علی قدیری - شهرآرانیوز، دروغ چرا؟ زمانی که تلفن همراهم زنگ خورد و از دفتر روزنامه خبر دادند که باید تا کمتر از یکساعت آینده به دفتر محمدرضا حیدری، رئیس شورای اسلامی شهر مشهد، بروم تا برای سالنامه نوروزی شهرآرا با او گفتگو کنم، کمی هراس به دلم افتاد. آخر دوهفتهای میشد که بهسبب شیوع ویروس کرونا در قرنطینه خانگی بودم. از هر جمعی دور بودم و در خانه دورکاری میکردم، اما جذابیت گفتگو با حیدری سبب شد تا بر هراسم غلبه کنم و با حفظ پروتکلهای بهداشت فردی، به دفتر او در ساختمان شورای اسلامی شهر بروم.
حیدری را تا پیش از این تنها در صحن علنی شورا دیده بودم؛ مردی که بر موضوعات شهری تسلط ویژهای دارد و به تمام معنا شورای پنجم را مدیریت میکند. پس از هر جلسه صحن علنی نیز صبورانه پاسخگوی سؤالات خبرنگاران است. در این گفتگو نیز صبورانه میشنید و به سؤلات پاسخ میداد؛ اگرچه رنج حاصل از مشاهده روزگار ناخوش مردم شهرش بهواسطه ویروس کرونا، در چهرهاش موج میزد و سبب میشد تا برخلاف همیشه سخت سخن بگوید.
در طول گفتگو به ضعفهای موجود در عملکرد شورای پنجم واقف بود و در پی انکار نواقص نبود، اما از عملکرد شورا مصمم دفاع میکرد. معتقد است که مردم حتی با وجود بیاطلاعی از بسیاری از اقدامات و برنامههای شورای پنجم بهسبب ضعف در اطلاعرسانی مدیریتشهری، باز هم بهترین داوران کارنامه شورای پنجم هستند. همچنین تا حدی موانع و مشکلات بر سر راه شورای پنجم را تشریح کرد، اما از راهبرد درست و منطقی شورا سخن گفت که وجود سدی بر سر یک مسیر، عامل توقف نمیشود و هدف از دنبال کردن مسیر پیشین در مسیری دیگر با مانع کمتر دنبال میشود. آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از گفتگو با رئیس شورای شهر مشهد است؛ رئیسی که لباس ریاست شورا گویی به قواره او دوخته شده و شخص او شناسنامه شوراست.
ائتلاف اصلاحطلبان یا به تعبیری لیست امید در انتخابات دوره پنجم شورای اسلامی شهر مشهد با شعار «آماده برای تغییر...» وارد انتخابات شد. بیش از دو سال از عمر شورای پنجم اسلامی شهر میگذرد و شاهد تغییراتی در سطوح مختلف هستیم، اما این میزان از تغییرات تا چه میزان با انتظارات حامیان شما تطابق دارد؟ مبتنی بر اهداف و چشمانداز مد نظرتان در کجا ایستادهاید؟
برنامههایی که لیست امید برای انتخابات شورای پنجم اسلامی شهر در هنگام انتخابات به مردم ارائه کرد محصول یک کار کارشناسی بود و این برنامهها نقشه راه ماست. اما اینکه تا چه میزان از این برنامهها محقق شده از ۲ جنبه قابل تحلیل و بررسی است؛ یکی اینکه این برنامهها از نظر ما که این وعدهها را دادهایم تا چه میزان محقق شده است و دیگر آنکه مردم تا چه میزان این برنامهها را در زندگی خود لمس کردهاند. برنامهای که به مردم ارائه شد ابعاد مختلفی داشت؛ عمرانی، حملونقل، خدمات شهری، فرهنگی و اجتماعی. برداشت خود من این است که در برخی از حوزهها فراتر از برنامههای اعلامی خود پیش رفتیم و و این برای مردم قابل لمس است و در برخی حوزهها هم به دلایل مشخص توفیقمان کمتر بوده است. اما در مجموع فکر میکنم فضای مشهد در ابعاد مختلف کاملا متفاوت از دیگر کلانشهرهای کشور است. مهمترین اصلی که ما در این دوره دنبال میکنیم، کارآمدی است. مردم باید احساس کنند که مدیریتشهری نه تنها شهر را بهتر از گذشته اداره میکند بلکه در سایر حوزهها نیز توسعه را رقم زده است.
موضوع دیگری که مورد توجه ما بوده، تعامل و همافزایی با مدیریت استان برای پیشبرد برنامههای شهری بوده است. مشهد در ۴ دهه گذشته از یک واگرایی سیاسی و اجتماعی رنج برده و این موضوع به شدت مسئولان و مدیران شهری را در مسیر توسعه شهر تحت تأثیر قرار داده است. سعی کردهایم با حفظ چارچوبهای فکری جریانی که از آن برآمدیم تعامل و همافزایی داشته باشیم. دیگر موضوع مهمی که دنبال میکنیم، توسعه متوازن و عدالتمحور شهر است. اقدامات ما در مناطق کمبرخوردار شهر قابل ملاحظه است و سعی کردهایم سرانههای این مناطق را افزایش دهیم. ایجاد امید و اطمینان برای سرمایهگذارانی که در چرخه اقتصادی مشهد فعالیت میکنند دیگر برنامه مورد توجه ما بوده است. در این راستا مهمترین اقدام آن است که در کار آنهایی که پیشتر در مشهد سرمایهگذاری کردهاند و کارشان قفل شده است، گشایشی اتفاق بیفتد که معافیتهای خوبی در نظر گرفته شد و حدود ۲۵ پروژه که متوقف شده بود بار دیگر راهاندازی شد و چند هزار میلیارد سرمایه در گردش سبب شده است تا اشتغال ایجاد شود.
در حوزه فرهنگی و اجتماعی موضوع شادی و نشاط اجتماعی در محیط شهری مورد توجه بوده و همچنین اعتقاد ما این است که در سطح کلان فرهنگی باید آنچه را که مردم درک و دریافت میکنند مورد انتظارشان باشد و این در اکرانهای شهری، توجه به هنر و هنرمندان اتفاق افتاده است. ارتقای زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی نیز از دیگر موضوعاتی است که دنبال میکنیم. همه اینها به آن معنی است که در راستای برنامههای مورد نظر قدمهای موردانتظار برداشته شده است. اما این به آن معنی نیست که امکان نداشته که بهتر از این باشد. اما باید پذیرفت که در فضای شهری با چالشهای بسیاری مواجهیم که برخی از آنان ساختاری و از حوزه اختیارات ما خارج است. برخی از این چالشها نیز در سطح ملی مطرح است و بر کشور و سپس بر کلانشهرها تحمیل میشود نظیر تحریمها و شرایط اقتصادی و حتی شرایط سیاسی که مدیریت شهری را تحت تأثیر قرار میدهد.
اما با همه این فشارها و بحرانها بهخصوص در سال ۹۸، آنچه در دوره شورای پنجم اتفاق افتاده از نگاه نخبگان و کارشناسان منصف عملکرد قابل قبولی است. در زمینه شهر هوشمند، پاسخگویی به مردم و خدمترسانی به آنان، شفافیت و انضباط مالی اتفاقات خوبی است که انجام شده و در بسیاری از این حوزهها شهر مشهد در کشور پایلوت شده است و از شهرهای مختلف کشور برای الگوگیری از بسیاری از برنامهها در قالب گروههای مختلف به مشهد میآیند. امیدواریم در ادامه نیز با دیگر اقدامات خود بتوانیم کمبودها را جبران و در نهایت رضایت مردم را جلب کنیم. اما لازم به ذکر است که یکی از ایرادات این است که بسیاری از اقداماتی انجام شده، به خوبی منعکس نشده و حتی بسیاری از نخبگان از این اقدامات بیخبرند. ضعف در اطلاعرسانی ما یک ضعف جدی است و این باید در سال ۹۹ برطرف شود.
یکی از پُربسامدترین واژگان شما در گفتارها و یادداشتهایتان، «گفتگو» بوده است. برخی فارغ از هرگونه شرایط مقتضی از معجزه گفتگو سخن میگویند. اما یکی از پیششرطهای لازم برای گفتگو میان طرفین و البته نتیجهبخش بودن آن، برخورداری از سطح برابر یا حداقل نزدیک قدرت است. آیا به همین دلیل گفتگو با نهادهای قدرتمند و عمدتا انتصابی در مشهد، در موضوعات چالشی و مورد اختلاف شورای پنجم با آنان دچار نوعی بُنبست شده است؟ اساسا راه دیگری جز گفتگو وجود دارد؟
فضای گفتگو بهمعنای فلسفی و کارکردی خود رسالت مجموعههای دانشگاهی و حوزوی است و شهرداری در این میان تنها بسترساز گفتوگوست. شهرداری متولی همه عرصههای فرهنگی و اجتماعی نیست و تکالیف روشنی دارد. در نتیجه مطالبه گفتگو باید از سمت نخبگان دانشگاهی و حوزوی مطرح شود و ما تنها میتوانیم این را به یک گفتمان مسلط تبدیل کنیم. در این مسیر حرکت کردهایم و «خانه گفتگو» در همین راستا تأسیس شده است. در خانه گفتگو صاحبنظران حوزههای مختلف با یکدیگر تبادل نظر میکنند و میخواهیم این الگو را به جامعه تسری دهیم. اما سؤال شما بیشتر ناظر بر حوزه مدیریتی و اجراست.
در فضای شهری ما بهعنوان یک مجموعه انتخابی با مجموعهای از نهادهای انتصابی مواجهیم که صاحب قدرت، اختیارات و امکاناتیاند که قطعا سبب میشود تا در شرایط برابری نباشیم. اما نکته مهم آن است که در همین حوزه اجرا نیز با این نهادها شاهد اقدامات خوبی بودهایم. و، چون این تعامل در حوزه اجراست، پیشانی کار با شهرداران ما بوده است؛ چه در دوره مهندس تقیزاده و چه در دوره دکتر کلائی، به پشتیبانی رویکرد تعاملمحور شورا، فضای تعاملی خوبی با سایر نهادها ایجاد شده است.
اینکه ما توانستهایم در سال گذشته حدود ۴۴۰۰ میلیارد تومان از بدهیهای خود را تهاتر کنیم محصول همین تعامل است. یعنی دستگاه قضایی که تا پیش از این شهرداری حتی متراژ ساختمانهای آن را نداشت، با مدیریت شهری وارد تعامل شد و بدهیهای خود را مشخص و تأیید کرد. همینطور با دستگاههای انتظامی و امنیتی در همین فضای تعاملی به توافق و همکاری رسیدیم؛ لذا با گفتگو توانستهایم بسیاری از نهادها را متقاعد کنیم و به توافق برسیم تا بتوانیم در مسیر توسعه شهر حرکت کنیم. در حوزه تعاملی با سایر نهادها جز چند مورد خاص که ناشی از سوءتفاهمها یا نقصان اطلاعات است و امیدواریم ابهامات موجود برطرف شود، مشکل یا چالش جدیای نداشتهایم. در این میان نقش استانداران محترم چه در دوره آقای رشیدیان و چه آقای رزمحسینی در هماهنگی، انسجام و اجماع لازم بسیار اثرگذار بوده است.
نقش اکثر نمایندگان مجلس شورای اسلامی مشهد علیرغم تفاوت گفتمانی، چون پای منافع شهر در میان بوده، جدی بوده است. سعی کردهایم واگرایی تاریخی سیاسی و اجتماعی شهر مشهد را نه تنها تشدید نکنیم بلکه آن را ترمیم کنیم. اما متأسفانه تعامل برخی نهادها با مدیریت شهری یکسویه است و دیگر نهادها از شهرداری فقط طلب خدمات و حمایت میکنند. بسیاری از نهادها در تعاملات باید نقش پیشرو داشته باشند، اما اینگونه عمل نمیکنند و ما در مجموع از این نهادها رضایت نداریم و این در صورتی است که متولی بسیاری از موضوعات دیگر نهادها هستند.
یکی از انتقاداتی که به عملکرد شورای پنجم وارد میشود این است که شورا در ارتباط با دیگر نهادهای قدرتمند شهر بیش از آنکه تعامل داشته باشد در رویهای باجخواهانه، باج میدهد. اگر قرار به تعامل مثبت شورا با دیگر نهادهاست، پس چرا مدیریت شهری تا این میزان تحت فشار است و حتی مدیران آن بازداشت میشوند؟
در برخی حوزهها که مبتنی بر توسعه شهر است، میان ما و دیگر نهادها تفاوت نگاه چندانی وجود ندارد و در نتیجه چالشی هم نیست. اما در برخی حوزهها از جمله حوزههای نظارتی، با چالشهایی مواجهیم و آن هم به سبب حساسیت موضوع است. در ۲ سال گذشته موضوعات نظارتی و کنترلی و مبارزه با برخی تخلفات از جانب افکار عمومی به جدیت مطرح شده است و برخی دستگاهها احساس تکلیف میکنند. زمانی هم که پرسش میشود که چرا در گذشته با چنین شدتی عمل نکردهاید پاسخ میدهند که تشخیص ما این است که اکنون ضرورت دارد چراکه مطالبه مردم است و این وظیفه ماست.
در نتیجه وقتی با گذشته مقایسه میکنیم، میبینیم که در دورههای پیشین مدیریت شهری اتفاقات جدی افتاده است که اساسا دستگاههای نظارتی سراغ آن نرفتهاند. البته ما تا جایی که این نظارتها و کنترلها مانع پیشبرد اهداف و برنامههای شهر نشود از آن استقبال میکنیم، چون نظارت کمک میکند تا برای رعایت ضوابط و قوانین موجود فضای مناسبتری ایجاد شود و سالمسازی کارها بیشتر صورت گیرد، اما اگر از حدی بیشتر شود مدیران را ناکارآمد میکند و آنان را برای اتخاذ تصمیماتی جدی میترساند. در شهرداری فضاهایی تشکیل شده که حیات خلوت دورههای پیشین مدیریت شهری بود. در این فضاها اتفاقات ناگواری افتاده و کسی هم سراغ آنان نرفته است.
ما با شناسایی این فضاها روند نامطلوب گذشته را متوقف کردیم. اما زمانی که سؤال میکنیم که چرا پیشتر با این روندها برخورد نشده است، این پاسخ را میشنویم که گذشتگان به تکلیف خود عمل نکردهاند، اما ما به تکلیف خود عمل میکنیم. در نتیجه میتوان استنباط کرد که شرایط، شرایط متفاوتی است و این مورد انتقاد ماست. با توجه به حسن نیت، دلسوزی و نگاهی که بر مدیریت شهری مشهد حاکم است، تصور ما این است که اگر نواقص و ضعفهایی هم وجود دارد، روش برخورد با آن این روشهای قضایی نیست.
من به قطعیت میگویم که این نگاه برخورد کنونی با مدیریت شهری نگاه کلان دستگاههای مختلف نیست و تنها در لایههای میانی شاهد سختگیریها و رویههایی هستیم که در گذشته نبوده و به همین دلیل این ابهام را ایجاد میکند که شاید این برخوردها به سبب تفاوت رویکرد حاکم بر مدیریت شهری و مغایرت گفتمانی با رویههای سنتی حاکم بر شهر است.
اما در گفتگوها این احتمال را رد و اقدام خود را نه مبتنی بر نگاه و اهداف سیاسی بلکه مبتنی بر انجام وظیفه دقیق برای جبران کوتاهیهای گذشته اعلام میکنند. این دغدغه ماست که به شفافیت و انضباط پایبندی وجود داشته باشد؛ سوابق اعضای شورا، طرحها و لوایحی که در این دوره برای شفافیت و مبارزه با فساد مصوب شده و تفریغ بهروز بودجه و حسابرسیها شاهد این مدعاست. البته منکر آن نیستیم که ممکن است خطا و اشتباهی هم وجود داشته باشد، اما برخورد با آن باید عادلانه، منصفانه و اخلاقی باشد و شأن مدیران حفظ شود.
یکی از تأکیدات جریان اصلاحطلب در کشور، جایگزینی شایستهسالاری در سطوح مختلف کارشناسی و مدیریتی با شیوههای دیگر گزینش افراد نظیر سیستمهای پاتریمونیال است. اما در برخی نمونهها، اتفاقی که در این ۲ سال افتاده است، گاهی شاهد آن هستیم که برای پیشبرد برخی طرحهای کلان یا قرار گرفتن در یک جایگاه مدیریتی، ابتدا از جانب دستاندرکاران مدیریت شهری با این پرسش مواجه شویم که کدام یک از اعضای شورا از شما یا طرحتان حمایت میکند؟ گویا حمایت عضو شورا کلید حل ماجراست! این روند نه تنها از شایستهسالاری به دور است بلکه باعث ایجاد نظام حامی-پیرو میشود که افراد بر مبنای نزدیکی و ارادت به یک یا چند نفر میتوانند در سیستم رشد کنند نه شایستگی فردی. در نتیجه به جای روند شفاف تصمیمگیری، با روند لابیگری مواجه میشویم. نظر شما در این باره چیست؟
شایستهسالاری یکی از شعارهای ما بوده است و معتقدیم که باید در این مسیر حرکت کنیم و کردهایم. البته منکر آن نیستم که در این مسیر نقایصی هم وجود دارد. چه طبق عرف و چه قانون حق انتخاب مدیران شهری با شهردار است و متناسب با این حق، وظیفه پاسخگویی در قبال این انتخابها نیز با ایشان است. شورای پنجم هم در دوره آقای تقیزاده و هم در دوره آقای کلائی چارچوب و اصولی را تعیین کرده تا مراقبت کنیم که از یکسو مرزها کاملا رعایت شود و یک مدیر شهری بهواسطه اینکه از حمایت شورا برخوردار است از حیطه کنترل و مدیریت شهردار خارج نباشد و از سوی دیگر شهردار مدیرانی را برگزیند که برنامههای شورا را باور داشته باشد.
شورای پنجم بر اساس وعدههایی که به مردم داده برنامهای را تدوین کرده است که مردم به آن رأی دادهاند، کسی میتواند این برنامه را اجرا کند که به آن باور داشته باشد. اما علاوه بر باور داشتن به برنامه مدیر باید مجرب و کارآمدی باشد چراکه ممکن است بسیاری از افراد در گفتمان ما تعریف شوند و حامی ما باشند، اما در سطح اجرا کم تجربه باشند. در نتیجه این مهم همواره مورد تأکید ما بوده و اگر در موضوعاتی شورا ورود پیدا و نکتهای را گوشزد میکند از بابت نگرانی از همان عدم باور برخی مدیران شهری به برنامههای شورا و یا ناتوانی اجرایی است. منظور آن است که در چارچوب برنامههایی که مردم به آن رأی دادهاند عمل کند.
با توجه به همین نگاه اگر مدیران شهرداری را در سطوح مختلف آنالیز کنید، میبینید که بسیاری از آنان در دورههای مدیریت شهری پیشین دارای سابقه مدیریت بودهاند و این نشان میدهد که بر اساس ارادت یا نزدیکی افراد به خودمان آنان را انتخاب نکردهایم و اگر این بود باید بسیاری از مدیران کنونی کنار میرفتند و با مدیران جریان همسوی ما جایگزین میشدند. بدین ترتیب مبتنی بر ۲ اصل کارآمدی مدیر و باور به برنامه یک رابطه دوسویه میان شورا و شهردار وجود دارد؛ گاهی اعضای شورا مدیران مجربی را که میشناسند به شهردار معرفی میکنند و گاهی شهردار برای گزینش فردی از شورا استمزاج میکند تا در نهایت بر مبنای برآیند کلی خود انتخاب کند. در نتیجه هیچ نیرویی وجود ندارد که بدون آنکه شهردار خود در مورد آن به جمعبندی برسد از طرف شورا به آقای شهردار تحمیل شود.
در ارتباط با سؤال پیشین، مداخله مستقیم و گسترده برخی از اعضای شورا در شهرداری مشهد منجر به یگانگی شورا و شهرداری و عدمانفکاک میان این ۲ نهاد میشود. طبیعتا باید ارتباط جدی و تعامل مثبت بین این ۲ نهاد جاری باشد، اما این با یگانگی متفاوت است. این مسئله آسیبهای خاصی را به دنبال دارد و سبب اخلال در کارویژههای هر کدام از این ۲ نهاد میشود. نظر شما در این باره چیست؟
سعی کردهایم با حفظ انسجام و هماهنگی این اتفاق نیفتد. اگرچه که میان اعضای شورا اختلاف نظرهایی در برخی موضوعات شهری، شهردار و معاونینش وجود دارد، اما برآیند کلی موضع شورا حمایت از شهرداری با اصل نظارت بوده و در هر جایی که نیاز بوده سؤال خود را مطرح و تذکر لازم را داده است. این جمعبندی در شورا وجود دارد که مسئولیت اجرایی با آقای شهردار است و ایشان باید چارچوبهایی را که از جانب شورا در نظر گرفته شده است چه در اجرای سیاستها و چه انتخاب مدیران شهری لحاظ کند.
به ضعف در اطلاعرسانی برنامههای اجرایی مدیریت شهری در دوره متأخر اشاره کردید و ناآگاهی عموم مردم و حتی نخبگان از برخی از این برنامهها. مثلا با تأکید بر لزوم توسعه متوازن شهری اقدامات ویژهای در مناطق حاشیهنشین و کمبرخوردار مشهد انجام گرفته. اما در این خصوص از یکسو اطلاعرسانی مدیریت شهری ضعیف بوده است و از سوی دیگر از جانب برخی رسانهها سکوتی معنادار را شاهد هستیم. این مسئله سبب سوءاستفاده جریانهایی شده است که گویی تنها آنان داعیهدار توجه به مناطق حاشیهنشیناند. با توجه به حساسیت برخی موضوعات و گزارش هرچه بیشتر و دقیقتر به مردم در رابطه با مشکلات شهری و موانع بر سر راه رفع آن، زمان آن نرسیده است که هرچه صریحتر و بیواسطهتر با عموم مردم گفتگو و از آنان طلب یاری کنید؟
یک فضای رسمی وجود دارد و یک فضای غیررسمی؛ در فضای رسمی که در مدیریت کل استان و مشهد وجود دارد، نقش شورا در بسیاری از موضوعات نظیر حاشیه شهر قابل مشاهده است، مشکل خاصی در این سطح نداریم و نکات لازم گفته شده است؛ چه من و چه دیگر اعضای محترم شورا در رابطه با بسیاری از مشکلات در نطقهای پیش از دستور شورا با مردم حرف زدهایم. در دیگر محافل رسمی یا در گفتگوها و مصاحبهها با رسانهها نیز دیدگاههای خود را بیان کردهایم و اگر نیاز باشد باز هم به این کار ادامه خواهیم داد. اما در سطح میانی در برخی دستگاهها به سبب نگاهی که وجود دارد، مداخلاتی صورت میگیرد که البته با گفتگو با مدیران سطوح عالی استان قابل حل است. اما رفع برخی موانع مثلا در موضوعات فرهنگی و اجتماعی از اراده شورای اسلامی شهر خارج است، اما با این وجود باز هم در جلسات متعدد ما دیدگاهمان را مثلا در خصوص کنسرت و موسیقی بیان کردهایم و با بزرگان و چهرههای اثرگذار شهر تبادل نظرکردهایم.
ما اعلام کردهایم که این شهر با حفظ هویت خود و تعلق خاطر به امام رضا (ع)، نیازهایی دارد که اگر ما به آن پاسخ ندهیم پاسخش را از جای دیگری دریافت میکند و متأسفانه در برخی از موضوعات این اتفاق افتاده است. اگر نگاهی تاریخی داشته باشیم، ناتوانی نهادهای انتخابی برای پیشبرد برخی از برنامههایشان در برابر فشارهای نهادهای انتصابی در کشور حداقل در ۲۰ سال گذشته سابقهدار بوده است. کدام یک از نهادهای انتخابی توانسته است تمام برنامهها و اهدافش را محقق کند؟ برخی از این نهادهای انتخابی در سطح یک قوه (قوهمجریه) قدرت مانور داشتهاند، آیا توانستهاند همه برنامههای خود را عملیاتی کنند؟ قطعا نه و به این امر اذعان داشتهاند که ناشی از موانع ساختاری ناکام بودهاند.
حال در مقایسه با قوهمجریه که در سطح ملی نتوانسته است برخی برنامههای مدنظر خود را پیش ببرد، شورای اسلامی شهر که اختیاراتی ندارد و هر روز اختیارات آن از جانب نهادهای دیگر از جمله دولت و مجلس شورای اسلامی محدودتر هم میشود. اگر در حوزه فرهنگی و اجتماعی به مردم وعدهای دادهایم، مثلا برگزاری کنسرت، وظیفه ما تحقق زیرساختهای لازم برای آن است. حتی فراتر از آن با بزرگان شهر صحبت کردهایم و متعهد شدهایم که تمامی ملاحظات مورد نظر آنان رعایت خواهد شد؛ بارها تأکید کردهایم و باز هم تأکید میکنم که در برگزاری برنامههای فاخر فرهنگی و هنری ما به رعایت پروتکلها و چارچوبها باور داریم. زیرساختهای لازم را فراهم کردهایم و آمادگی داریم که مثلا در آرامگاه فردوسی خوانندهای مثل آقای همایون شجریان کنسرت برگزار کند. اما با این وجود متولی این موضوع برای صدور مجوز اداره کل ارشاد اسلامی و برای حفظ و حراست آن دستگاههای امنیتی و انتظامی هستند.
این موضوع دیگر در کنترل ما نیست و نمیتوانیم برای پیشبرد آن به جنگ رسانهای متوسل شویم. ما ابزار و قدرت آنچنانی نداریم که در برابر این نهادها راهی متفاوت از تعامل و گفتگو را طی کنیم. نمیخواهیم حال که هنوز شرایط و امکان تحقق موضوعی وجود ندارد، بر دیگر حوزهها و موضوعات سایه بیندازد و سایر خدمات به مردم را متوقف کند. ما نمیتوانیم بهخاطر این موضوع فضای گفتگوها و تعاملات در شهر را کنار بگذاریم یا بر هم بزنیم. اما دست روی دست نگذاشتهایم و بیکار ننشستهایم و بر سایر حوزهها متمرکز شدهایم، مثلا حوزههای اجتماعی و سازمانهای مردمنهاد را فعال کردهایم، اقداماتی را در جهت آموزش و توانمندسازی کودکان حاشیه شهر انجام دادهایم، بر شادی و نشاط متمرکز شدهایم و از ورزش قهرمانی حمایت کردهایم، نخبگان را به جامعه بازگرداندیم و از آنان قدردانی کردهایم، از نمایشگاه کتاب و جشنواره فیلم فجر حمایت کردهایم. در نتیجه اگر یک مسیر با موانعی مواجه است، قواعد بازی را بر هم نزدهایم و حوزه دیگری را فعال کردهایم. فضای شهری را بهخاطر اختلاف نظر در یک موضوع و عدم تحقق یک هدف معطل نکردهایم و صادقانه به مردم میگوییم که تلاش خود را در آن موضوع کردهایم، آنچه در اراده و کنترل ما بوده پیش رفته و آنچه خارج از اراده ماست متوقف شده است.
ممکن هم است از جانب برخی با این پرسش مواجه شویم که مگر مطالبه مردم فقط کنسرت است؟ مردم از شهرداری خدمترسانی و افزایش کیفیت زیست شهری را میخواهند، اما موسیقی و برگزاری کنسرت نیز مطالبه بخشی از جامعه است که باید به آن توجه کرد. اما اگر هنوز شرایط برای اجرای این هدف مهیا نیست، نباید همه چیز را به آن گره زد و همه تلاشها و برنامهها را با عدم تحقق این هدف سنجید. هدف عالی و مهمترین مأموریت خود را ارائه خدمت به مردم میدانیم؛ خدمتی صادفانه و بیمنت متناسب با شأن زائرین امام رضا (ع). نکته بارز شورای پنجم آن است که برای خدمترسانی به مردم در حوزههای مختلف، معطل یک موضوع و حوزه نمیماند. ارائه خدمت به مردم، کارآمدی، پیشبرد برنامهها بهطور متوازن و پرهیز از هر گونه جنجالی که ما را از خدمترسانی به مردم غافل کند، در دستورکار شورای پنجم بوده است. حال این ممکن است به مذاق برخی خوش نیاید و از ما انتظار داشته باشند که در دعوا و چالشها ورود پیدا کنیم و هرچه بیشتر درگیر شویم. اینها ممکن است از نظر عمومی بسیار هم جذاب باشد، اما ما بدون عدول از اصول و چارچوبهای خود تلاش و از هر فرصتی برای خدمترسانی به مردم استفاده میکنیم و این را میدانیم که برخی از امور از حیطه اراده ما خارج است.
شهرداری مشهد در دوره جدید مدیریت شهری، نه تنها بدهیهای خود را پرداخت کرد و این در نوع خود اقدام قابل توجهی است، بلکه در وضعیت بد اقتصادیِ عمومیِ کشور، شاهد هستیم که مشهد جزو معدود شهرهایی است که پروژههای عمرانی به ثمر رسیده دارد. بدون شک مشهد به سبب مرقد ملکوتی امامهشتم (ع)، جاذبههای فرهنگی دیگر نظیر آرامگاه توس و... ظرفیتهای ویژهای جهت جذب سرمایهگذاری دارد تا هرچه بیشتر بتوان شاهد رشد و توسعه شهر باشیم. چگونه میتوان این مسیر را تسهیل و البته بر موانع موجود در برابر آن غلبه کرد؟
یکی از این مشکلات متغیر کلان فضای عمومی کشور است که ما نیز از آن متأثریم؛ تحریم و افزایش نرخ ارز در سطح اقتصادی و احساس ناامیدی در حوزه اجتماعی مشهد را هم همانند دیگر شهرها متأثر کرده است و ما یک جزیره مستقل نیستیم که از بیثباتیها و عدم شفافیت رنج نبریم. اما نکته دیگر این است که در مشهد در مدیریت شهری اختلاف نظرهایی وجود دارد. هنوز به اجماع لازم میان همه عناصر موثر شهر نرسیدهایم بالأخره رویکرد شهر چیست؟ رویکرد آن صنعتی است یا کشاورزی؟ گردشگری یا خدمات؟ کدام یک باید بدل به نگاه غالب و مسلط برای تولید ثروت و توسعه شهر شود؟ مطالعات بسیاری صورت گرفته، اما نکته برجسته این است که اگر بتوانیم خدمات زائر و گردشگر خود را بهخوبی سازمان دهی کنیم میتوانیم ارزش افزوده و ثروت خوبی را برای شهر تولید کنیم و سرمایهگذار زیادی را جذب کنیم. اما اختلاف دیدگاهها در این زمینه سبب شده است تا سرمایهگذاران در این موضوع کمتر ورود کنند.
حوزه سرمایهگذاری حوزه بکری است که ظرفیتهای بالقوهای دارد و اگر بتوانیم از آن استفاده کنیم میتوانیم مشکل اشتغال را تا حد زیادی حل کنیم که همه جامعه از آن منتفع شوند. شرایط عمومی و دیجیتال بهگونهای است که دیگر بهشکل غیررسمی همه چیز در اختیار مردم است و اینکه فکر کنیم با کنترلهای اجتماعی میتوانیم با ایجاد مانع برای سرمایهگذاری جلوی بسیاری از مسائل را بگیریم، غیرممکن است و بدین شکل نمیتوان شرایط فرهنگی و اجتماعی را اصلاح کرد. باید بر مبانی اساسی تفکر افراد، رویکردهای رفتاری و ارزشها و هنجارهای آنها متمرکز شویم و موانع بسیاری از امور مباح را در شهر برطرف کنیم تا ثمرات اقتصادی حاصل از آن نصیب مردم شود.
در روزهایی که در شورای پنجم تجربه کردهاید، با چالشهای مختلفی دست و پنجه نرم کردهاید و احتمالا در روزهایی هم لبخند رضایت بر لبتان نقش بسته است و نفسی راحت کشیدهاید. جدیترین چالشتان چه بوده است و کدام یک از اقدامات مدیریت شهری سبب شده تا احساس رضایت و آسودگی خاطر کنید؟
خوشبختانه خیلی فضای حادی در شورا نداشتیم. موضوع حاد به آن معنا که به انسجام شورا یا برنامهها و اهداف مد نظر لطمه بزند. اما بهطور طبیعی یکی از نخستین موضوعاتی که ما را با موضوعی غیرقابل پیشبینی مواجه کرد، بازنشستگی مهندس تقیزاده شهردار پیشین مشهد است که تا حدی مدیریت شهری را درگیر کرد و این از بدشانسی ما بود. مشکلی که برای آقای شهلا یکی از اعضای شورای پنجم پیش آمد چالش جدی دیگر ما بود. آنچه برای ایشان پیش آمد چه از وجه شرعی و چه از وجه قانونی هیچ جایگاهی ندارد و انسانهای منصف اگر موضوع ایشان را بررسی کنند این موضوع را تأیید میکنند. ما در شورا با این موضوع برخوردی منطقی و هوشمندانه داشتیم و اعلام کردیم به قانون تن میدهیم و باید روال قانونی طی شود. اینکه آقای شهردار در روزهای گذشته بدون اطلاع شورا اقدام به ثبتنام برای فدراسیون فوتبال کردند از دیگر نکاتی بود که به نظر ما ضرورت نداشت و در شورا منجر به تنش شد.
اما خب این نکات در قبال موفقیتها و توفیقاتی که مدیریت شهری در حوزههای مختلف کسب کرده سبب شده است خیلی به ما سخت نگذرد. اگرچه که کملطفیهای بسیاری را در این دوره حتی از جانب دوستان و همفکران خود تجربه کردهایم، اما با این وجود رسالت خود را خدمت به مردم میدانیم و در این مسیر اگر آبرویی هم داریم بهنفع رضایت خداوند و عموم مردم معامله میکنیم و در نتیجه از آنچه رقم خورده است رضایت داریم. اما یکی از دغدغههایی که از ابتدای شورای پنجم داشتیم این بود که بخشی از خط ۲ قطار شهری تا میدان شهدا در دوره پیشین افتتاح شده بود، اما در حالی که سیستم ایمنی، مثل سیستم سیگنالینگ و سیستم اطفای حریق نداشت. حتی یکی از پیشنهادها این بود که بهسبب خطرناک بودن موضوع، علیرغم افتتاح شدن، خط را متوقف کنیم، چون امنیت مردم اولویت دارد. زمانی که پس از حدود ۲۰۰ میلیارد تومان هزینه در خط افتتاحشده این نگرانی از ایمنی برطرف شد، مایه خوش حالی و رضایتمندی بود.
در این روزها با ویروس کرونا درگیریم. مدیریت شهری اقدامات مؤثری را برای مقابله با آن در مشهد در دست انجام دارد، اما با این حال نوروز در پیش است. برای شهروندان مشهدی چه عیدیای برای نوروز ۹۹ دارید؟
فضای کشور در شرایط کنونی نگران کرونا است. حال مردم خوب نیست و حال ما نیز خوب نیست. ما نوروز بسیار متفاوتی را برای مردم برنامهریزی کرده بودیم که شهر را زیباتر و آراستهتر از هر زمان دیگری ببینند. از ۶ماه پیش همکاران ما در دبیرخانه خانه بهار اقدامات خود را آغاز کردهاند و حتی برای ارتقای کیفی آن در سطح ملی فراخوان منتشر کردند و آن را قاعدهمند کردند. همه اینها میتوانست نوروز خوبی را برای مردم رقم بزند. اگرچه این اقدامات را همچنان ادامه میدهیم، اما وضعیت کنونی آنان را محدود میکند و شهرداری به تناسب این شرایط طرحهای خود را به طور محدود اجرا میکند. ترجیح ما نیز سلامتی مردم است و اینکه در خانههایشان بمانند.
چشمانداز و دورنمای مطلوب شما از شهر مشهد چیست؟
دورنمای مطلوب من از مشهد این است که مردم خودشان در مدیریت شهری مشارکت کنند و خود را صاحب این شهر بدانند. زمانی مدیریت شهری مطلوب است که بر وفق نظرات و خواست مردم عمل کند. در این ۲ سال خیلی فکر کردیم که چه مکانیزمهایی را میتوان ایجاد و فعال کرد تا نظرات مردم را در طرحها و پروژهها لحاظ کرد. یکی از ضعفهایی که داشتیم و به آن اذعان میکنم و باید در زمان باقی مانده جبران کنیم، این است که چگونه بستری را فراهم کنیم تا مردم احساس کنند در فرایند تصمیمگیری در شهر مداخله دارند؛ لذا پیوستهای اجتماعی و محیطزیستی بسیار برای مدیریت شهری مهم است.
امیدوارم بتوانیم امکاناتی را فراهم کنیم که مردم مشارکت فعالانه داشته باشند. دیگر آنکه باید فاصله متن و حاشیه را تا حد امکان کم کرد و توزیع نابرابر شهری را تا حدودی کاهش دهیم و بخشی از آلام مردم مناطق کمبرخوردار را التیام داد. همچنین باید زمینه فعالیت اقتصادی و اجتماعی را در شهر فراهم کرد تا جوانان ما درگیر مشکلات کنونیشان نباشند. در این زمان شهر، یک شهر مطلوب است. ما باید از حال یکدیگر باخبر باشیم، از حال همسایگانمان، همشهریهایمان و آن زمان یک شهر مطلوب خواهیم داشت. آن زمان این شهر، شهر مورد انتظار امام رضا (ع) است. اما متأسفانه با چنین شهری فاصله زیادی داریم. با این وجود، صمیمیت، مدارا، مهربانی، پشتیبانی، همراهی و حمایت از یکدیگر میتواند شهر را زیباتر کند و باید در این مسیر قدم برداشت.