شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ محمدابراهیم غفاریان، هنرمند جوان مشهدی، امسال با اولین ساخته سینمایی اش به نام «نپتون» به دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو چهل ودومین دوره جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرده است؛ فیلمی با بازی آرمین رحیمیان، بهدخت ولیان و امین میری که از اندک آثار اجتماعی و مستقل جشنواره امسال محسوب میشود و نویسندگی فیلم نامه و تهیه کنندگی آن را به ترتیب مرجان ساداتی و سیاوش امین پور برعهده دارند. غفاریان از هنرجویان هنرستان سینما و تئاتر شمایل بوده و زیرنظر استادانی، چون محمدرضا رفائی زوارزاده و علیرضا فتحی نجفی آموزش دیده است.
او فعالیت حرفهای اش را به عنوان برنامه ریز و دستیار کارگردان در مرکز سیمای خراسان آغاز کرده و از سال ۱۳۸۵ به بعد بیشتر در عرصه مستندسازی فعال بوده است. این فیلم ساز چندی پیش، بعد از حدود بیست سال فعالیت در عرصه فیلم سازی مشهد، برای ساخت فیلم «نپتون» به تهران مهاجرت کرد؛ مهاجرتی که برایش خوشایند بوده و اولین حضورش را در جشنواره فیلم فجر رقم زده است. به همین بهانه با این فیلم ساز شهرمان گفت وگویی داشتیم که پیش روی شماست.
بله. این کار کاملا عمدی بود و میخواستیم مراحل تولید فیلم را در آرامش و سکوت خبری پیش ببریم. چون در درجه اول برایمان ساخت فیلم مهم بود و بعد دیگراتفاقاتی که قرار است برای آن رخ دهد.
«نپتون» فیلمی اجتماعی و دغدغهمند با محوریت تربیت فرزند است. درواقع درون مایه آن درباره پدر و مادرهایی است که به بهانه ساختن آینده فرزندانشان، حال آنها را فراموش میکنند. ما در سال ۱۴۰۰ این توضیح یک خطی را در اختیار خانم مرجان ساداتی قرار دادیم و او پس از ۱۰ ماه نسخه اولیه فیلم نامه را تحویلمان داد.
من سال هاست که در عرصه مستندسازی فعال هستم و علاقه شخصی ام همیشه پرداختن به مسائل اجتماعی و ساخت فیلمی بوده است که حرفی برای گفتن داشته باشد. سوژه فیلم «نپتون» هم حدود سه سال پیش، زمانی که در مشهد در حال تولید یک مستند بودم، به ذهنم رسید. آن روز یکی از دوستانم (میلاد اسماعیلیان) دقیقا این دیالوگ را گفت که «پدر و مادرها به بهانه ساختن آینده فرزندانشان حال آنها را فراموش میکنند.» این دیالوگ برایم بسیار جذاب بود و میدانستم که نمیتوانم آن را در قالب مستند کار کنم و باید یک فیلم داستانی درباره اش بسازم.
نمیدانم اولین بار این خبر را سایتهای خبری از کجا دریافت کردند. این خبر به هیچ عنوان صحیح نیست و باعث ناراحتی سرمایه گذار و تهیه کننده فیلم شده است. «نپتون» صددرصد مستقل و با بودجه شخصی چهار فرد فرهنگی دغدغهمند ازجمله خود من ساخته شده است. از طرف دیگر، همه میدانند اداره ارشاد در استانها توانایی حمایت از ساخت فیلم سینمایی را ندارد و اصلا بودجهای به آن اختصاص داده نمیشود که بخواهد در این زمینه هزینه کند.
ما پس از اینکه نگارش فیلم نامه در مشهد به پایان رسید، در اسفند ۱۴۰۰ برای پروانه ساخت درخواست دادیم و خود من هم وارد فرایند تأیید فیلم اولیها در بنیاد فارابی شدم. این روند حدود هشت ماه طول کشید و سرانجام آذر ۱۴۰۱ توانستیم پروانه ساخت بگیریم.
آن زمان پیش تولید کار را شروع کردیم، اما از آنجا که من با تیم قبلی تهیه، تفاوت دیدگاه شخصی داشتم، تصمیم گرفتیم درکمال آرامش از هم جدا شویم. سپس با کمک و مشاوره آقای سیدضیا هاشمی، رئیس جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمایی، توانستیم با آقای سیاوش امین پور برای تهیه کنندگی «نپتون» به توافق برسیم و سرانجام از ابتدای شهریور امسال دوباره وارد مرحله پیش تولید شدیم و کار را جلو دوربین بردیم.
ما در فیلم درباره یک زندگی صحبت میکنیم که ظاهری آرام و شیک، اما درونی متلاطم دارد. این ویژگی سیاره نپتون است. یعنی این سیاره ظاهری آرام، اما درونی خروشان دارد. از طرف دیگر، آن دورافتادگی سیاره «نپتون» هم مانند تنهایی کودکان در دنیای معاصر و امروز است که به این موضوع هم در فیلم پرداخته ایم.
من دورادور آرمین را میشناختم، ولی هیچ گاه با هم کار نکرده بودیم. او برای بازی در «نپتون» یکی از انتخا بهای اصلی مان بود. از این رو در فرایند پیش تولید، فیلم نامه را برایش فرستادیم و آشنایی بیشتری بینمان شکل گرفت و درنهایت نیز با هم همکاری کردیم.
ممکن است در میان عوامل بچههای مشهد هم باشند، اما همه آنها کسانی هستند که در سینمای حرفهای فعالیت میکنند و الان ساکن تهران هستند.
من و نیما اقلیما دوست بیست ساله هستیم و حضورش کنار من قوت قلب بود. من و نیما از همان زمانی که او در مشهد بود و اولین فیلم کوتاهش را ساخت، با هم همکاری داشتیم و سالها با هم همراه بودیم؛ چه زمانی که نیما اولین فیلم بلندش را ساخت و چه الان که به من کمک کرد تا فیلمم را بسازم.
اضافه شدن بخش نگاه نو قطعا اتفاق خوشایندی است. چون از این طریق میتوانیم فیلم سازان فیلم اولی بیشتری را شناسایی کنیم. از طرف دیگر، در برخی سالها که بخش نگاه نو حذف شد، برخی فیلم اولیهای خوب پشت خط ماندند. برای مثال، در سال ۱۳۹۶ فیلم «درساژ» ساخته پویا بادکوبه و برنده جایزه بخش نسل جشنواره برلین نتوانست به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند. از این رو و به دلیل اینکه امکانش وجود ندارد همه فیلمها در بخش سودای سیمرغ نمایش داده شوند، اضافه شدن بخش نگاه نو اتفاق خوبی است و اجازه میدهد فیلمهای بیشتری در جشنواره اکران و دیده شود.
در میان هم دورهای هایم هیچ کس به اندازه من برای ازمشهدنرفتن مقاومت نکرد. من سالها در مشهد ماندم و فعالیت کردم. حتی تصمیم داشتم «نپتون» را هم در شهر خودم بسازم، اما واقعا امکانش وجود نداشت. چون در مشهد زیرساختی نداریم که بر پایه آن بتوانیم در سینمای حرفهای فعالیت کنیم.
اگر هم تا امروز فیلمی در مشهد تولید شده است، بیشتر عواملش تهرانی یا از مشهدیهای مقیم تهران بوده اند؛ اتفاقی که تحققش برای تیم «نپتون» به عنوان یک پروژه مستقل ممکن نبود و ما امکانات مالی لازم را برای آوردن عوامل به مشهد نداشتیم. از این رو من برای ساخت اولین فیلمم مجبور شدم به تهران مهاجرت کنم که تصمیم بسیار سختی بود.
نه. شهرهای دیگر نیز همین وضع را دارند. چون متأسفانه همه چیز در تهران متمرکز شده است. اما بازهم گاهی در برخی شهرها مانند تبریز اتفاقاتی رقم میخورد و فیلمی ساخته میشود؛ اتفاقی که در گذشته در مشهد هم رخ میداد، ولی نمیدانم چرا فضا به سمتی رفته است که دیگر شاهد ساخت فیلم سینمایی در مشهد نیستیم.
قطعا. این اتفاقی است که همیشه دوست داشتم رقم بخورد و امیدوارم یک روز بتوانم اثری درخور محیط و اقلیمی که آنجا زندگی کرده ام، جلو دوربین ببرم.
پایه سینما مستند است و همه بزرگان این رشته بر این نکته تأکید دارند که فیلم ساز برای ورود بهتر به سینما، بهتر است فضای مستند را تجربه کرده باشد؛ تجربهای که به من در ساخت فیلم «نپتون» و واقع گرابودن در کارم بسیار کمک کرد.
فعالیت من در عرصه فیلم سازی، مطلق نیست که بگویم فقط در یک بخش میخواهم فعالیت کنم. همه چیز به پیداکردن سوژه بستگی دارد.
بدنه اصلی سینمای ما را سینمای اجتماعی تشکیل داده، اما در یکی دو سال گذشته اوضاع تغییر کرده است و سازمانهای مختلفی به عرصه فیلم سازی وارد شده اند که دلیل اصلی اش را هم میتوان گران شدن این صنعت دانست. درواقع به نظر من شاید تا دو سال آینده دیگر کسی با سرمایه شخصی و غیردولتی نتواند فیلم تولید کند، مگر اینکه به سراغ ساخت فیلمهای کمدی برود.
از این رو میتوانم بگویم سینمای اجتماعی ایران آینده خوبی نخواهد داشت، مگر اینکه سازمانهایی که میتوانند حامی فیلم سازی اجتماعی باشند، مانند بنیاد سینمایی فارابی، به فیلم سازان کمک کنند؛ بنیادی که امسال به صورت موازی با بقیه سازمانها فعالیت و سینمای اجتماعی را به طور کامل فراموش کرده بود.
حضور در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو برای ما اتفاق بسیار خوشایندی بود و ما اکنون در حال رایزنی با پخش کنندهها هستیم تا پس از جشنواره پخش بین المللی «نپتون» را شروع کنیم و سپس برای اکران عمومی اقدام خواهیم کرد.