ناصر نداف | شهرآرانیوز؛ موضوعات سیاسی اجتماعی مثل انتخابات همواره از ظرفیت دراماتیک زیادی برخوردارند. این نوع مضامین، چون با زندگی روزمره مردم و دغدغهها و آرزوهایشان سروکار دارند، حتی نسبت به خیلی از فیلمهای سیاسی دیگر با مخاطب عام ارتباط بیشتری برقرار میکنند. فیلمهای انتخاباتی فقط برای سرگرمی ساخته نمیشوند و خیلی اوقات بر رأی و تصمیم مردم هم تأثیرگذارند.
در سینمای جهان سابقه فیلمهایی که مستقیم به موضوع انتخابات اشاره کرده اند و جایگاهشان جدیتر بوده است، به زمان جنگ سرد برمی گردد و یکی از معروفترین مواردش فیلم «کاندیدای منچوری» به کارگردانی جان فرانکن هایمر بود. این فیلم سال۲۰۰۴ به کارگردانی جاناتان دمی و با بازی دنزل واشنگتن بازسازی شد. در ایران، اما تصویر انتخابات خیلی دیر وارد سینما شد.
قبل از انقلاب اسلامی هیچ فیلمی دراین باره ساخته نشده بود و در دهه اول بعد انقلاب هم با اینکه فیلمهای سیاسی زیادی تولید شدند، دغدغههای دیگر اولویت داشتند. این جریان بالاخره از نیمههای دهه۷۰ و احتمالا در واکنش به انتخابات سال ۱۳۷۶ پررنگ شد و سال ۱۳۷۹ رکورد بی سابقهای زد که هم زمان پنج فیلم با موضوع انتخابات یا با اشارهای به این موضوع ساخته شدند. با شروع دهه۸۰ تب این نوع فیلم سازی خوابید، اما در دهه۹۰ دوباره موضوع انتخابات وارد بعضی فیلمهای سینمایی ایران شد.
در این سالها فیلمهای بسیاری دراین باره ساخته شد که اینجا به ۱۰ فیلم سینمایی پرداخته ایم؛ ولی در این وادی نمیتوانیم به آثاری مثل «اعتراض» مسعود کیمیایی، «پارتی» سامان مقدم، «زادبوم» ابوالحسن داوودی، «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی کیا، «آشغالهای دوست داشتنی» محسن امیریوسفی، «پل چوبی» مهدی کرم پور، «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان، «نیمه پنهان» تهمینه میلانی، «زیر پوست شهر» رخشان بنی اعتماد، «ماه گرفتگی» مسعود اطیابی، «بادیگارد» و «خروج» ابراهیم حاتمی کیا و «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان اشاره نکنیم.
ابوالقاسم طالبی در سال ۱۳۷۹ فیلم «آقای رئیس جمهور» را با رویکرد سیاسی اجتماعی ساخت که کاملا به انتخابات ریاست جمهوری مربوط بود. این اثر نوزده سال بعد، از تلویزیون نمایش داده شد و فقط چند روز بیشتر بر پرده سینماها نماند و گیشه مناسبی را به دست نیاورد. مصطفی ریاحی، رزمنده سالهای جنگ و روزنامه نگار، به دور از مصلحت گرایی و به خاطر توطئهای مالی به زندان میافتد و نشریه اش تعطیل میشود، اما با الطاف شخصیتی منتفذ از زندان بیرون میآید و با دعوت او سردبیری یک روزنامه تازه تأسیس را به عهده میگیرد.
فعالیت در آن روزنامه، مصطفی و همسرش را گام به گام از ارزشهای گذشته و اهداف انقلابی شان دور میکند تا اینکه برخورد با دوستان جانبازش او را به خودش میآورد و هنگامی که صاحب امتیاز روزنامه خودش را نامزد ریاست جمهوری اعلام میکند، مصطفی در آخرین سرمقاله ماهیت ضدارزشی او را برملا میسازد. این عمل انقلابی موجبات قتل او را فراهم میآورد.
ابوالحسن داوودی، کارگردان نیشابوری سینمای کشور که او را با تولید فیلمهای اجتماعی اش میشناسیم، «نان و عشق و موتورهزار» را ساخت که سال ۱۳۸۱ به نمایش درآمد و به فروش زیادی دست یافت.
در این فیلم یارولی، عموی باران که قیم او به شمار میآید، پس از تعلل باران درباره ازدواج، او را موظف به تصمیم گیری و انتخاب همسر در مدتی معین میکند، اما، چون او در مدت تعیین شده موفق به انتخاب همسر نشده است، موردتوجه و علاقه برزو، جوان تعمیرکار، قرار میگیرد. در انتهای فیلم خودرو رئیس جمهور جلو قهرمان فیلم توقف میکند. داوودی برای این فیلم دو مدل پایان در نظر گرفت تا اگر دفتر ریاست جمهوری وقت به فیلم واکنش نشان داد، او بتواند یک پایان منطقی خوب در نظر بگیرد.
«تلفن همراه رئیس جمهوری» فیلمی به کارگردانی علی عطشانی، نگاهی اجتماعی و مردمیتر نسبت به فیلمهای دیگر در این زمینه دارد. داستان این فیلم که در سال ۱۳۹۰ ساخته شده، درباره پیرمردی است که شغلش باربری است و قصد خرید سیم کارت و تلفن همراه دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور، معامله میشود و دست او میافتد.
«تلفن همراه رئیس جمهوری» قرار بود در اردیبهشت ۱۳۹۱ اکران شود و با وجود اینکه تبلیغات محیطی و نصب بیلبوردهایش نیز آغاز شده بود، از اکران آن جلوگیری شد. عوامل فیلم بارها سعی کردند با تغییرات به وجودآمده در فیلم بتوانند آن را به نمایش عمومی درآورند.
فیلم «پایان نامه» به کارگردانی حامد کلاهداری سال ۱۳۸۹ با موضوع حوادث بحث برانگیز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ساخته شد. «پایان نامه» برای اولین بار در بیست ونهمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و سپس از خرداد ۱۳۹۰ در سینماها به نمایش عمومی درآمد. فیلم در بازه زمانی حدود دوازده ساعته، از عصر تا نیمه شب، داستان چهار جوان دانشجو را به تصویر میکشد که با قصد ارائه پایان نامه یکی از آنها به استادش، وارد تشکیلات دشمنان نظام میشوند؛ مافیایی که قصد بهره مندی از آشوبهای خیابانی را دارد و با شبکههای غربی نیز در ارتباط است.
مسعود ده نمکی بعد از رکورد فروش «اخراجیهای ۱ و ۲»، با ساخت «اخراجیهای ۳» در سال ۱۳۸۹ دوباره شانسش را برای فتح گیشه امتحان کرد. او در این فیلم یک نگاه منتقدانه به مناسبات سیاسی و اجتماعی بعد از جنگ و انتخابات سال ۱۳۸۸ دارد که با زبان طنز بیان میشود. در این فیلم جنگ تمام شده است و اخراجیها و دیگر هم رزمانشان به شهر برگشته اند و هرکس درپی کسب وکاری است.
یک برنامه زنده تلویزیونی در تلاش است تا تعدادی از رزمندگان را برای حضور در برنامه دعوت کند. حال نامساعد یکی از هم رزمان او را راهی بیمارستان میکند، اما بر اثر حوادثی در شهر، دیر به بیمارستان میرسد و تا پای شهادت پیش میرود و این بهانهای برای حضور هم رزمان سابق در بیمارستان میشود که حالا هرکدام شخصیتی جدید دارند.
«گیرنده» فیلمی به کارگردانی مهرداد غفارزاده است که سال۱۳۹۰ ساخته شد. در این فیلم قرار است رئیس جمهور از شهری کوچک (جاروف) که مشخص نیست در کجای ایران قرار دارد، بازدید کند. به این علت بیشتر مردم شهر شروع به نوشتن نامه برای رئیس جمهور میکنند و مشکلاتشان را در نامه توضیح میدهند.
داستان از جایی شروع میشود که هیئت دولت و مقامات پس از بازدید، از شهر میروند و یک محموله نامه پس از رفتن رئیس جمهور و همراهانش به فرمانداری میرسد. حاج صمد (سعید راد) راننده محلی، در اتفاقی مأمور انجام این کار میشود. این فیلم در سی امین جشنواره فیلم فجر به نمایش عمومی درآمد و در زمستان ۱۳۹۱ در سینماهای کشور اکران شد.
علاوه بر فیلمهای بلند سینمایی، فیلم مستند «رئیس جمهور میرقنبر» ساخته محمد شیروانی را هم میتوانیم به فهرست فیلمهای انتخاباتی اضافه کنیم که سال ۱۳۸۴ ساخته شد. فیلمی درباره فعالیتهای تبلیغاتی و زندگی یک پیرمرد به نام میرقنبر ساکن یکی از روستاهای عجب شیر که کاندیدای ریاست جمهوری شده است.
محمد شیروانى در این مستند توانسته است میان دو فضاى واقعى و خیالى هم نشینى جالب توجهی پدید بیاورد. او علاوه بر اینکه به نمایش مختصات زندگى میرقنبر روستایى مى پردازد و وى را از منظر اجتماعى، شخصیتى و... در معرض دیدگان بیننده اش قرار مى دهد، بسترى دراماتیک را هم تدارک مى بیند تا نگاه شخصى اش را به زندگى این فرد تسرى دهد. این فیلم توانست جایزه عالی جشنواره یاماگاتا ۲۰۰۵ را کسب کند.
در سال ۱۳۹۰ ابوالقاسم طالبی بازهم به عرصه ساخت فیلم درباره انتخابات وارد شد و «قلادههای طلا» را ساخت. این فیلم که عنوان سیاسیترین فیلم تاریخ سینمای ایران را یدک کشید، به نقش عوامل خارجی مانند سی آی ای، موساد و سازمان مجاهدین خلق در درگیریهای سال ۱۳۸۸ میپردازد و درگیریهای مأموران وزارت اطلاعات با این گروهها را به تصویر میکشد. البته اکران این فیلم با حاشیهها و انتقادهای بسیاری از سوی بخشی از جامعه روبه رو شد.
در «قلادههای طلا» یک گروه خارجی میخواهد با انفجار هواپیمای رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی، یک انقلاب مخملی را در ایران راه بیندازد، اما با موفق نشدن در این کار، راه دیگری را برای برقراری آشوب در ایران و براندازی نظام انتخاب میکنند. آنها با واردکردن یک جاسوس به ایران برای هماهنگ کردن جمعیتهای خیابانی و یک گروه منافق در یک خانه تیمی سعی میکنند در داخل کشور اغتشاش ایجاد کنند. این فیلم توانست در اکران سال ۱۳۹۱ از فروش میلیاردی برخوردار شود.
مسعود جعفری جوزانی در سال ۱۳۹۳ به شکل دیگری سراغ موضوع انتخابات رفت و در «ایران برگر» یک دهکده خیالی را که قرار بود در آن انتخابات شوراها برگزار شود، نمادی از کلیت جامعه ایران گرفت. این فیلم داستان امرا... خان و فتح ا... خان است که بر سر انتخابات شوراها در یک روستا با یکدیگر رقابت میکنند و در ادامه، ماجراهایی پیش میآید.
«ایران برگر» پیش از اکران عمومی، در خرم آباد و در حضور جمعی از هنرمندان، فرهیختگان و مسئولان استان لرستان به نمایش درآمد. برخی منتقدان معتقد بودند استفاده از زبان لُری در این فیلم سینمایی نابجا بوده و به هجمه فرهنگی موجود علیه سنتها و گویشهای لری دامن زده است. بااین حال، فروش فیلم در کل کشور در بهار۱۳۹۴ از رقم ۵ میلیارد تومان گذشت.
آخرین فیلم سینمای ایران با موضوع انتخابات تا امروز، «مارموز» بوده است که سال۱۳۹۶ توسط کمال تبریزی ساخته شد. این فیلم هرچند به شکلی نمادین مسئله اش را طرحی کرده بود و علنا از کسی اسم نمیبرد، سوگیری سیاسی معینی داشت. داستان فیلم درباره مردی به نام قدرت (حامد بهداد) است که در عملی خودسرانه به قهرمان شهر تبدیل میشود. او که سودای رسیدن به قدرت و سخنرانی در مجلس را دارد، با اتفاقات گوناگونی روبه رو میشود که سرنوشت او را تغییر میدهد.
«مارموز» یک هجویه سیاسی است و هر مخاطبی با دیدن این فیلم تشخیص میدهد این اثر، هجو جریانهای سیاسی مختلف و متکثر پس از انقلاب اسلامی است و در طول فیلم با یک بیانیه سینمایی روبه رو هستیم که مؤلف، فضای دو جناح سیاسی را هدف قرار میدهد.