سقوط میلگرد‌های ساختمان در‌حال‌ساخت یک مصدوم بر جای گذاشت (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) نگهداری موقت از کودک تبعه بی‌سرپرست برای ایرانیان و دیگر اتباع میسر شد برخورد قطار با عابر پیاده جان شهروند ملایری را گرفت (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) برخورد خودرو پراید با موتورسیکلت یک مصدوم برجای گذاشت (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) زلزله قم را لرزاند (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) هشدار: مراقب پشه آئدس باشید| راه‌های پیشگیری از تب دنگی برخورد جدی پلیس در خصوص توزیع ۷۰ تن گوشت مغولستانی آخرین خبر‌ها از وضعیت زائران ایرانی در گرمای ۵۰ درجه عربستان (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) آتش سوزی یک کارگاه تولید مبلمان در جاده کلات (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) «آرامش در شهر» سایه افکند| جمع آوری ۴۶۰ معتاد متجاهر در مشهد یک فوتی در ریزش منزل مسکونی در چناران (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) + فیلم توضیحات پلیس تهران بزرگ درباره حادثه جوادیه به‌هم‌ریختگی در پیش‌فروش بلیت قطار‌ها همچنان ادامه دارد آخرین اخبار از عملیات جست‌و‌جوی مفقودین معدنِ شازند (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) + عکس پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (٢٨ خرداد ١۴٠٣) | وزش باد شدید همراه با گردوخاک افزایش مبلغ جریمه‌های رانندگی به زمان دیگری موکول شد مواقعی که سگ‌گزیدگی باعث مرگ می‌شود + نظر دامپزشکان آیا زمان واریز معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۳ بازنشستگان تامین‌اجتماعی مشخص شد؟ سایه تورم بر سرِ بازنشستگان | نقدی بر اجرانشدن ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی برخورد ۲ خودرو سواری در جاده اسفراین یک فوتی و ۲ مصدوم برجا گذاشت
سرخط خبرها

برای روزی که گِل قالی‌ها دوباره گُل شود!

  • کد خبر: ۲۲۸۶۵۱
  • ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۶
برای روزی که گِل قالی‌ها دوباره گُل شود!
باران ورای تصور و بیش از انتظار بارید، زمین‌های تشنه سیراب و ساختمان‌های کاغذی خیس شد.

باران ورای تصور و بیش از انتظار بارید، زمین‌های تشنه سیراب و ساختمان‌های کاغذی خیس شد. باران آمد، کم نه، زیاد هم آمد، هرچه سر راهش بود برد، خانه، ماشین و بدتر از همه آدم‌ها را برد ... آب رفت و آبرو برد! از آن‌هایی که وقتی کلنگ افتتاح می‌زدند و ربان قرمز قیچی می‌کردند، یادشان رفته بود سال ۱۳۷۱ را و اینکه سیل با مشهد بیگانه نیست؛ و حالا هم که کار از کار گذشته، چند روزی است آوارگی سهم مردم سیدی مشهد شده است. هنوز دل توی دلم نیست وقتی خبری تازه منتشر می‌شود از سیل، وقتی این کلمات جاری می‌شود و باران هم... حالا حال بچه‌های خیابان سپاه چگونه است؟ پدر و مادرهایشان چه پاسخی دارند به سر‌های پر سؤالشان: «عروسکم کجاست؟ ...»

شبی «سایه» به خوابم آمد، پشت میزش نشسته بود و داشت ایران‌ای سرای امید را می‌سرود، قلمش را که زمین گذاشت لطفی و شجریان کارشان را شروع کرده بودند، دست به ریشش کشید و گفت: تک تک ما وظیفه‌ای داریم برای این سرا که «امید» حرف اول را می‌زند در آن... بمانیم، بسازیم... این‌ها همه توی خواب بود، اما حقیقت داشت؛ و از آن شب فکر اینکه فقط امروز و خودم را نبینم خوره جانم شد. مثل همین مردمی که بیل و پارو دستشان است! تا امید را دوباره به خانه‌های نیمه ویران و آدم هایش بازگردانند.

آقایان مسئول، لطفا وقتی مردم امیدشان برگشت، قالی خانه هایشان دوباره گـُل داد، آفتاب دوباره از پنجره به شِفلِرها و برگ انجیری هایشان تابید و عروسک بچه هایشان پیدا شد...

زحمت چای دم کردن و خرید میوه و شیرینی به آن‌ها ندهید، به جای مرد مهمان، مرد میدان باشید و بسازید و بسازید و بسازید.... 
اما درست بسازید!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->