به گزارش شهرآرانیوز، یکی از روزهای فروردین امسال، فردی که در حال عبور از خیابان بود، چشمش به مردی افتاد که خون آلود روی زمین افتاده و به سختی نفس میکشید. فرد رهگذر متوجه شد که در آن نزدیکی ها، بیمارستانی وجود دارد. وی فورا به سمت اورژانس بیمارستان رفت و موضوع را به آنها اطلاع داد.
همین کافی بود تا مرد زخمی به بیمارستان انتقال یابد و تحت درمان قرار بگیرد. اما شدت جراحات و خونریزی به حدی بود که او به کام مرگ رفت و گزارش این حادثه به قاضی امیرحسین علیمردان بازپرس جنایی تهران اعلام شد.
با حضور تیم جنایی در محل و بازبینی تصاویر دوربینهای مداربستهای که اطراف بیمارستان وجود داشت مشخص شد که دو جوان موتور سوار درحالیکه مقتول خون آلود روی موتور قرار داشته را در نزدیکی بیمارستان رها کرده و گریختند.
در گام بعدی شماره پلاک موتورسیکلت استعلام شد و هویت صاحب موتورسیکلت بدست آمد. وی محسن نام داشت که دستگیر شد. محسن در تحقیقات گفت: مقتول را من نمیشناسم، اما یکی از دوستانم باربد او را میشناخت. باربد یکی از دوستانم است. او مدتی قبل به جرم سرقت منزل دستگیر و راهی زندان شد.
وی ادامه داد: دو روز از آزادی باربد گذشته بود که او با من تماس گرفت. او گفت حالش خوب نیست و از من خواست تا فورا نزد او بروم. من هم خودم را به باربد رساندم که با پیکر خونین مردی مواجه شدم که میگفت از دوستانش بوده است، اما چند وقتی میشود با هم دچار اختلاف شده اند.
او ادامه داد: آنها روز حادثه باهم درگیر شده بودند و باربد با چاقو او را زده بود، من هم با کمک باربد او را به بیمارستان بردیم. من فقط به دوستم باربد کمک کردم و نقشی در قتل ندارم.
با شناسایی هویت عامل اصلی جنایت، بررسیهای اولیه نشان میداد که مرد جوان پس از ارتکاب جنایت متواری شده است. مخفیگاههای مرد جوان در رصد کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرر داده شد و از سویی هویت و مشخصات متهم فراری به کلیه واحدهای گشت اعلام شد و در سیستم پلیس ثبت شد.
در حالی که تحقیقات پلیسی برای یافتن قاتل فراری ادامه داشت، روز گذشته کارآگاهان پایگاه هفتم پلیس آگاهی، باربد را به جرم سرقت دستگیر کردند. هرچند او خودش را رسول معرفی کرده بود، اما خبر نداشت که انگشت نگاری، هویت واقعی او را برملا خواهد کرد. به این ترتیب باربد برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد..
باربد میگوید انگیزه اش انتقام از مقتول بوده است چرا که وی، پایش را در دنیای تبهکاران باز کرده و موجب شده تا تبدیل به سارق شود. گفتگو با باربد را میخوانید.
چه شد با مقتول درگیر شدی، آن هم دو روز بعد از آزادی؟
از مهران مقتول کینه به دل داشتم. کینهای که مربوط به سالها قبل بود. دنبال راهی بودم تا از او انتقام بگیرم که در نهایت گرفتم.
چرا از او کینه به دل داشتی و به دنبال راهی برای انتقام بودی؟
چون او مرا تبدیل به یک سارق تبهکار کرد.
خودت مگر اراده نداشتی؟ چرا قبول کردی که دست به سرقت بزنی؟
چون مهران هر شب مرا به بزمهای شبانه دعوت میکردم و از من میخواست مواد مخدر مصرف کنم. او تشویقم میکرد به مصرف و در نهایت معتاد شدم. بعد از اعتیاد هم زیر پایم نشست و گفت بیا سرقت کن تا هزینه مواد مخدرت تامین شود. البته در ابتدا شرط بندی بود و من برای اینکه کم نیاورم سرقت کردم، اما وقتی به خودم آمدم دیدم معتاد به سرقت هم شده ام تا اینکه پلیس در نهایت دستگیرم کرد و ۵ سال از عمر من در زندان گذشت. همه این اتفاق ها، آتش کینه در دلم را روشن کرد و فکر انتقام به سرم زد.
برگردیم به روزی که مرتکب قتل شدی، از آن روز بگو؟
بعد از آزادی از زندان، تصمیم گرفتم انتقامم را بگیرم. دو روز گذشته بود از آزادی ام که در نهایت پاتوق مهران را پیدا کردم. رفتم پیش او و با هم درگیر شدیم. به او گفتم که مرا بدبخت کردی و زندگیم را به تباهی کشاندی. بگو مگو کردیم و من که به شدت عصبانی بودم با چاقو چند ضربه به او زدم و بعد فرار کردم.
در این مدت کجا بودی؟
از تهران رفتم، اما خب برای تامین هزینه موادم نیاز به پول داشتم. به همین دلیل دوباره به تهران برگشتم و سرقت هایم را شروع کردم، اما باز دستگیر شدم و ماجرا لو رفت.
منبع: همشهری آنلاین