تظاهرات اعتراضی مردم مشهد در محکومیت کشتار غزه برگزار می‌شود (۲۲ فروردین) رئیس بنیاد شهید: لایحه جامع ایثارگران به مجلس می‌رود برگزاری آزمون روحانیان سفر عمره پس از ۱۰ سال وقفه داستان هم‌پیمانی یک شهید آموزش‌دیده در اسرائیل با شهید صیاد شیرازی بیانیه سرپرست حجاج ایرانی در پی یورش صهیونیست ها به مسجدالاقصی سامانه تشکل‌های شاهد و ایثارگر «بشری» رونمایی شد از تشرف ۳۰ هزار زائر اولی تا آزادسازی زندانیان با کمک پویش‌های ماه رمضان اعزام بیش از ۱۲ هزار زائر خراسانی حج تمتع از فرودگاه بین‌المللی مشهد+ جزئیات ۲۴ فروردین آخرین زمان ورود به عربستان برای ادای فریضه عمره میزان وجه قربانی و نحوه پرداخت آن برای حجاج چگونه است؟ نسخه قرآن برای خانواده متعالی چرا در سیره اهل بیت (ع) وفای به عهد در تربیت فرزندان مهم است؟ حکاکی دعای شرف‌الشمس؛ تلفیقی از هنر، عرفان و گردشگری اقدامات خودجوش مردم مشهد در خدمتگزاری به زائران رضوی در ایام نوروز ۱۴۰۴ | به رسم میزبانی تولیت آستان قدس رضوی: زیارت باید به‌عنوان مسئله‌ای ملی مورد توجه قرار گیرد واکنش معنوی ستاره روسی کشتی جهان به محرومیت از رقابت‌ها با استناد به حدیث پیامبر اسلام(ص) مرگ نان و کلمات | شاعری که شعر را به شعله بدل کرد واکنش مداحان اهل بیت(ع) به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه بررسی مجدد مدارک ۳۵ داور قرآن | سطح‌بندی براساس عملکرد میدانی + زمان آزمون  واریز بیش از ۷میلیارد تومان زکات فطریه ۱۴۰۴ به حساب کمیته امداد خراسان رضوی
سرخط خبرها

دیرینه‌شناسی اخلاق تفسیر

  • کد خبر: ۲۲۷۱۷۶
  • ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۲
دیرینه‌شناسی اخلاق تفسیر
آثار تفسیری که در سده‌های متمادی نوشته شده است، بخش مهمی از ذخایر فرهنگی جهان اسلام است.
احمد پاکتچی
نویسنده احمد پاکتچی

آثار تفسیری که در سده‌های متمادی نوشته شده است، بخش مهمی از ذخایر فرهنگی جهان اسلام است و افزون‌بر نسبت درخورتوجهی که این دست آثار در میان میراث اسلامی دارد، حجم تفاسیر قرآن به اندازه‌ای است که می‌توان گفت در هیچ‌یک از ادیان بزرگ جهان، چنین کمیتی از تفسیر بر متنی مقدس نوشته نشده است.

با وجود اهتمامی که عالمان مسلمان در یک‌ونیم هزاره گذشته به خود تفسیر قرآن داشته‌اند، درباره علوم درجه‌دوم که رجوع آنها به نحوی از انحا به تفسیر باشد، عنایت اندکی بوده است، حتی در زمینه‌هایی مانند قواعد تفسیر که می‌توانست برای مفسران به‌مثابه یک ابزار عمل کند، نیز آثار تألیف‌شده به نحو شگفت‌آوری اندک است!

در این میان، حوزه‌ای از دانش‌های درجه‌دوم قرآنی که حتی درمیان نوشته‌های معاصر خلأ چشمگیری درباره آن احساس می‌شود، «اخلاق تفسیر» است. با وجود آنکه در دهه‌های اخیر، اخلاق مضاف با مضاف‌الیه‌های مختلف کمابیش محل توجه قرار گرفته و درباره آن تألیفاتی پدید آمده است، اخلاق تفسیر، حوزه‌ای است که از این رونق نسبی بهره‌ای نداشته است. 

در مقایسه با حوزه‌های دیگر معرفتی در جهان اسلام، مانند حمل و قرائت قرآن، نقل حدیث، مناظره، قضا و امثال آن که متونی درباره «آداب» آنها پدید آمده است، باز در آداب تفسیر و مفسر کاستی محسوسی دیده می‌شود؛ هرچند برای اطمینان، همان اندک مطالب موجود به بحث نهاده خواهد شد. باید اذعان داشت که خلأ یادشده اختصاص به جهان اسلام و تفسیر قرآن ندارد و در جهان غرب و درباره تفسیر دیگر متون مقدس نیز یافتن آثاری در پیوند اخلاق با تفسیر، آسان نیست. 

از همان نادر موارد، کاری که «برایان استوک» درباره نظریه تفسیری «قدیس آگوستین» انجام داده و در نام‌گذاری آن از تعبیر «اخلاق تفسیر» استفاده کرده، بیشتر تلاقی دو علم تفسیر و اخلاق است تا اخلاق تفسیر و اثری از «ریچارد کوهن»، بیشتر به‌دنبال یافتن پیوستار میان اخلاق، تفسیر متن مقدس و فلسفه از مسیر اندیشه‌های «ایمانوئل لویناس» است. با وجود ضرورتی که برای اخلاق تفسیر احساس می‌شود، درحال‌حاضر چنین گونه‌ای از اخلاق مضاف هنوز شکل نگرفته است و هدف این مقاله، ارائه مسیر‌هایی برای رفتن به‌سوی آن است.

مسئله اصلی این است که چیستی اخلاق تفسیر کاویده شود و در نگاهی تحلیلی روشن شود که اخلاق تفسیر چه مسائلی دارد، ناظر به چه جوانبی برای فرایند تفسیر و ارتباط مفسر با خواننده است و چه نسبتی با فرهنگ عصری دارد. برای رسیدن به پاسخ این پرسش‌ها، هم کاوشی در آداب تفسیر انجام خواهد گرفت و هم تلاش خواهد شد از دیگر دستاورد‌ها در اخلاق مضاف برای بسط این مبحث، بهره گرفته شود.

*ارتباط انسان با انسان در اخلاق تفسیر

در سویه‌ای از فرایند تفسیر که به ارتباط میان مفسر و متن بازمی‌گردد، بیشتر در سنت علوم قرآنی می‌توان مطلب یافت. شاخص این نوع از مباحث، سخن از علوم موردنیاز مفسر است؛ یعنی آنچه مفسر پیش از درگیر شدن در فرایند تفسیر، باید بداند و این مبحثی است که در سده‌های متمادی، چه ذیل عنوان آداب تفسیر مفسر و چه بدون چنین عنوانی، به آن پرداخته شده است. 

باید گفت حتی در برخی مباحث که یک جنبه از آن به حقوق گوینده قرآن و متن قرآن بازمی‌گردد و جنبه دیگر به حقوق خوانندگان تفسیر، در سنت علوم‌قرآنی معمولا از دریچه حقوق خداوند و متن قرآن، نگریسته شده و به حقوق خواننده، پرداخته نشده است. 

می‌توان گفت شاخص‌ترین نمونه از این دست، مسئله «تفسیر به رأی» است؛ رفتاری که همواره نوعی تعدی به ساحت قرآن و سرکشی در برابر قائل مقدس آن شمرده شده است. حال آنکه از منظری دیگر، می‌تواند تعدی به حقوق خوانندگان تفسیر نیز باشد. این تعدی در تفسیر به رأی از آن‌روست که مخاطبان تفسیر می‌خواهند از مسیر خواندن تفسیر، سخن خداوند را دریابند، نه آنکه افکار شخصی مفسر که برآمده از متن قرآن نیست، به آنها تحمیل شود. دیدیم که مسئله تفسیربه‌رأی نیز در شمار موضوعات مطرح در سنت آداب تفسیر بود.

تفسیر در نسبت به مؤلف (در اینجا خداوند متعال)، تفسیر در نسبت به مخاطبان، تفسیر در نسبت به متن، یعنی ویژگی‌های تاریخی و بافتاری متن مقدس و تفسیر در نسبت به موضوع، یعنی محتوای پیام. بر این پایه، می‌توان الزامات تفسیر را نیز از همین چهار منظر نگریست و در این ابعاد آن را بسط داد: الزامات مفسر نسبت به خداوند به‌مثابه قائل قرآن، الزامات او نسبت به متن قرآن هم به اعتبار ویژگی‌های تاریخی‌بافتاری و هم به اعتبار محتوا و مضامین آن و سرانجام الزامات او نسبت به خوانندگان کتاب تفسیر.

در میان این چهار قسم از الزامات، اگر به شخص‌انگاری استعاری قرآن کریم پناه نبریم، ابعادی که در آن رابطه شخص با شخص برقرار می‌شود، بعد اول، یعنی رابطه مفسر و خدا و بعد اخیر، یعنی رابطه مفسر و خواننده است. حال اگر بر رابطه انسان با انسان در نگرش اخلاقی تأکید کنیم، بعد اول را که انسان تنها در یک سوی آن قرار می‌گیرد، نیز می‌توان از آن‌رو ملحق به بحث دانست که دستاورد فهم کلام خداوند در نهایت به انسان خواننده عرضه می‌شود، پس درباره بعد اول هم می‌توان به‌صورت ترکیبی، یک رابطه انسان با انسان تعریف کرد.

*مفسر؛ به‌مثابه پیام‌رسان خداوند

در منابع کهن حدیثی، تاریخی و تفسیری در سده‌های دوم و سوم هجری، حکایتی از زبان ابن‌مسعود به‌عنوان یکی از بزرگان صحابه نقل شده است که در آن به ویژگی‌های ممتاز ابن‌عباس به‌عنوان یک صحابی جوان در فهم قرآن و بیان معانی آن اشاره کرده و او را به‌عنوان «ترجمان قرآن» معرفی کرده است.

اصلا مهم نیست که بدانیم ابن‌مسعود دقیقا چنین سخنی را درباره ابن‌عباس گفته است یا نه؛ نکته مهم این است که در منابع سده‌های دوم و سوم هجری این روایت بار‌ها بازگو شده و از زمینه گفتمانی پرتوانی برخوردار بوده است.

با استناد به این حکایت که تا امروز، همواره در متون اسلامی تکرار می‌شود، می‌توان گفت تنها ابن‌عباس نیست که به چنین لقبی مفتخر شده است، بلکه ابن‌عباس در اینجا نه به‌عنوان شخص که یک پیش‌نمونه از مفسر قرآن است.

 معنای این سخن آن است که در فرهنگ اسلامی، مفسر اصولا بناست ترجمان قرآن باشد و در مقام نقد و ارزیابی هر مفسر، تنها باید احراز کرد که او چقدر در ایفای نقش خود موفق بوده و تا چه حد شایستگی گرفتن این لقب را کسب کرده است. این نگرش از برخی رویکرد‌های هرمنوتیکی معاصر، فاصله بسیاری دارد که اساسا در فرایند تفسیر، صدایی از خداوند نمی‌شنوند و به موضوع تفسیر، به‌عنوان امری کاملا زمینی و غیرمقدس می‌نگرند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->