مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ قرار گرفتن مزار خواجهربیعبنخثیم -که از شخصیتهای شناختهشده قرن نخست هجریقمری محسوب میشود- در این منطقه، نشان میدهد که باید نگاهمان را به تاریخ زمینهای اطراف آرامگاه خواجهربیع، بهصورت بنیادی تغییر دهیم.
برخی مورخان معتقدند که این منطقه، درواقع همان نوغان قدیم است که یکی از شهرهای مهم خراسان و دومین شهر بزرگ بلوک توس، بعد از تابران، شناخته میشد و جادهای که از این شهر بهسمت روستای سناباد امتداد داشت، از محلی که امروزه به «راسته نوغان» شهرت دارد، میگذشت و پس از عبور از کنار حرم مطهر رضوی و طی کردن جادهای که بعد از سال ۲۰۳ قمری، محل تمرکز فعالیتهای اقتصادی و بهنوعی، بازار مشهد قدیم محسوب میشد، به این روستای خوش آبوهوا میرسید.
این ادعا البته تأملبرانگیز است، اما به شواهد تاریخی اتکاپذیر نیاز دارد. بههرترتیب، چه تطبیق اراضی اطراف خواجهربیع را با نوغان قدیم بپذیریم و چه نپذیریم، نمیتوان در پیشینه طولانی این منطقه تردید کرد.
یکی از بخشهای مهم این اراضی تاریخی که میتوان ردونشانی از آن را در نقشهها و اسناد قدیمی یافت، مزرعه قدیمی «باغو» است؛ مزرعهای که امروز در محدوده خیابان «مهرمادر» و در شرق باغمزار خواجهربیع قرار دارد و برای اهالی قدیمی این منطقه، شناختهشده است. این مزرعه، از نظر موقعیت جغرافیایی، نقطه مقابل مزرعه «گلشاد» که در غرب باغمزار خواجهربیع قرار دارد، دانسته میشود.
محدوده باغو روی نقشه مشهد
درباره نامگذاری «باغو» نمیتوان بهطور دقیق اظهارنظر کرد. با وجود آنکه ظاهر واژه، فورا ما را به یاد کلمه «باغ» میاندازد و وادارمان میکند این نام را به واژه «باغ» ربط دهیم و درباره پوشش گیاهی مزرعه باغو اظهارنظر کنیم، وجود نامهایی مانند «کلاتهبوغا» بهعنوان اسم مزارع همجوار مزرعه باغو، باعث میشود در این اظهارنظر کمی محتاط باشیم و تا یافتن دلایل تاریخی اتکاپذیر منتظر بمانیم. نام «باغو» دستکم از اواسط دوره قاجار به اینسو، بر روی این مزرعه بوده است.
در کتابچه «مزرعه تبادکان» که دربرگیرنده نام آبادیهای این منطقه در دوره ناصرالدینشاه است، به مزرعه باغو با همین نام اشاره شده و آمده است: «مزرعه باغو قدیمالنسق است. ۱۰ خانوار رعیت از هراتی و بربری از قنات، زرع خود را مشروب میکنند. هوایش معتدل است».
در سندهای دوره بعد نیز که برخی از آنها امروز در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود، مزرعه باغو را با همین نام معرفی کردهاند، بنابراین باید نام باغو را بهعنوان نامی قدیمی، با پیشینه چندقرنی تصور کنیم. مزرعه باغو از شرق به زمینهای حاجیآباد و مزرعه قدیمی و شناختهشده دهرود، از شمال به مزرعه زیرکن و از غرب به باغمزار خواجهربیع و مزرعه گلشاد متصل بوده است.
نمایی از محدوده خیابان مهرمادر
باتوجهبه جمعیت اندک مزرعه باغو، نباید آن را در زمره مزارع بزرگ اطراف مشهد، مانند سمزقند محسوب کنیم. باغو مزرعهای بود که کشاورزان فعال در آن، برای آبیاری کشت و زرع خود، از قنات متعلق به مزرعه استفاده میکردند. باتوجهبه قدمت «مسجد ابوالفضلی باغو» که امروز در خیابان مهرمادر قرار دارد، به احتمال زیاد، این مزرعه هم مانند بسیاری از مزارع شمال مشهد، قلعهای برای سکونت کارگران داشته است.
ظاهرا بخش بزرگ مزرعه باغو، موقوفه اولادی محسوب میشده و واقف، درآمد آن را وقف اولاد خود کرده بوده است، اما این موقوفه، همواره با اراضی اطرافش بر سر تحدید حدود مشکل داشته است. اساسیترین مشکل متولی موقوفه باغو، دعوای تحدید حدود اراضی متعلق به باغمزار خواجهربیع بود که طبق گزارش احتشام کاویانیان در کتاب «شمسالشموس»، همه آن موقوفه آستانقدسرضوی دانسته میشد.
این دعوا در تمام دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی ادامه داشت و بعضی اسناد مربوطبه آن، دردسترس است. در سال ۱۳۳۴ قمری (۱۲۹۵ خورشیدی) و در اوج بحران قحطی بزرگ، درگیری بر سر تعیین حدود مزرعه باغو و باغمزار خواجهربیع چنان بالا گرفت که سیدجواد ظهیرالاسلام، نایبالتولیه وقت آستانقدسرضوی، ناچار به دخالت مستقیم شد و از میرزاداوود صدرالمحققین (روضهخوان)، از صاحب منصبان آستانقدس که مسئول اداره اراضی باغمزار خواجهربیع بود، خواست که برای رفع مشکل با مستأجر مزرعه باغو، در دفتر نایبالتولیه حاضر شود.
این درخواست بهصورت کتبی برای صدرالمحققین فرستاده شده بود و امروز اصل آن در مرکز اسناد آستانقدسرضوی، با شماره ثبت ۱۰۴۳۶۸ نگهداری میشود، با این حال به نظر میرسد که این تلاشها نتوانسته بود مشکل را بهصورت اساسی حل کند؛ چون مدتی بعد دوباره اختلاف بالا گرفت و ظهیرالاسلام برای رفع آن ناچار شد دستورهایی را برای اجرا، به «دربانباشی کل» ابلاغ کند تا بتواند به اختلاف ایجادشده، خاتمه بدهد.
نمایی از اراضی باغو
یکی از نکاتی که باید درباره تاریخ مزرعه قدیمی باغو به آن توجه کنیم، تغییرات مربوطبه الگوی کشت در این مزرعه قدیمی است. تا پیش از آنکه ساختارها و الگوهای کشت -چنانکه اشاره خواهیم کرد- در ایران دچار تغییر شود، مزرعه باغو مانند بسیاری دیگر از مزارع همجوارش، مرکز کشت غلات، محصولات جالیزی و البته محصولات باغی بود.
درختان میوه در این مزرعه کم نبودند. قنات پرآبی که در مزرعه جریان داشت، آن را از آب «کشفرود» که در فاصله نسبتا کمی از مزرعه باغو قرار گرفته بود، بینیاز میکرد. خاک حاصلخیز یا بهتر بگوییم زرخیز مزرعه باغو، مستعد کشت انواع محصول زراعی بود و از اینرو، در آن محدودیتی برای کشت محصولات کشاورزی گوناگون وجود نداشت.
اما در میانه دوره قاجار، بخشهای بزرگی از زمینهای حاصلخیز ایران، به کشت خشخاش و تولید تریاک اختصاص یافت؛ آنگونه که فراوردههای افیونی به نخستین محصول صادراتی ایران تبدیل شد. محمدعلی همایونکاتوزیان در کتاب مشهور «اقتصاد سیاسی ایران»، دوره تاریخی مذکور را «دوره نارضایتی فزاینده اقتصادی» مینامد و با استفاده از منابع آماری، نشان میدهد که چگونه تا اواخر دهه ۱۲۶۰ قمری، تریاک به محصول اول صادراتی ایران تبدیل شد.
در این تغییر الگوی کشت، چنانکه محمدعلیرنجبر و مهدی دهقانحسامپور در مقاله «جایگاه تریاک در تجارت خارجی ایران در دوره قاجار (۱۲۱۰- ۱۳۳۴ قمری)» (انتشاریافته در مجله مطالعات تاریخ اسلام، دوره ۶، شماره ۲۱، تابستان ۱۳۹۳) نشان دادهاند، استعمار انگلیس نقشی بسیار راهبردی و مهم داشت و درحقیقت باید بریتانیا را طراح اصلی این فاجعه اقتصادی در ایران بدانیم. انگلیسیها، بهویژه کمپانی یهودیبریتانیایی «ساسون»، خریدار اصلی تریاک ایران بودند.
آنها بهعنوان سوداگران بخش مهمی از تجارت جهانی و پرسود تریاک، نقش بسیار اساسی در دامن زدن به اعتیاد در ایران و دیگر کشورهای آسیایی و بهویژه چین ایفا کردند. حاصل این تکاپوهای سودجویانه و غیرانسانی، ضعف بزرگ اجتماعی، فروپاشی ساختار اقتصادی و سرانجام تسلط استعمار بر سرزمینهای پهناوری مانند ایران و چین بود.
عملیات عمرانی در حدود اراضی خواجه ربیع- دهه ۵۰ قرن ۱۴ خورشیدی
مزرعه باغو، درست در همین زمان، گرفتار تغییر در الگوی کشت شد. اسناد مربوطبه نیمه دوم دوره قاجار نشان میدهد که تولیدات اصلی این مزرعه، از غلات و محصولات جالیزی، به تریاک تغییر یافت. این وضعیت در تمام دورانی که قحطی بزرگ دامن ایرانیان را گرفته بود و طی آن، بیش از ۸ میلیون ایرانی بهدلیل سیاستهای منطقهای انگلیس، بر اثر گرسنگی و بیماریهای ناشی از آن جان خود را از دست دادند، ادامه داشت.
ردونشان این وضعیت را میتوان در برخی سندهای بهجامانده از آن دوران یافت؛ بهعنوان نمونه سند شماره ۱۰۴۲۴۷، مربوطبه سال ۱۳۳۴ قمری (۱۲۹۵ خورشیدی)، از درخواست ظهیرالاسلام برای رفع توقیف محصول تریاک مزرعه باغو ازسوی پیشکار مالیه خراسانوسیستان خبر میدهد؛ درخواستی که درپی مصالحه با متولی این مزرعه و رفع دعوای تحدید اراضی، مطرح و احتمالا پذیرفته شده بود.