امام شیعیان در تاریخ شیعی تاثیرات شگرفی به جا گذاشته بلکه به عنوان اولین فردی که به پیامبر اسلام ایمان آورد و همسر برترین بانوی عالم هستی نیز مطرح است و پدر دو سید و سرور بهشتی است که به عنوان پدر، هر کدام از فرزندان ایشان مجموعهای از علم، ادب و ایمان نیز هستند و تاثیرات بزرگی در تاریخ به جای گذاشتاند. ایشان نه تنها امام و، ولی ما شیعیان که پدر معنوی ایمان و اخلاق نیز هستند. موضوعی که در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر ناصر رفیعی، عضو هیئتعلمی جامعهالمصطفیالعالمیه و کارشناس مذهبی، بحث و بررسی کردهایم.
امیرالمؤمنین (ع) از شیعیان و محبان خود انتظاراتی دارند که توجه و عمل به آنها ابراز محبت و تشیع ما را واقعیتر و عملیاتیتر میکند. حضرت در شرح این انتظارات و وظایفی که برعهده شیعیان است، میفرمایند: «شیعیان ما هفت صفت دارند؛ نخست آنکه در راه ولایت ما بذل میکنند (خرج میکنند و از خود مایه میگذارند)؛ دوم آنکه شیعیان ما با هم رفیقاند و در راه مودت محمد (ص) و آل محمد (ص) با هم دوستی و محبت دارند. برپایه روایات، در بهشت مقامی با عنوان «مُتَحابِّینَ فیا...» وجود دارد؛ یعنی آنها که بهخاطر خدا و ولایت اهلبیت (ع) نسبتبه هم محبت دارند».
حضرت امیر (ع) همچنین در شرح دیگر انتظارات خود از شیعیان میفرمایند: «آنها امر ما را احیا میکنند». این احیاگری، راههای مختلفی دارد؛ مثل مجالسی که به نام و یاد حضرات معصوم (ع) برپا میشود؛ چنانکه از امامباقر (ع) نقل شده است: «جلساتی که سخن ما در آنها بیان شود، عطر دارد و من این عطر را دوست دارم و دلم میخواهد در جلسات شما شرکت کنم». این یعنی جلساتی که به نام ائمه (ع) برپا میشود، نوعی احیای امر اهلبیت (ع) است و نباید اجازه دهیم کمرنگ شود، ولو با حضور افرادی به تعداد انگشتان دست.
مولای متقیان (ع) راه یاری خود را هم به ما یاد دادهاند؛ اینطور نیست که انتظار یاری داشته باشند و ما را بدون نقشه راه گذاشته باشند. امامعلی (ع) در نامه چهلوپنجم نهجالبلاغه میفرمایند: «علی را با چهار کار یاری کنید؛ نخست تقوا (ترک گناه)، دوم تلاش و کوشش (بیکار نبودن)، سوم عفت (کنترل شهوات) و نهایتا استواری و ثباتقدم». اینجا هم حضرت از ما نمیخواهند سبک زندگیمان را علوی کنیم و شبیه آنی شویم که امام (ع) در زندگی انجام میدادند؛ چون این ویژگیها مختص حضرت امیر (ع) است، بلکه چهار راه ساده نشانمان میدهند که با آنها اماممان را یاری کنیم.
صدها فضیلت دیگر برای امیرمؤمنان (ع) وجود دارد؛ احمدبنحنبل، از اندیشمندان قرن سوم و امام حنابله، مسندی دارد و در آن روایات را بیان میکند. وی آورده است: «هرکه میخواهد علم آدم (ع)، عزم و اراده نوح (ع)، حلم و بردباری ابراهیم (ع)، زیرکی موسی (ع) و زهد عیسی (ع) را ببیند، به علیبنابیطالب (ع) بنگرد. ما یکهزارم از فضایل مولای متقیان (ع) را نمیدانیم. عمق و گستره این فضایل به اندازهای است که پیامبر (ص) فرمودند: میترسم درباره تو همهچیز را بگویم؛ مبادا طوایفی از امت من، تو را خدا بینگارند!».
شبلی شمیل، اندیشمند مسیحی، میگوید: «علی (ع) نسخهای واحد است که کپی ندارد»؛ بولس سلامه، نویسنده مسیحی، هم میگوید: «اگر شیعه به کسی میگویید که علی (ع) را دوست دارد، به من مسیحی هم شیعه بگویید! چون من هم او را دوست دارم» و نیز جرج جرداق، اندیشمند مسیحی، در مقدمه کتاب خود مینویسد: «من مسلمان نیستم؛ چه رسد به شیعه، لکن علی (ع) را مجسمه فضایل یافتهام».
با همه دشمنیها، بغض و کینهها و مخالفتها، به قدری فضایل امیرمؤمنان (ع) پرشمار و خورشید وجودشان نورانی بود که هیچ مانعی نتوانست آن را بپوشاند؛ ابنابیالحدید در شرح نهجالبلاغه آورده است: «من چه بگویم درباره فردی که دشمنان او، به بیان فضایلش اقرار کردهاند؟».
اینطور نیست که اهل زمین و بهخصوص شیعیان در ابراز عشق و محبت به امیرمؤمنان (ع) پیشتاز باشند، بلکه این پیشتازی مربوطبه ملائکه و اهل آسمان است. جبرئیلامین به پیامبر (ص) گفت: «یا رسولا...! قسم به آنکه تو را به پیامبری مبعوث کرد، آسمانیان بیش از زمینیان، علی (ع) را میشناسند»؛ این یعنی معرفت، محبت و دوستی امیرالمؤمنین (ع) در میان اهل آسمان جاافتادهتر، قویتر و شدیدتر از میان اهل زمین است. مرحوم علامهطباطبایی (ره) در «المیزان»، روایتی را نقل میکند با این مضمون که: بهشت هشت در دارد؛ پنج در آن به شیعیان اهلبیت (ع) اختصاص دارد و یک در مختص آنهایی است که بدون بغض به امیرالمؤمنین (ع)، «لاإلهإلاا...» میگویند.
حضرت امیر (ع) انتظارات دیگری هم از شیعیان دارند که در ادامه همین سخنشان آمده است: «چهارمین انتظار آنکه شیعیان ما وقتی عصبانی میشوند، به قیمت آن ظلم نمیکنند (از کوره درنمیروند)». بهگفته جرج جرداق، اندیشمند مسیحی، «امیرالمؤمنین (ع) اقیانوسی هستند که با هیچ ضربهای موج برنمیدارند، مگر آنکه با اشک یتیم، درمانده و غریب متلاطم شوند».
پنجمین انتظار حضرت از شیعیان آن است که در وقت خشنودی اسراف نکنند (در جشن، اهل غلو و در خشنودی، عامل گناه نباشند). ششم آنکه با همسایگان، مهربان (اهل مدارا و رفق) و هفتم، با رفقا و دوستان، نرمخو باشند.
حضرت امیر (ع) نفرمودند مثل من زندگی کنید یا آنکه مثل من غذا بخورید و ظاهر زندگیتان مثل من باشد که اساسا این کار در توان ما نیست و حتی سفره غذا و افطار فرزندان مولای متقیان (ع) هم شبیه پدرشان نبود. برپایه این روایت، شیعه برای ابراز واقعی تشیع خود باید از آبرو و جان و مال خویش برای ولایت اهلبیت (ع)، بذل کرده، آزارها و تمسخرها و تحقیرها را تحمل کند و درمقابل توطئهها و تلاشهای دشمنان، اجازه ندهد مجالس اهلبیت (ع) بیرونق شود.
امامعلی (ع) صاحب شخصیتی عجیب هستند. با اینکه به ایشان ظلم بسیار شد و خیلیها از بیان فضایل و شخصیت حضرت ترسیدند، نتوانستند آن خورشید را پشت ابر مخفی نگه دارند؛ چنانکه نهفقط شیعیان بلکه اندیشمندان مسیحی و اهلسنت مثل ابنعساکر، احمدبنحنبل و ابنابیالحدید، نیز پرشمار از حضرتامیر (ع) و فضایل ایشان سخن گفتهاند.
زمانی معاویه در شام دستور به سب امیرالمؤمنین (ع) بر منابر داد و کوشید فضایل ایشان را برای چهل سال مخفی نگه دارد و این بدعت و رسم ناصحیح، تا پایان قرن اول ادامه داشت و چندهزار منبر به امیرمؤمنان (ع) ناسزا میگفتند. به معاویه خبر دادند: «سعدبنابیوقاص به این دستور تو عمل نمیکند». معاویه وی را احضار کرد و دلیل این سرپیچی را پرسید.
سعد پاسخ داد: «علیبنابیطالب (ع) سه فضیلت دارد که نمیتوانم با وجود آنها، به او ناسزا بگویم؛ یکی آنکه در قرآن بهعنوان جان پیامبر (ص) معرفی شده است. دوم آنکه در خیبر، پیامبر (ص) فرمودند: فردا پرچم به دست کسی بلند میشود که خدا و پیامبر (ص) او را دوست دارند و این کار به دست علی (ع) انجام شد و سوم آنکه در آستانه تبوک، رسول خدا (ص) فرمودند: علی (ع)، برای من بهمنزله هارون برای موسی (ع) است».
آن حضرت هرگز اهل تکلف نبودند. اگرچه خلیفه و امام مسلمین بودند، خود در میدان جهاد شرکت میکردند، برای خرید به بازار میرفتند و در جایگاه خلافت خویش، اقدام به گرفتن حق مظلوم میکردند، در امور منزل مشارکت داشتند، با همسر و فرزندان، اسیر و فقیر، مهربان بودند و تکلف در سبک زندگی ایشان، ذرهای راه نداشت و هیچچیز از مال دنیا برای خود ذخیره نکردند.
امامحسن (ع) در نخستین سخنرانی پس از شهادت امامعلی (ع) در مسجد کوفه، پس از آنکه بهشدت گریستند، فرمودند: «دیشب پدرم تدفین شد؛ پدری که از دنیا هیچ باقی نگذاشت، در شبی صعود کرد که قرآن نازل شد و در شبی به شهادت رسید که حضرت عیسی (ع) عروج کرد».
درهای بهشت، حسی و دنیایی نیست. در روایت آمده است که کوبه در بهشت، ذکر «یاعلی» است؛ علامهطباطبایی (ره) در توجیه روایت میگوید: «کوبه و زنگ برای اطلاعرسانی به اهل خانه است؛ این یعنی ولایت امیرالمؤمنین (ع) شرط ورود به بهشتی است که قرآن با اوصافی منحصربهفرد آن را توصیف کرده است».
نهفقط پیامبر (ص) و شیعیان، بلکه خود خدا نیز علیبنابیطالب (ع) را دوست دارد و این چیزی نیست که ما شیعیان ادعا کنیم. از عباس، عموی رسول خدا (ص)، نقل است که میگوید: «با فرزندم عبدا... در محضر پیامبر (ص) بودیم که علی بنابیطالب (ع) وارد و چهره حضرت رسول (ص) متبسم و گشاده شد. عرض کردم: آیا علی (ع) را دوست دارید؟. ایشان پاسخ دادند: وا...! خدا بیش از همه مردمان، علی (ع) را دوست دارد!».
این محبت و علاقه شدید هم دلیلی دارد که باید در آن تأمل کرد؛ چنانکه پیامبر (ص) فرمودهاند: «ذریه هر پیامبر در نسل خود او قرار گرفته است؛ مثل آنکه ذریه ابراهیم (ع) در اسحاق (ع) است، اما خدا علی (ع) را به قدری دوست دارد که ذریه و اوصیای من را از نسل او قرار داده است»؛ لذا همه پسران پیامبر (ص) در کودکی از دنیا رفتند و تقدیر الهی بر آن بود که زهرایمرضیه (س) همسر علیبنابیطالب (ع) شود و ذریه نبی خاتم (ص) بهواسطه امامحسن (ع) و امامحسین (ع) یعنی پسران امیرمؤمنان (ع) استمرار بیابد؛ استمراری که تا قیام قیامت باقی است.