کاوه گلستان عکاس فقید و بزرگ ایرانی که همین چند روز پیش سالگرد فقدانش بود. در صحنههای ملتهب فراوانی از انقلاب تا جنگ حضور داشت و عاقبت در سلیمانیه عراق در جریان حمله آمریکا کشته شد.
از او نقل قول مشهوری وجود دارد که میگوید: من میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه دار کند و به خطر بیندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانی خاموش باشی، میتوانی هویت خود را پنهان کنی مثل قاتل ها، اما نمیتوانی جلو حقیقت را بگیری، هیچ کس نمیتواند. ماه رمضان به روزهای پایانی خود نزدیک است و در حالی که مسلمانان در سرتاسر دنیا برای جشن عید فطر آماده میشوند، بخشی از مسلمانان در باریکه غزه متفاوتترین ایام روزه داری و ماه رمضان خود را تجربه میکنند.
گاه برخی تصاویر و عکسهایی از این گوشه جهان منتشر میشود که گویا از جهانی ابزورد و آخرالزمانی میآیند. از جغرافیایی که انگار منتسب و متعلق به این کره خاکی نیست. تصاویری که هرکدام میتوانند روح هر بیننده که از وجدان بشری برخوردار است را خش بیندازد. عکسهای منتشر شده از آخرین جمعه ماه رمضان از همان دست عکسهایی است که توان بی تفاوت بودن و گذر را از بیننده میگیرد.
طی حملات هولناک اسرائیل مسجد بزرگ و باشکوه الفاروق در شهر رفح به تلی از ویرانههای خشت و سیمان تبدیل شد، اما برگزاری نماز جمعه آخر ماه رمضان بازماندگان غزه در کنار و میانه این ویرانهها قابهای ماندگاری برای وجدان خفته تاریخ خلق کرد. عکس عابد زاغوت عکاس خبرگزاری آنادولی از این اتفاق، آیرونی و تعارض درگیرانه عمیقی را برای مخاطب به همراه دارد.
از یک سو در نیمه کادر بقایای افتاده گلدستهها و پیکره تخریب شده مسجد، طعم نگاه مخاطب را تلخ میکند و از یک سو در نیمه دیگر کادر جمعیت نمازگزار رو به معبود خویش سجده کرده و دست به تحقیر جهانی زده است که به وحشیترین و ظالمانهترین شکل ممکن در حال گرفتن زندگی و حق حیات یکایک آنها ست. این تصویر نمایشی است از قدرت ایمان و همبستگی برای پرورش امید در دل تاریکترین لحظات. همان سیلی محکم و همان حقیقتی که نمیتوان کتمانش کرد یا جلودارش بود.