آنچه در جهان علم تغییر یافته است، صرفاً حجم اطلاعات و دستاوردها نبوده و در دنیای کنونی، نگاه به علوم و کاربردشان نیز تفاوتهایی با گذشته دارد. امروزه، نگاه صرف و تخصصی به علوم بهویژه علوم انسانی مورد توجه نبوده و به جهت کارکرد مناسبتر یافتهها، علوم جدید و میانرشتهای شکل گرفتهاند. همچنین ازجمله تغییرات مهم نحوه دسترسی عامه مردم به علوم و بهرهگیری از آنها در زندگی روزمره است.
شهروند امروزی در هر سطحی، امکان دستیابی به علوم میانرشتهای را دارد و دارابودن میزانی از دانش بهنوعی الزام برای او تبدیل شده است. این دانش شامل دانستههای مورد نیاز در حوزههای مختلف است که از آن جمله دانش هنر، دانش فناوری و ... است. شاید برجستهترین مثال در این حوزه، دانشی است که افراد در حوزه کامپیوتر و تکنولوژی در سطوح نیاز و البته به صورت الزام آموختهاند و امروزه بسیاری از افراد بدون آنکه متخصص کامپیوتر باشند، میتوانند از قابلیتهای سیستمهای کامپیوتری برای نیازهای روزمره بهره گیرند.
چنیندانشهایی راهگشای افراد در بزنگاههای مهمی است که ادامه مسیر را روشن میسازد. با این توضیح یکی از مهمترین دانشهایی که میتواند تأثیرات مهمی بر زندگی افراد داشته باشد، دانش سیاسی است؛ دانشی که خود مجموعهای از علوم و اطلاعات عمومی است.
این دانش که در واقع هدف آن شناخت سیاست است، ماهیتی میانرشتهای دارد و متفاوت از تعاریف گذشته علم سیاست دارد. دارابودن چنیندانشی لزوماً بهمعنای تخصص در سیاست و سیاستگذاریها نبوده و بهمعنای آگاهی از شرایط و اطلاعات لازم برای اخذ تصمیمات است؛ چراکه شهروندی موقعیتی است که میان فرد و جامعه سیاسی ارتباط برقرار میسازد و نیازمند دارابودن ویژگیهایی است.
نهایتاً مشارکت بجا و مناسب مبتنی بر علم و دانش کوششی خواهد بود که شهروندان غیردولتی طی آن بر سیاستهای عمومی تأثیرگذار خواهند بود. دانش سیاسی از لوازم مشارکت سیاسی است و این دانش رفتار انتخاباتی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. چنینمشارکتی یک رابطه یکسویه نیست و وجود مشارکت مناسب برای نظام سیاسی بهمعنای مشروعیت و حتی توسعهیافتگی خواهد بود؛ بنابراین برای ایجاد و حفظ چنینارتباط دوسویه مؤثری میبایست شرایط برای افزایش آگاهی و دانش سیاسی شهروندان مهیا شود. از سوی دیگر نیز این مهم از طریق دانش میانرشتهای جامعهشناسیسیاسی برخواهد آمد؛ به آن معنا که حکمرانان از طریق شناخت مؤثر جامعه و با ابزارهایی چون تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد خواهند توانست فضای سیاسی را نیز بهبود ببخشند.
در کشور ما مانند بسیاری از نقاط دنیا، مفهوم دانش سیاسی هنوز بهدرستی آموزش داده نشده است و افراد روشها و شرایط مناسب بهرهگیری از چنینعلومی را نمیدانند. هجوم گسترده اطلاعات از طریق منابع غیرمعتبر و کمبود سواد رسانهای شهروندان نیز شرایط را برای فراگرفتن دانشهای مورد نیاز ازجمله دانش سیاسی، پیچیدهتر کرده است.