یکی از دیدنیهای ناشناختنی شهر مشهد نماد یا المان فلزی بسیار بلندی است که از حدود 50سال پیش (۱۳۵۱) جلو چشم مشهدیها، زائران و مسافران چندمیلیونی سالانهاش در میدان جلو ساختمان زیبای راهآهن این شهر برپا شده است و سر به آسمان میساید؛ اما هیچ مشهدی از خودش یا دیگران نمیپرسد که این المان عظیم برای چه ساخته شده است و مفهوم آن چیست. این المان نمادین به مناسبت پایان بنای ساختمان راهآهن در سال۱۳۴۷ خورشیدی (برابر با 1968میلادی: سالی که انسان کره ماه را فتح کرد) و به دستور اولیای وقت شهر مشهد و بهوسیله مهندس و معمار نامی خراسان (یعقوب دانشدوست) ساخته شده است. به گفته دانشدوست (که خوشبختانه همچنان در قید حیات و ساکن مشهد است)، چون سال اتمام بنای ساختمان راهآهن همزمان با پا گذاشتن انسان روی کره ماه بوده است، او 2مناسبت را در هم آمیخته و این نماد را ساخته که نشاندهنده یک زن و مرد است و نماد انسانهای دورانی است که فضا را درمینوردند و دستهای خود را برای رسیدن و کاویدن آسمان به سوی آن دراز کردهاند! برای همین بخشهای پایین بنا که حالت نیمدایره و دایرههایی کوچک و بزرگ دارد، نشاندهنده زمین، ماه و ستارگان است! این توضیحات را مدیریت روابطعمومی شهرداری مشهد در صفحه جمعه ۲۰ آذر۱۳۸۸ تقویمی که در سال مزبور (به اهتمام جناب میرنجاتی) و همکاری علمی بنده (سیدی) چاپ کرده است، اما همچنان برای عموم مردم، حتی کارکنان شهرداری و اعضای شورای اسلامی شهر مشهد، ناشناخته و نادانسته است و دریغ از یک تابلو یا پلاک کوچک نصبشده بر پایه آن تا هویت و توجیه ساخت آن را نشان دهد. اینکه عرض کردم نهتنها عامه مردم بلکه مسئولان شهر، شهرداری و شورای شهر هم اطلاعی از هویت این المانها ندارند، دلیل دارم. در زمستان سال۱۳۸۶ که شهرداری مشهد نیز حسبالامر وزارت کشور مکلف شد جشن صدمین سال تصویب قانون بلدیه (شهرداری) در ایران توسط مجلس شورا را برگزار کند، مدیر محترم روابطعمومی شهرداری (میرنجاتی) و شهردار وقت مشهد (پژمان) جلساتی اضطراری در شهرداری تشکیل دادند که با وساطت بنده، آقای دکتر دانشدوست هم حضور یافتند. وقتی من آقای دکتر را به جناب شهردار معرفی کردم و گفتم که ایشان همان سازنده چندین المان مختلف هستند، آقای شهردار با تأمل از ایشان سؤال کردند که معنی و مفهوم این المانها چه بوده است. وقتی آقای دانشدوست توضیح داد، مقرر شد که شهرداری تقویمی ویژه چاپ کند و این موضوعهای مهم را هم در روزهای سفید مربوط به جمعههایش درج کند که 2سال بعد این اتفاق (گویا برای اولین و آخرین بار!) رخ داد، ولی بعدها به فراموشی سپرده شد!