آغاز ثبت‌نام دریافت بن خرید کتاب از نمایشگاه کتاب تهران، برای سازمان‌ها و نهاد‌ها اکران فیلم «باد در کشتزار‌های نیشکر» در سینماهای هنر و تجربه آمار فروش سینما‌های خراسان‌رضوی در هفته گذشته (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) نعیمه نظام‌دوست با فیلم «هرچی تو بگی» در راه سینما + پوستر آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) وقتی تئاتر آیینه رنج می‌شود | روایتی از واقعیت در نمایش زهرماری که این روز‌ها روی صحنه تماشاخانه مایان مشهد است کیانو ریوز و ساندرا بولاک در یک فیلم مهیج هم‌بازی می‌شوند اکران آنلاین «سه جلد» با بازی باران کوثری گزارشی از نمایشگاه آثار استادان پیشکسوت هنرهای تجسمی در نگارخانه میرک مشهد آغاز داوری مرحله نخست جوایز ایسفا نقش آفرینی زوج مشهور اسپانیایی در فیلم پناهگاه خاطره نگاری یک قرار دوستانه | درباره کتاب «قرار با خورشید: روایت هایی از مواجهه با امام رضا(ع)» اولین جزئیات «اجل معلق» اعلام شد | رضا عطاران در سریالی کُمدی حضور هنرمندان تاجیکستانی در جشنواره‌های فجر ۱۴۰۴ انتشار فراخوان بخش عکس جشنواره پنج ساخت سریال مستند «احمد» به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) انیمیشن «من» در راه آمریکا صفحه نخست روزنامه‌های کشور - شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ تجلیل از ۱۶ مدیر دوبلاژ در جشنواره جهانی فیلم فجر گزارشی از نکوداشت گلاب آدینه، بازیگر و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون
سرخط خبرها

برای معلم مهربان و روشنگرم

  • کد خبر: ۲۲۵۴۳۶
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۰
برای معلم مهربان و روشنگرم
از آموختن «آب و باران و بابا» آغاز می‌کنم که سه دریچه‌ نورانی در دخمه‌ تاریک زندگی هستند و ما را به نور و امید و کمال و معرفت، رهنمون می‌سازند.
شکیبا صاحب
نویسنده شکیبا صاحب

برای معلم مهربان و روشنگرم که راه خدمت را پیمود و مرا نیز بدان راه، رهنمون داشت.

ابتدا اجازه دهید تا آن آموخته‌ای که از درون پرمهرتان تراوید و بر دست‌وزبانتان جاری شد، در این روزی که به نامِ نامیِ شما مزین شده، بر قلم جاری سازم.

از آموختن «آب و باران و بابا» آغاز می‌کنم که سه دریچه‌ نورانی در دخمه‌ تاریک زندگی هستند و ما را به نور و امید و کمال و معرفت، رهنمون می‌سازند.

به ما تولد دوباره آموختید؛ تولدی از خویش و تحولی از درون. گفتید که تا نگاه تازه به اطرافمان نیندازیم و تا چشمانمان را به آب خلاقیت نشوییم، متحول نخواهیم شد. نگاهمان، گفتارمان و در پس آن رفتارمان، مدیون اشارات و کلام روشنی‌ست که شما پیامبران دانش و آگاهی، فرارویمان نهادید.

شما بودید که کتاب را در دستمان گذاشتید و گفتید هر آنچه می‌خوانید باید روزنه‌ای به آگاهی برایتان بگشاید. باید بیدارتان کند و کتابی که شما را به سوی نگاهی نو، رهنمون نشود، ارزش خواندن ندارد.

همین شما بودید که تناسب‌ها و تقارن‌ها را به‌ما آموختید تا از پس آن‌ها زیبایی‌های متقارن طبیعت را ببینیم و سعی کنیم خود نیز در اطرافمان اقتران و هم‌سویی با نیکی و زیبایی ایجاد کنیم و خود را جزئی از طبیعت خداوند بدانیم.

آموزه‌های پیامبران و روشنگران الهی را شما به ما آموختید و گفتید تمام ادیان برای نزدیک‌کردن روح آشفته انسان به کمال مطلق الهی، آمده‌اند و در نهان و آشکار هیچ دشمنی و منافاتی با یکدیگر ندارند.

به ما آموختید که داد را بر بیداد ترجیح دهیم؛ ولو اینکه منفعتمان به خطر بیفتد. بیرق دادخواهی به دستمان دادید تا هر جا ظلمی دیدیم، همسو با کاوه آهنگر، این فرودستِ فرهیخته، بر بیداد بتازیم.

یادمان دادید که به هر چه می‌نگریم و هر چه می‌شنویم، دقتی وسواس‌گونه داشته باشیم؛ به آنچه درون پیمانه است، بنگریم، نه ظاهر زیبا یا نازیبایِ پیمانه.

گفتید که از میان راه‌ها، روش‌ها را برگزینیم و هرگز نگذاریم توهم راه را بر تعقلمان ببندد. به ظاهر سرگرم نشویم و به جای رفتن به سوی نور، چراغ‌ها سرگرممان نسازد.

هر بار در هر کلامی بر آگاهی تأکید می‌کردید تا جهل و خرافه، راه را بر عقل و دانش و آگاهی‌مان سد نکند. توحید و وحدانیت را با اضافات، شریک نسازیم.

شما ما را به باغ زیبای شاهنامه به میزبانی فردوسی بزرگ بردید و دسته‌گلی از دانش و فارسی بی‌غش از گلستان و بوستان جناب سعدی چیدید و ما را به بارگاه حضرت حافظ دعوت کردید تا شعر‌تر خواجه مشام روحمان را بنوازد. دستمان را گرفتید و سرخوشانه و مجلس جناب خیام بردید و نصیحت ایشان را آویزه گوش ساختیم که:

گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد

هشدار که سرمایهٔ سودای جهان
عمر است چنان کش گذرانی گذرد

یادم هست که ما را به دیدار بودا هم بردید و از افلاطون و سقراط هم برایمان سخن گفتید و حاصل همه این آموزه‌ها را نیک‌اندیشی و مهرورزی و درست‌کاری دانستید.

برایمان دو بال پروازِ درستی در رفتار و راستی در گفتار، آفریدید و ما بدان‌ها به سوی نور الهی پراندید.

با این بال‌ها اوج گرفتیم و مرز‌های خط‌کشی‌شده‌ حکومت‌ها را درنوردیدیم و از مذاهب و آیین‌ها که سبب اختلاف انسان‌ها گشته، فراتر رفتیم. از آن بالا دیدیم که تمام این قرارداد‌های اعتقادی و خاکی، دل‌ها را از هم جدا کرده و روح متعالی انسان را که باید به سوی کمال برکشیده شود، به خاک مادیات و ظاهراندیشی، آلوده ساخته است.

یادم هست که گفتید: «پیامبر رحمت و مهربانی فرموده‌اند: مردم، خانواده خداوند هستند، خانواده‌ او را محترم بشمارید»؛ پس مردمان را دوست بدارید و در رفع حاجت‌هایشن بکوشید و ادامه دادید که اندیشه‌ای باارزش است که برگرفته از عشق و ایمان و آگاهی و عدالت‌خواهی و آزادی باشد.

شما به‌راستی پیامبری بودید که به ما آموختید طبیعت خدا به‌اندازه مسجد و کلیسا و کنشت و کنیسه مقدس است و آوای بلبلان وحی الهی‌ست و یک گل سرخ قبله‌گاه.

آری! شما برانگیخته شدید تا نیک‌اندیشی را دستمایه‌ لحظاتمان سازید و عدالت‌خواهی را در مزرعه جانمان بکارید و ما شاگردان دیروز و امروزتان، از آموزه‌های سال‌های متمادی برای خود جامه‌ای دوخته‌ایم تا سرد و گرمِ کمک و دستگیری از هم‌نوعان، جانمان را آزار ندهد و تحمل بارِ مسئولیت روشن‌ساختنِ راه آیندگان، بر ما آسان گردد.

مشعل آگاهی را بر بلندای قله‌های جهل و نادانی خواهیم افراشت و تا ابد سرمان را به عرشِ افتخار خواهیم سایید.

روزتان مبارک.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->