«درد دارد! جنگ غزه، شادی رمضان را از جهان اسلام سلب کرده است!» این تیتری است که خبرگزاری «المانیتور» بر صدر مقالهای نوشته است که این عکس را الصاق مقاله اش کرده است. در شرح عکسی که سید خطیب ثبت کرده، آمده است: مادری در میان ویرانههای جنوب غزه بیرون چادر موقت خود نشسته است و با یک فانوس پلاستیکی نماد رمضان دخترش را سرگرم میکند تا حواسش را از انفجارها و کشتاری که صبح آن روز شاهدش بوده پرت کند!»
میان عکس، تیتر مقاله و شرح عکس مثلثی وجود دارد که مخاطب را در محاصره خود در میآورد. در دنیای معاصر که داستان و روایتها از اهمیتی خاص برخوردار است و شاخصه مهمی در دیده شدن عکسها محسوب میشود شرح ذکر شده بر این عکس تکمله شوک آوری را به همراه دارد. درست مثل پایان فیلم یا کتابی که دور از انتظار مخاطب است.
عکس یک مادرانگی آرام همراه با جریان زندگی را در خود داراست. یک کودک آرام گرفته روی پاهای مادر و لبخند کودکی دیگر رو به دوربین و چراغهای کوچک با نور گرم که آرامش این قاب را تشدید میکند. تا اینجای کار عکس به خودی خود حال خوبی را به مخاطب منتقل میکند.
تلاش مادر برای روشن نگه داشتن چراغ زندگی ستودنی است، اما طوفان پس از این آرامش ظاهری زمانی آغاز میشود که شرح عکاس را ذیل عکس میخوانیم و با واژه هایی، چون ویرانی، انفجار و کشتار روبه رو میشویم و این همان لحظهای است که اضطراب و شوکی که از پس آرامش ظاهری وارد چشم مخاطب میشود به قلب میرسد و حالا باید بفهمیم که چرا نویسنده مقاله چنان تیتری را انتخاب کرده است.
آنچه در این روزها و ماهها در غزه میگذرد شادی را نه تنها از جهان اسلام بلکه از جهانی که معنای تعالی انسانی را فارغ از قومیت و مذهب هنوز داراست سلب میکند. اصولا جنگ طلبی، ظلم، کشتار، زیرپا گذاشتن حقوق انسانی و هر آنچه با قوانین تعالی انسانی و جهانی در تناقض است در هر گوشه جهان که باشد باید به سلب شادی و نشاط از زندگی دیگر انسانها منجر شود؛ و امروز اوج این فرو ریختن جنبههای انسانیت و ظلم در غزه و بر مردمان این جغرافیای کوچک میرود.