گزارشی از ششمین روز جشنواره فیلم فجر در مشهد (۲۰ بهمن ۱۴۰۳) | رکوردشکنی ۲۰ هزار نفری مخاطبان لولی؛ فیلمی سردرگم و کسل‌کننده ناتور دشت؛ روایتی رازآلود اما ناتمام فراخوان دوره آموزش شعر کلک خیال + لینک ثبت نام درباره فیلم «موسی کلیم‌الله(ع)» ابراهیم حاتمی‌کیا | چالش روایت تازه از قصه‌ای کهن حضور ۲۰ هزار مخاطب در ۵ شب اول جشنواره فیلم فجر در مشهد برنامه اکران روز هفتم جشنواره فیلم فجر در مشهد + جزئیات و لینک خرید بلیت (یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۳) محسن عقیلی: «خدای جنگ» فیلمی است که باید دیده شود آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۲۰ بهمن ۱۴۰۳) پاسخ ساترا به حواشی سریال تاسیان اعلام برندگان جوایز انتخاب منتقدان ۲۰۲۵ جزئیات ناگفته درباره داستان سریال تاسیان بهنوش صادقی: «مرد آرام» روایتی از امید و تلاش برای آینده‌ای بهتر است نیل ردکلیف، بازیگر فیلم هری پاتر، به فیلم به مرد اعتماد کن پیوست استقبال کم‌نظیر مردم از فیلم پیرپسر در جشنواره فجر نویسنده و پژوهشگر سینما: چالش اصلی جشنواره فجر فیلمنامه‌های ضعیف است
سرخط خبرها

تصویر شهر در بوم شعر سهراب سپهری

  • کد خبر: ۲۲۲۹۲۳
  • ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۰
تصویر شهر در بوم شعر سهراب سپهری
سهراب دنبال «زندگی» می‌گردد و به خوب و بد شهرنشینی چندان کاری ندارد. شاید آرمان شهر او نمادی از یک حقیقت دست نیافتنی باشد. آنچه از عناصر آرمانی اشعار سپهری می‌توان دید، به دیدگاه او با رویکردی عرفانی و عاشقانه برمی گردد.

به گزارش شهرآرانیوز، نگاه سهراب به شهر، نگاه یک شهرساز نیست، نگاه یک شاعر و نقاش است. او به ذات شهر و آنچه شهر را شکل می‌دهد، نمی‌نگرد. سهراب از همان زاویه خودش به شهر نگاه می‌کند و همان دغدغه‌های خودش را دارد. او از اینکه «زندگی» در شهر گم شده، نگران است. وقتی می‌گوید «پشت دریا‌ها شهری است»، یعنی آرمان شهری را جست وجو می‌کند که در دایره نگاه فلسفی و عرفانی او تفسیر می‌شود.

سهراب دنبال «زندگی» می‌گردد و به خوب و بد شهرنشینی چندان کاری ندارد. شاید آرمان شهر او نمادی از یک حقیقت دست نیافتنی باشد. آنچه از عناصر آرمانی اشعار سپهری می‌توان دید، به دیدگاه او با رویکردی عرفانی و عاشقانه برمی گردد؛ هرچند در «هشت کتاب» خود برای تفسیر آرمان شهر و راه‌های رسیدن به آن از عناصر و مصالح معماری، چون خانه، درگاه، اتاق، مسجد و مصالحی، چون سنگ و گل و خشت هم استفاده کرده است.

به همین دلیل، وقتی از ماسوله یاد می‌کند، با وجود اینکه شیفته سبک معماری آن شهر می‌شود، بازهم در آنجا دنبال «زندگی» است: «به ماسوله آمدیم که از ماسوله بنویسیم، ماسوله را نمی‌توان نوشت: ماسوله را باید دید و به تماشای آن همه خانه که به پهنه سبز کوه نشسته است ایستاد، در ماسوله باید زندگی کرد، نقاشی باید کرد، فیلم باید ساخت، شعر باید گفت...»
از شهر خودش هم که یاد می‌کند، در همان شعر بلند «اهل کاشانم» می‌گوید: «اهل کاشانم، اما / شهر من کاشان نیست / شهر من گم شده است.»

به دنبال شهری است که دلش می‌گوید و جایی که شب بو و چشمه و کبوتر و اقاقی و نسیم و... دارد. از گذشته ازدست رفته می‌گوید و روزگاری که «زندگی در آن وقت، حوض موسیقی بود». از مظاهر مدرن روزگار خود هم که یاد می‌کند، تصویر آرمانی و شاید ازدست رفته یا حتی دور از دسترس را بر بوم شعر خود می‌کشد: «من قطاری دیدم، روشنایی می‌برد.»

سهراب دل می‌کند از این قرن سیمانی و شهری که دوست ندارد، همان شهری که پر است از «رویش سیمان، آهن، سنگ» و نسخه خودش را می‌پیچد که «با همه مردم شهر زیر باران باید رفت».

راه چاره را در فرار از این شهر‌هایی می‌داند که زندگی را در قفس کرده اند و می‌گوید: «قایقی خواهم ساخت / خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب / ... همچنان خواهم راند / ... دور باید شد، دور / مرد آن شهر اساطیر نداشت / زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود / هیچ آیینه تالاری، سرخوشی‌ها را تکرار نکرد / ... پشت دریا‌ها شهری است/ که در آن پنجره‌ها رو به تجلی باز است / بام‌ها جای کبوتر‌هایی است که به فواره هوش بشری می‌نگرند / دست هر کودک ده ساله شهر، خانه معرفتی است / مردم شهر به یک چینه چنان می‌نگرند / که به یک شعله، به یک خواب لطیف / ... پشت دریا‌ها شهری است / که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است...» 

ازاین رو، شهر دل خواه سهراب براساس روشنی بی کران، آرمان شهر ایرانی و تصویر باغ که برگرفته از هندسه ایرانی است، طراحی شده است و به سمت عرفان اشاره می‌کند. شعر «در گلستانه» به خوبی زیست شاعرانه وی را در فضا‌های روستایی کاشان به تصویر می‌کشد. 

گلستانه روستایی است در دهستان «قهرود» و یکی از مناطق ناب کاشان که در آنجا بیشترین گل منطقه قمصر کاشان کاشته می‌شود و سهراب در همین مکان پیشنهاد می‌کند: «تا شقایق هست، زندگی باید کرد...» ظاهرا قرار بوده طبق خواسته و وصیت سهراب، او را در همین روستا نیز به خاک بسپارند، اما پس از درگذشتش به دلیل حفظ آرامگاهش از طغیان رود، پیکر سهراب را در صحن امامزاده سلطان علی دهستان مشهداردهال به خاک می‌سپارند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->