ماجرای خوانندگی سفیر کره جنوبی در ایران مهران مدیری به دیدار اکبر زنجان‌پور رفت (۱۵ آبان ۱۴۰۳) ساخت بزرگ‌ترین استودیوی تولید مجازی آسیا در ایران سید محمدرضا طاهری، شاگرد استاد شهریار، درگذشت (۱۵ آبان ۱۴۰۳) + علت بازگشت «سیدبشیر حسینی» به تلویزیون با «داستان شد» جایزه ادبی گنکور به «کمال داوود» نویسنده فرانسوی ـ الجزایری رسید تصاویر نعیمه نظام‌دوست در سریال «لالایی» در باب اهمیت شناسنامه هویتی خراسان رضوی صحبت‌های مدیر شبکه نسیم درباره بازدید میلیونی «بگو بخند» پخش فصل جدید «پانتولیگ» با اجرای محمدرضا گلزار اعلام زمان خاک‌سپاری «محمدحسین عطارچیان»، خوش‌نویس پیشکسوت بازیگران «گلادیاتور ۲» در ژاپن پژمان بازغی با «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» در موزه سینما دلیل خداحافظی جشنواره برلین از رسانه اجتماعی ایکس چیست؟ سرپرست معاونت فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: نفوذ فرهنگ بیگانه با ارتقای آگاهی‌های عمومی و ترویج اخلاق ایرانی‌اسلامی تدبیر می‌شود نبرد یک «سیاه‌ماهی» در دل میراثی کهن | درباره فیلم کوتاه مشهدی که به سومین جشنواره میراث فرهنگی شیراز راه یافته است
سرخط خبرها

درباره محمدهاشم ظریف تبریزیان، نگارگر مدفون در حرم مطهر رضوی

  • کد خبر: ۲۳۱۱۷۰
  • ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۳
درباره محمدهاشم ظریف تبریزیان، نگارگر مدفون در حرم مطهر رضوی
محمدهاشم ظریف تبریزیان، نگارگر شهیر ایرانی ۲۳ سال پیش در چنین روزی درگذشت و در حرم مطهر رضوی دفن شد.

به گزارش شهرآرانیوز، جلد کتاب درسی قرآن مجید در سال دوم دوره راهنمایی، تصویر تذهیب گل و مرغی با زمینه سفید بود که اگه حافظه خوبی داشته باشید هنوز می‌توان غنچه نیمه باز صورتی را در پس قمری آبی رنگ میانه تصویر به یاد آورد. آن گوشه پایین سمت چپ هم به خط ریزی نوشته بود: «تبریزیان ظریف».

ما بار‌ها و بار‌ها آن کتاب درسی را از کیف مدرسه بیرون کشیدیم و از روی خطوطش تمرین کردیم، اما کمتر کسی بود که به خالق تصویر پشت جلد فکر کند. آن زمان که این عکس چاپ شده بود، هاشم تبریزیان دیگر یک پا استاد شده بود. حدفاصل دهه ۲۰ تا دهه ۴۰ که او هم در مشهد مدرسه می‌رفت، اصلا قرار نبود خط و ربط زندگی اش به مسیر هنر بیفتد. از همان بچگی، قبل از شروع تحصیلات ابتدایی، شیفته ورزش بود. 

خواب و خوراکش شده بود آکروبات و ژیمناستیک. از خانواده و مربی گرفته تا دوست و آشنا همگی معتقد بودند هاشم، از آن ورزشکار‌های حرفه‌ای می‌شود. جوری روی تشک ژیمناستیک می‌درخشید که انگار برای همین کار متولد شده است. هرچه جلوتر می‌رفت و بزرگ‌تر می‌شد، در رقابت‌های جدی تری شرکت می‌کرد. کم کم طاق و دیوار اتاقش از کاپ‌های جورواجور و مدال‌های رنگارنگ قهرمانی پر شده بود. چشم به هم گذاشت دید دارد برای نوجوان‌های تازه کار مربیگری می‌کند. 

رفته رفته برای داوری رقابت‌های داخلی هم انتخاب شد و هم قطار با ورزشکاران نامداری، چون علی یزداد، حسینی، جلیل جاوید، شهید شمقدری، حمزه وحدت، احمد ارنوائی، علی شریفیان، غلامرضا کاشی پز، صمد فیضی، اکبر جوانبخت، عباس میم بریان، احمد شهیدی، باغبان، بنائی، رحمان بردبار و اوحدی به میدان آمد.

اما کمتر کسی خبر داشت هاشم تبریزیان بیرون از سالن‌های ورزشی و در خلوت خود، فارغ از هیاهوی ورزش و جست و خیز‌های نفس گیر، قلم به دست می‌گیرد و از بازی رنگ بر زمینه سفید کاغذ، حظ می‌برد. هنر پنهان تبریزیان، زمانی آشکار شد که در اوان نوزده سالگی سر از کتابخانه آستان قدس رضوی درآورد. 

آن روزها، هاشم تبریزیان شاگرد اول کلاس‌های مرحوم قزلباش بود. اصلا به واسطه او بود که به کتابخانه آستان قدس دعوت شد و از راه نرسیده با کار‌های دشوار و پیچیده، عیار هنرش را محک زدند. اصل کار او در کتابخانه آستان قدس، تهیه جلد‌های نو برای قرآن‌های نفیس بود. باید جلد‌های قدیمی را تعمیر می‌کردند، هنر تذهیب را در قرآن‌های نفیس به کار می‌بردند و حاشیه بعضی کتاب‌ها را با گل و مرغ و بوته می‌آراستند. مرمت و زیباسازی، اصل فعالیت‌های او بود. هنر هاشم تبریزیان انگار گذر زمان را در آثار تاریخی دستکاری می‌کرد. جوری به معجزه رنگ و قلم و تکنیک‌های مرمت، از نسخه‌های در حال زوال، آثار چشم نواز و ارزشمندی می‌ساخت که هر بیننده‌ای را به تحسین و تشویق وامی داشت. 

موزه‌ها و گنجینه‌های آستان قدس، حافظ آثار متعددی از هنر دستان مرحوم تبریزیان است. تواضع هاشم تبریزیان در قبال تمجید‌ها ستودنی بود، اما محمود فرشچیان هم پس از تماشای آثار او در کتابخانه آستان قدس، کلاه از سر برمی داشت. هرچه مرحوم تبریزیان فروتنانه اصرار داشت این آثار چیزی نیست و کاری نکردیم، استاد فرشچیان از کار‌های او در موزه نیویورک یاد می‌کرد. قدر زر می‌دانست و به روشنی از هنر بی تکرار تبریزیان آگاه بود. او تابلو ماندگار استاد تبریزیان را دیده بود. همانی که نقش گنبد و گلدسته و ایوان طلای بارگاه منور رضوی را با تلفیق گل و بوته به تصویر کشیده بود و کمی پایین‌تر از بخش میانی تابلو، آن را به حدیث سلسله الذهب مزین کرده بود. 

اثری متعلق به دهه ۶۰ که در زمره آثار دل نشین اوست. چه بسیار آثار مینیاتوری که از دستان تبریزیان بر قلمدان ها، کتب عتیقه، جلد‌های نفیس قرآن و کتاب‌های خطی چکید و ماندگار شد. کتابخانه آستان قدس، همان اندازه به هنر استاد تبریزیان مأنوس شده بود که خود او پای رفتنش از دستگاه رضوی نبود. عمری قلم زدن در حریمی که روز را در فضای عطرآگین حرم آغاز کنی و شب‌ها با عبور از کنار کبوتران صحن به سمت خانه سرازیر شوی، هر خادمی را نمک گیر حضور در آستان می‌کند. 

به همین خاطر هم سال ۱۳۴۵ که بعد از چهار دهه، صحبت از بازنشستگی شد، همچنان به همکاری با کتابخانه ادامه داد، اما به موازات آن، هنرجویان بسیاری را در رشته نگارگری تقدیم نسل‌های پس از خود کرد آن چنان که سال ۱۳۷۵ از سه وزارتخانه کار، علوم و فرهنگ نشان استادی دریافت کرد و از هشتمین نمایشگاه قرآن کریم نیز به سبب شصت سال خدمت خالصانه در مرمت نسخ خطی قرآن و جلدسازی سنتی و طراحی جلد، به عنوان خادم برگزیده قرآن معرفی شد.

اما سرانجام در دهم خرداد ۱۳۸۰ بود که از دنیا رفت و سری آسوده در بلوک ۱۷۸ بهشت ثامن صحن جمهوری حرم مطهر بر زمین گذاشت در حالی که آثار به جا مانده از او، زنده و پابرجا در موزه و کتابخانه آستان قدس رضوی، چشم نوازی می‌کنند همان گونه که خودش همیشه می‌گفت: «بالاخره زندگی فانی می‌شود و از بین می‌رود. چیزی که از انسان می‌ماند آثار اوست.»

منزلگاه آفرینش در آیینه هنر

«منزلگاه آفرینش» عنوان اثری مشتمل بر طراحی‌ها و نقاشی‌های گل و مرغ استاد هاشم ظریف تبریزیان است که به همت حسن شرفی گردآوری شده است. در مقدمه این اثر از قول مرحوم تبریزیان به قلم گردآورنده درباره خلق گل و مرغ و بوته چنین آمده است: «ابتدا باید با مداد طرح قشنگی ریخته شود. وقتی مورد رضایت بود شروع به گذاشتن تک رنگ کند تا تقریبا حالت گل و بوته جا بیفتد سپس با پاک کن مدادهایش را پاک می‌کند و بعد شروع به سایه روشن زدن می‌کند. البته گل و بوته را با هاشور می‌توان رنگ آمیزی کرد، اما بهترین روش همان نقطه پردازی است که اگر از دست هرکس برآید بسیار زیباست...» 

هاشم تبریزیان علاوه بر خلق آثار گل و مرغ، در تصویرسازی از سلاطین قاجار، شخصیت‌های مملکتی، واقفان، متولیان و نایب التولیه‌ها نیز تبحر خاصی داشت. مجموعه این آثار در سال ۱۳۶۳ به شکل کتابی با عنوان «آیینه هنر» منتشر شد و علاوه بر آن کتابی دیگر نیز به نام «شمش الشموس» با موضوع تصویرگری شاهنامه فتحعلی شاه به چاپ رسید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->