سالهای آخر حکومت قاجارها بر ایران دوران قیامهای ناکام است. قیامهایی چون جنبش جنگل، حرکت دلیران تنگستان و قیام کلنل پسیان در این دوره رخ دادند. حرکت مسلحانه شیخ محمد خیابانی در آذربایجان هم از همین نوع اقدامات بود؛ قیامی که یک سال قبل، یعنی 17فروردین۱۲۹۹شمسی، با تصرف نهادهای دولتی تبریز توسط یاران شیخ خیابانی آغاز شد و پس از 5ماه با کشته شدن وی در ۲۲شهریور۱۲۹۹ به دست قوای مشترک اعزامی از مرکز و قزاقهای حاضر در آذربایجان با ناگفتههای فراوان به پایان رسید. ناگفتههایی که بیش از هرچیز درست معرفی نشدن این حرکت سبب ایجاد آنها شده است. یکی از مهمترین این ابهامات دلیل «آزادیستان» خوانده شدن «آذربایجان» توسط شیخ خیابانی و یارانش پس از در اختیار گرفتن تبریز است.
اینکه او با این کار به دنبال جدایی آذربایجان از ایران بود یا این تغییر نام برای حفظ آذربایجان از خطری بزرگتر رخ داده است، برای بسیاری نامشخص است. آن هم درحالیکه خود خیابانی به صراحت میگوید: «چون تبریز محل نشو و نمای آزادیخواهان است و در راه تحصیل آزادی پیوسته پیشقدم بوده و فدائیان خود را در راه عظمت و استقلال ایران به خاک سپرده است، اسم آذربایجان را به آزادیستان تبدیل نمودیم.»1 و در جایی دیگر بیان میکند: «ما آذربایجانیان فقط آسایش و آزادی خودمان را طالب نیستیم. ما در حدود این ایالت محصور نباید باشیم، منتهی برای اجرای مقاصد خودمان نقشه طرح کرده و برنامه اندیشیدهایم. این نقشه و این پروگرام از قوه به فعل آورده خواهد شد.»2
و البته عبدا... بهرامی، رئیس وقت نظمیه تبریز، نیز در خاطرات خود مینویسد: «در شهر تبریز مرحوم خیابانی هر روز میتینگی تشکیل داده و برای اهالی نطق نموده و علیه قرارداد و مداخله انگلیسیها در امور داخلی ایران اعتراض مینمود، اما اظهارات او به هیچ وجه علیه دولت مرکزی ایران نبود و ذکری از استقلال و تجزیه و سایر جملات مبتذل که بعدها پس از مرگ او رایج شد، نمیرفت.»3
و سرانجام اینکه 2سال پس شکست قیام، حاج محسن معتمدالتجار، نماینده تبریز، طی نطقی در مجلس چهارم، هرگونه اتهام تجزیهطلبی را درباره خیابانی رد کرد و گفت: «آنان خوب ملتفت بودند که در قفقاز چه زمزمهها برپا شده و چه خیالات خشک بىمعنى در کله بعضى جایگیر، و مىخواستند آذربایجان ایران را وجهالمصالحه قرار داده و در تحت نفوذ خود بیاورند. این بود که حاضر به همه فداکارى و حتى به کشته شدن هم شدند که نگذارند اجنبى دخالت به امورات ایران کرده و آذربایجان ایران را تجزیه نماید. خیابانى و رفقایش بودند که به شعبه فرقه خود در بادکوبه دستور دادند که در مقابل آن نشریات عجیب و غریب و مضحک محمدامین رسولزاده و مساواتچیان جریدهای به اسم آذربایجان که در کلیشه لفظ آذربایجان با خط برجسته (جزء لاینفک ایران) نوشته شده بود، نشر کرده و در آن تبلیغات و نشریات را نموده بفهمانند که آذربایجان جزء مهم ایران و اهالیاش از عنصر ایرانى است نه تورانى... ».4
پینوشت:
1_ آذری، علی (۱۳۶۴). قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، تهران: بنگاه مطبوعات صفیعلیشاه، ص۳۶۷.
2_ فرزاد، حسین، نطقهای شیخ محمد خیابانی، تهران: بینا. ۱۳۲۳، ص۲۶.
3_ بهرامی، عبدا... (بیتا). خاطرات عبدا... بهرامی از آخر سلطنت ناصرالدینشاه تا اول کودتا، تهران: انتشارات علمی، ص۶۳۵.
4_ مذاکرات جلسه۱۱۴ دوره چهارم مجلس شورای ملی 20تیر۱۳۰۱.