زمان را، زمین را و زمینهها را باید بهدقت مطالعه کرد. باید به معنایی که زبان زمان میتواند در خویش داشته باشد، بیشتر توجه کرد. متناسب با آن کوشید و به پیش رفت. واقعیت این است که ما یک کار ناتمام داریم. آنچه در ۸ تیر رقم خورد، نیمی از راه بود. آمدیم، اما نیامدند اکثریت ۶۰ درصدی مردم. این تلخترین رویدادی است که اتفاق افتاد.
سخت بود شنیدن غیبتی چنین گسترده. تلخ بود و هنوز کام جان را میآزارد این ماجرا. ما جمهوری اسلامی را نظام مردمپایه میدانیم. اقتدار نظام به حضور آگاهانه مردم رقم میخورد. ایران هم برای مانایی عزت خویش، به سرانگشت آبیشده همه فرزندانش نیاز دارد. بنابراین، هم دعوت و حتی خواهش و دعا میکنیم فردا، نسبت آمدگان به نیامدگان، برعکس شود.
دستکم حاضران در میدان از غایبان بیشتر باشند. این برای ایران بهتر است. برای ما ایرانیها هم بهتر است. برای هرکه دل به ما دارد و ایستادن ما را میپسندد، بهتر است. حتی برای منطقه و جهان هم بهتر است. حضور مردم ثباتآفرین است. یک ایران باثبات، لنگر ثبات منطقه هم میشود. جایگاهی چنین با رأی یکانبهیکان ما محقق میشود. بدانیم این انتخابات صرفا یک کنشگری سیاسی نیست که با پاپسکشیدن بخواهیم قهر خود را نشان دهیم. اینبار انتخابات توأمان وجهه پررنگ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و از همه اینها مهمتر، امنیتی هم دارد.
هر رأی ما میتواند به تولید قدرت در این حوزهها بینجامد، آنهم نه بهاندازه یک رأی بلکه بهاندازه صفری که عدد را دهچندان میکند. نیامدن هم از این اعتبار و اقتدار میکاهد، حتی بهاندازه یک رأی. این هم خیلی زیاد است. یک «خسران عظیم» است. برای اینکه بهجای خسران به منفعت ملی برسیم، باید بیاییم و نیامدگان را هم تشویق کنیم و تا پای صندوقها بیاوریم. این خیلیخیلی مهمتر از آن است که نام چه کسی را بر برگههای رأی بنویسیم. آمدن و به هرکس رأیدادن، چیدن خشت روی برجوباروی وطن است.
حتی رأی باطله هم اینجا میتواند بهرهای از نقشآفرینی در سپهر دفاع از هویت ملی داشته باشد. خوشبختانه این روزها زمزمهها برای شرکت در مرحله دوم دارد بلند و بلندتر میشود. امیدواریم فردا در جمعه انتخاب، حماسهای رقم بخورد که به اقتدار ملی و هویت ایرانی و عظمت انقلاب، ضریبی شایسته بدهد. این امید که محقق شد، میتوان برای تحقق آرزوهای زیبا اولویتبندی و آن را از منتخب ۱۵ تیر مطالبه کرد. بهوقتش هم این طلب عمومی را کلمهبهکلمه پی خواهیم گرفت انشاءا....