گرچه علاقه و دغدغه اصلی من عمدتا تاریخ و جغرافیای تاریخی مشهد، خراسان و توس است، اما گاه کماطلاعی بعضی از همولایتیهایم از مسائل فرهنگی و زبانی، رنجم میدهد. از جمله هم من و هم شما فراوان از این و آن میشنویم که «تنگه فلانی را نمیشود خرد کرد!» لطفا بعد از این هر وقت کسی این اصطلاح را بهکار برد، از وی بپرسید: «اینکه گفتی یعنی چه؟» احتمالا و بهدرستی خواهد گفت: «یعنی از پس وی بهسختی میتوان برآمد!» این درست. بعد از وی بپرسید: «خب حالا لطفا بگو که تنگه یعنی چه؟» اینجاست که شما با انواع توجیه و معانی نامربوط ازسوی گوینده روبهرو خواهید شد! وقتی از اصل فرهنگی خودمان فاصله میگیریم و در مدارس ابتدایی و متوسطه و دانشگاههایمان عمدتا محصولات فرهنگی وارداتی از غرب را خریدوفروش میکنیم (البته با ارائه مدارک معتبر!) نتیجه همین میشود که زبان مادری و فرهنگ چندهزارساله ملی خودمان را فراموش خواهیم کرد! واقع امر این است که دستکم از حدود پانصدششصد سال پیش، سکه طلا و واحد پولی بهنام «تنگه» در ایران ضرب و رایج شده که بهای آن بسیار زیاد بوده و هر کسی توان خردکردن آن را نداشته است و افرادی که میخواستند آن را در بازار خرج یا «خرد» کنند، دچار مشکل میشدند. در نتیجه اصطلاح «تنگه کسی را خرد نتوانستن کردن» از آن زمان رایج و باب شده است؛ بنابراین «تنگه کسی را خرد کردن» در اصل بهمعنی اسکناس (سکه طلا) درشت کسی را تبدیل به پول ریزتر کردن بوده و مجازا بهمعنی از پس کسی برآمدن. لازم به توضیح است که بعد از رایجشدن تنگه، بهمطلق ورقه طلا هم تنگه گفته میشد، کمااینکه در متون هم میخوانیم که گنبد حرم امام رضا (ع) را بهتنگه گرفتند یا تنگه گنبد حرم یعنی رویه طلایی آن گنبد. اکنون نیز واحد پول یک یا دو کشور آسیای مرکزی (اگر اشتباه نکنم قزاقستان یا قرقیزستان) «تنگه» مرحوم (!) است.