شهرآرانیوز - نگرش هرچند تلخ، اما واقع گرایانه به اجتماع و تقسیم بندی هر جامعه به سه طبقه عمده بالا، متوسط و پایین بدیهی و اجتنابناپذیر است. این تقسیمبندی که بر همه جوانب زندگی افراد اثرگذار است مانند تار و پودی است که اقتصاد، فرهنگ و تمامی وجوه زندگی اجتماعی را شکل میدهد. گذار افراد در میان طبقات بسته به شرایط زمانی متفاوت است، اما شاید بتوان گفت در دنیای مدرن از هر زمان دیگری مهیاتر است و افراد راحت میتوانند به طبقات بالایی انتقال یابند.
در واقع اگر ساختار جوامع را به هرمی تشبیه کنیم، سر هرم را اقلیت صاحب سرمایه، میانه را طبقه متوسط و پایین هرم را طبقه کم درآمد و کارگرانی تشکیل میدهند که به عنوان نیروی کار فعالیت میکنند. تشبیه این ساختار به هرم همواره تحت تاثیر جمعیت حاضر در طبقات است. چرا که همواره اکثریت در بخش پایینی و اقلیت در قسمت بالایی قرار داشتهاند.
هر سه طبقه با بر عهده گرفتن بخشی از وظایف، به پایداری جامعه کمک میکنند، اما باید گفت مهمترین بخش که مانع از فروریختن این هرم شده و تقابل میان دو طبقه بالایی و پایینی را کاهش میدهد، طبقه متوسط است.
از این رو توسعه و پایداری جوامع امروزی منوط به حفظ و گسترش این طبقه است. طبقهی متوسط با توجه به شرایط زیست محیطی، جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در هر جامعه ساختار، کارکرد و عملکرد گوناگونی دارند، اما آنچه وجه مشترک آنهاست دارا بودن تخصص و آگاهی نسبت به شرایط است. موضوعی که با ظهور عصر تکنولوژی و اهمیت دانش، این طبقه را بیش از پیش مورد توجه قرار داده است.
جدای از اهمیت طبقه متوسط در پایداری و توسعه هر کشور و لزوم اخذ تصمیمات مبتنی بر سلایق آنها، آنچه منجر به ظهور شورشها و ناپایداری میشود، سقوط افراد این طبقه به پایین است. دلایلی، چون فقر، تورم و مشکلات اقتصادی افراد طبقه متوسط را به سطح پایین تنزل داده و این برهم خوردگی آغاز شکل گیری جنبشها است. به بیان سادهتر افرادی که زندگی در سطح متوسط را تجربه کردهاند و آگاهی لازم را نسبت به شرایط دارند با حضور در طبقات پایینتر (که مشکلات اقتصادی عامل آن است) بر طبقات پایین تاثیر میگذارند و این مسئله منجر به بحران و شورشها میشود.
در واقع ناپایداری در طبقات، مهمتر از نحوه قشر بندی است، چرا که بسیاری از جوامع با وجود فقر گسترده شرایط باثباتی را تجربه میکنند، اما دورههای توسعه و جابهجایی افراد از طبقه متوسط به پایین شرایط و بحرانهای غیر قابل کنترلی را رقم خواهد زد. این موضوع در تمامی حوزهها قابل رویت است.
با این توضیح که طبقات پایین معمولا تقاضای ناچیزی دارند و طبقات بالا نیز سلایق خاصی را دنبال میکنند این طبقه متوسط است که بیشترین تقاضا را دارد و گسترش آن به معنای افزایش تقاضا و افزایش سرمایه گزاری و توسعه است. از آنجا که تقاضا یکی از مهمترین عوامل در اقتصاد محسوب میشود و طبقه متوسط مهمترین لایه در این بخش، سقوط طبقه متوسط به معنای کاهش تقاضا، برهم خوردن نسبت عرضه، و مشکلات اقتصادی میشود. در نظر بگیرید که بسیاری از آسیبهای اجتماعی نیز به این دلیل گسترش مییابند و این به معنای شدت گرفتن دور آسیب هاست.
طبقه متوسط در ایران نسبت به سایر جوامع شفاف نیست و حتی چالشهایی در مرز بندی آن وجود دارد، اما آنچه در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته و حتی به مهمترین مسئله اجتماعی سالهای اخیر بدل شده است، کوچکتر شدن حجم طبقه متوسط است. آمارها نشان میدهند که این طبقه بر اثر بروز مشکلات اقتصادی، به پایین ریزش کردهاند و این مسئله نیازمند بازنگری و اخذ سیاستهای مبتنی بر سلایق طبقه متوسط است.