الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ تئاتر عاشورایی میتواند بخش عمدهای از فرهنگ ایرانی و اسلامی ما را نمایندگی کند. بروز و ظهور آن را میتوان در شخصیتهای تعزیه، طراحی لباس ها، ترکیب بندی و میزانسنهای آن، اشعاری که گاهی لحن حماسی دارند و گاهی لحن تراژیک پیدا میکنند، دید. اما با وجود چنین ظرفیتی چرا این تئاتر را فقط در مناسبتهای محرم و صفر روی صحنههای نمایش میبینیم؟ چرا این گونه نمایشی ویژه هیچ متولی و سیاست گذار مشخصی ندارد؟ در این گزارش به سراغ دو هنرمند و کارشناس فعال در تئاتر آیینی مشهد رفتیم و از آنها درباره این موضوع پرسیدیم.
آرش خیرآبادی، نمایشنامه نویس شناخته شده مشهدی، از واقعه کربلا به عنوان تراژیکترین رویدادی یاد میکند که تاکنون برای بشر اتفاق افتاده است و میگوید: من رویداد دیگری را در عرصه تاریخ یا حتی داستان سراغ ندارم که در آن مانند ماجرای کربلا این قدر عناصر تراژیک در کنار هم قرار گرفته باشند. برای درک این موضوع بیایید روایت کربلا را به عنوان یک رویداد دست نویس بشر ببینیم.
فرض کنید کسی یا نیرویی با قدرت تخیل خودش این ماجرا را رقم زده است. در این نگاه میبینیم که همه عناصر تشکیل دهنده یک تراژدی دقیقا در کنار هم قرار گرفته اند. خیرآبادی میافزاید: در روایتهای تراژیک، قهرمان داستان همیشه یک یاور دارد. در اینجا نیز حضرت سیدالشهدا (ع) را به عنوان قهرمان و حضرت اباالفضل (ع) را به عنوان یاور او داریم. قهرمان در تراژدی همواره درپی اصلاح اجتماع اطرافش است. قهرمان تراژدی از نیروهای شر به دلیل کم بودن یارانش شکست میخورد.
وی با بیان اینکه ساختارهای رویداد کربلا شباهت زیادی به چارچوبهای تراژدی یونان و دوران نئوکلاسیک دارد، میگوید: از هر منظری به واقعه عاشورا، روایی و دراماتیک نگاه کنید، میبینید این توان را دارد که به یک اثر شاخص تبدیل شود. البته اگر خوب پرداخت شود و عناصر و واقعیتهای آن بتوانند به درستی در کنار همدیگر قرار بگیرند.
این هنرمند، بی سوادی هنرمندان را مهمترین مانع تولید آثار تأثیرگذار در تئاتر عاشورایی میداند و ادامه میدهد: بسیاری از ما تراژدی و عناصر تشکیل دهنده آن را خوب نمیشناسیم. اگر نگاهی به نمایشهایی که در طول یک سال در سالنهای تئاتر مشهد اجرا میشوند، بیندازیم، تقریبا میتوانیم بگوییم کمتر کسی است که اصول تئاتر کلاسیک را بداند.
خیرآبادی با تأکید بر اینکه تئاتر با سوژه مذهبی یا تئاتر آیینی قطعا باید متولی داشته باشد، میگوید: بدون متولی نمیتوان تئاتر آیینی را پیش برد، چون ساختارها و الزامات آن با ساختارها و الزامات تشکیل دهنده تئاتر معمولی فرق دارد. نمیتوانید با استعدادها و تواناییهای مرسوم یک تئاتر عادی در تئاتر آیینی جلو بروید و اثری شاخص تولید کنید. این تئاتر به تحقیق و توجه بیشتری نیاز دارد.
حجت الاسلام والمسلمین مصطفی یوسف زاده، عضو شورای نظارت بر اجرای تئاتر مشهد، نیز بر این باور است که تئاتر عاشورایی را باید به عنوان یک گونه نمایشی ویژه که در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما ریشه دارد، به رسمیت بشناسیم. او توضیح میدهد: همه عناصر یک متن نمایشی ازجمله قهرمان، ضدقهرمان، گره دراماتیک، نقطه اوج و فرود و... در تعزیه و تئاتر عاشورایی وجود دارند.
همچنین باید بپذیریم که تئاتر عاشورایی و تعزیه مناسبتی نیستند. یعنی اجرای این نوع تئاتر را نباید مختص به ایام محرم و صفر بدانیم. به دلیل جذابیتهای دراماتیکی که این نوع نمایش دارد، میتواند در همه ایام سال هم اجرا شود. یوسف زاده از تعزیه به عنوان یک کهن الگو نام میبرد که میتواند در هنرهای نمایشی استفاده شود.
او تأکید میکند: در این نوع نمایش، ادبیات خیلی پررنگ است و نباید نقش ادبیات را در آن نادیده بگیریم. از نظر محتوایی نیز تعزیه روایتگر بسیاری از مسائل اجتماعی ماست. ما همیشه در جدال میان خیر و شر در معرض انتخاب هستیم. روایات و آیات ما بر انتخابگربودن انسان تأکید میکنند و به دلیل انتخاب میان خیر و شر است که خداوند به انسان پاداش میدهد یا او را مجازات میکند.
این کارشناس با یادآوری اینکه بسیاری از نسل قدیم تعزیه خوانها یا از کار افتاده اند یا از دنیا رفته اند، تأکید میکند: برای احیای این هنر و این گونه نمایشی نیازمند سیاست گذاری جدی در هنرهای آیینی هستیم. این سیاست گذاری میتواند شامل اختصاص یارانه به این هنر، درنظرگرفتن بخش ویژه تئاتر آیینی در جشنوارههای تئاتر یا دیگر راهکارها باشد.
باید با برنامه ریزی و تسهیلگری، زمینه ورود هنرمندان جوان به این نوع تئاتر را فراهم کنیم و اجازه ندهیم این تئاتر به دست فراموشی سپرده شود. عضو شورای نظارت بر اجرای تئاتر مشهد پیشنهاد میکند که تعزیه را صرفا نمایشی درباره تاریخ اسلام در یک برهه تاریخی خاص نبینیم، بلکه طوری به آن بپردازیم که مخاطب نیازمندیهای امروزش را نیز در آن ببیند.
برای کسب این هدف، نیازمند مدیرانی هستیم که دراین باره دغدغه داشته باشند. البته همه چیز هم امکانات نیست. بخشی از سیاست گذاریهای گفته شده میتواند به مشارکت کشاندن مردم باشد، چراکه هنر تعزیه به مردم وابسته است، پس باید به سمتی برویم که مردم آن را حفظ کنند. باید به این موضوع توجه کرد که اگر سیاست گذاری به درستی صورت نگیرد، متولی قراردادن یک سازمان ممکن است به این تئاتر آسیب هم بزند.
او با تأکید بر نقش دولت به عنوان تسهیلگر و سیاست گذار میگوید: در این سیاست گذاری ما به تمرکز نیاز داریم. یعنی یک نهاد یا سازمان، حالا هر سازمانی، باید متولی تئاتر آیینی و عاشورایی باشد تا هم موازی کاری پیش نیاید و هم بتوانیم از او مطالبه گری کنیم. این طور نباشد که ناگهان در یک سال همه سازمانها شروع به تولید تعزیه کنند و در یک سال اصلا کاری نداشته باشیم.
این آسیب را در گذشته در سینمای دفاع مقدس شاهد بودیم. یادم هست در یک سال جشنواره مقاومت اصلا برگزار نشد و دلیلش این بود که سازمانها و متولیانی که در سینمای دفاع مقدس کار میکردند، آن سال تولیداتی نداشتند یا تولیداتشان آن قدر کم بود که نشد جشنواره برگزار شود.
پیشنهاد عضو شورای نظارت بر اجرای تئاتر مشهد، تشکیل یک دبیرخانه دائمی در موضوع تئاتر آیینی و عاشورایی است که دائم این نوع آثار و هنرمندان فعال آن را رصد کند. او میگوید: این دبیرخانه میتواند برای هنرمندان تعزیه کارگاههای دانش افزایی برگزار و آثار را نقد و بررسی و از هنرمندان این عرصه حمایت کند. حتی میتواند از هنرهای دیگر کمک بگیرد. مثلا در سالی که اپرای عاشورایی برگزار شد، به غیر از اهالی تئاتر، تعداد زیادی از هنرمندان دیگر عرصهها مانند موسیقی و نمایش عروسکی به شکل گیری این کار مهم کمک کردند.
او تأکید میکند: باید از سازمان و مجموعه متولی سؤال کرد که چرا در این حوزه پیشرفت نکردیم. اینکه بگوییم هرکسی برای تولید تئاتر عاشورایی کمک کند، اشکالش این است که دست آخر نمیدانیم از کجا باید مطالبه کنیم و بپرسیم چرا در جشنواره استانی امسال در بخش کارهای خیابانی تعزیه نداشتیم؟ چرا هنرمندی که هرسال کار میآورده، امسال کاری در این حوزه ندارد؟
از سوی دیگر اکنون هنرمند تعزیه جایی ندارد که به آنجا مراجعه کند و بگوید من فلان مشکل مالی، مدیریتی، ساختاری یا تجهیزاتی را دارم. واقعیت این است که ما تئاتر عاشورایی را رها کرده ایم و بعد توقع رونق آن را داریم. یوسف زاده با بیان اینکه مخاطب امروز به شدت تشنه گونههای مختلف نمایشی است، بیان میکند: سبد فرهنگی که در یک سال به او ارائه میدهیم، باید متنوع باشد.
اگر ۱۰ نمایش کمدی و ۵ نمایش اجتماعی داریم، تعدادی هم تعزیه و تئاتر آیینی داشته باشیم. مخاطب به مجموعهای از این آثار نیاز دارد، ولی میبینیم یک سال بیشتر نمایشها کمدی اند و سال دیگر اجتماعی تلخ؛ چون سیاست گذاری ما آسیب دیده است و متأسفانه سلیقه مخاطب در نظر گرفته نمیشود.