بیماری کرونا و شیوع بینالمللی آن در جهان و ایران، ضرورت بازنگری در روش زندگی و تغییر آن را دوچندان ساخته است؛ به نحوی که در شرایط کنونی، اگر این تغییرات در سطحی گسترده، ملی و حتی بینالمللی صورت نگیرد، مسلما گرفتاریهای مردم بهمراتب بیشتر و پیچیدهتر میشود. این بیماری در شرایط فعلی عدهای از انسانها را قربانی یا زمینگیر کرده است و درعمل موجب توقف کارهای عدهای دیگر شده و خانهنشینی را نصیب بخش زیادی از مردم و جمعیت فعال جامعه نموده است؛ اما به نظر میرسد خداوند عالم برای مقابله با آن راهکارهایی را از قبل به بشر آموخته است و انسانها با توجه به تجربیات گذشته و اسناد و مدارک باقیمانده از بیماریهای قرون قبل، میتوانند برای مقابله با این نوع بحرانهای اجتماعی و بینالمللی، دست به اقدامات مؤثر و ارزشمندی بزنند. همه ما واقفیم که گاهی به بسیاری از مسائل پیرامونمان که همواره در حالت یکنواخت و تکراری قرار دارند، در اثر یک حادثه یا شیوع بیماری نظیر کرونا، تلنگری وارد میشود که فضای فکری و روزمرگی مردم را دگرگون میسازد و این بیماری به رغم خواست مردم، در روند زندگی آنها، روشها و سنتهایشان تغییری ایجاد نموده است. این عادات در طول دوران پنجاهساله خود، به یک نظام ضدارزشی تبدیل شده است و نهتنها در کنار و مکمل هم، بلکه در تضاد و تضارب افکار جامعه قرار گرفته است. به این ترتیب شیوع بیماری کرونا با همه گرفتاری و آلام مردمی در یک فضای بالاتر میتواند فرصتی را برای ما ایجاد کند. بهخوبی میدانیم که تکروی و نگاه سوداگری فردی که به زیان جامعه منتهی میشود، از معضلات اجتماعی عصر حاضر است. بعد از انقلاب اسلامی جامعه ما بهدلیل درگیر بودن در جبهههای مختلف مبارزاتی نظیر جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی، طی شدن دوران توسعه اجتماعی و گذر از یک جامعه سنتی به سمت جامعه مدرن و همچنین در عصر ارتباطات و دیجیتالیسم و رسانهها، در زندگی اجتماعی تغییرات گستردهای را تجربه کرده است. اکنون در شرایط همهگیر شدن کرونا از لحاظ ذهنی یک نوع بازنگری اساسی در رفتار اجتماعی مشاهده میشود؛ هرچند که در برخی موارد از سوی عدهای مقاومتهایی صورت میگیرد، در هر صورت با توجه به ابعاد گسترده و فراگیر بودن این بیماری، لزوم اتخاذ یک حرکت و اجماع عمومی بهوجود آمده است که در صورت هدایت و برنامهریزی توسط اهل فن و حمایت دولتی میتواند الگوی مناسبی برای جامعه تدوین گردد. در چنین شرایطی میتوان امیدوار بود تا در سایه این بیماری واگیردار رابطه علم و دین بهبود پیدا کند تا در تعامل دین، علم بتواند به مداوای انسانها بپردازد. در چنین شرایطی همه اقدامات بشری برای متوقف ساختن این ویروس ناخوانده متمرکز خواهد شد. علاوه بر این، در چنین شرایطی بین کشورها یک آتشبس جهانی اعلام خواهد شد و همه به جنگ کرونا فراخوانده میشوند. برای این ویروس بین شرق و غرب، شمال و جنوب، اروپا و آسیا، سردسیر و گرمسیر فرقی وجود ندارد، بلکه ضرورت همبستگی اجتماعی اولویت اول مقابله با آن است. کرونا با همه تهدیدات خود این موضوع را تداعی کرد که سلاح و جنگافزارهای نظامی دیگر نمیتواند امنیتآور باشد، بلکه این مفاهمه و همبستگی و دیپلماسی است که میتواند طلیعهساز صلح باشد. در چنین شرایطی بین ابناء بشر این موضوع را میتوان مطرح کرد که بین سنت و سلامت، باید هر دو جنبه آن را انتخاب نمود، اما تعامل و توازن بین آنها را هم در نظر گرفت. زیرا برخی سنتها ممکن است سلامت انسانی را بهخطر اندازد، اما سنتهای پیرامون ما به اندازه تاریخ و فرهنگ صدهاساله خود مان قدمت دارد و عامل سعادت بشری و درمان روحی بوده است، نه اینکه توجه به یک جنبه آن موجب تعطیلی دیگری گردد. در پایان باید به این نکته اشاره کرد که سنت در صورت اقناع فرهنگی میتواند با جایگاه جامع خود (در حوزه مذهب، فرهنگ و دین) جلو هرگونه اقدام نابجا و جبرانناپذیر را بگیرد.