دلمان حسابی برای پاییز تنگ شده است. البته جیبمان در حدی نیست که اجازه دهد دلمان برای انار و خرمالوی پاییز تنگ شود و فقط آن قدر موجودی داریم که دلمان برای خنکای پاییز تنگ شود. این دل تنگی برای پاییز وقتی بیشتر میشود که میفهمیم طبق الگوهای هواشناسی قرار است پانزده روز آینده، پانزده روز خیلی خیلی داغ و آتشین باشد.
البته در حال حاضر شبها نیز به حدی گرم است که گویا در نبود خورشید یک سیستم گرمایش از کف در زیر آسفالت تمام کوچه پس کوچهها و خیابانهای شهر نصب شده است. علم و فناوری هم واقعا ضعیف عمل کرده اند. نه میتوان این گرمای وحشتناک تابستان را برای زمستان ذخیره کرد و نه میتوان آن سرمای استخوان سوز زمستان را برای این روزهای داغ تابستانی نگه داشت.
توصیه ما به رانندگان عزیز این است که همه جای شهر را به چشم بیمارستان ببینند و هیچ کجای آن الکی دست به بوق نزنند. چرا؟ چون بر اساس جدول جدید جریمههای رانندگی بوق زدن نامتعارف یک میلیون تومان جریمه دارد و با چند تا بوق نامتعارف وضعیت اقتصادی راننده نیز نامتعارف خواهد شد. اکنون به برههای از تاریخ رسیده ایم که چنانچه آقای داماد شب عروسی اش پشت فرمان بخواهد به رسم دیرین تمام مسیر را بوق بوق کند و پلیس متوجه تک تک این بوقها شود این قدر جریمه خواهد شد که اگر عروس خانم مهریه را به اجرا بگذارد در مقابل این جریمهها هزینه کمتری روی دست داماد خواهد گذاشت.
این روزها خبرهای زیاد و البته ضد ونقیضی درباره اینکه رئیس جمهور منتخب در کدام وزارتخانه، کدام شخص را به عنوان وزیر معرفی خواهد کرد منتشر میشود. البته درباره هر وزارتخانه هم، هر سایت و کانال خبری یک شخص متفاوت را به عنوان وزیر احتمالی معرفی میکند. همه این رسانهها هم ذکر میکنند که یک منبع موثق اینها را گفته است.
بررسیهای کارشناسی ما نشان میدهد اگر ما به جای هر کدام از این منبعهای موثق خبری، در کشورمان یک منبع هزار لیتری آب داشتیم دیگر هیچ وقت کشورمان در رده بندی سازمانهای جهانی جزو کشورهای کم آب محسوب نمیشد.
شما پیش هر کدام از نانواییهای با سهمیه آرد دولتی بروید و بگویید دو تا نان میخواهم ولی به جای اینکه کارت بکشم پول نقد میدهم. یک جوری به شما خیره میشوند که انگار دارند به متهم ردیف اول قضیه اَبَراختلاس چای دبش نگاه میکنند، اما با وجود تمام اینها در استان گیلان ۲ میلیون کیسه آرد خارج از شبکه، توزیع شده است و هم اکنون نیز دادگاه آن در حال برگزاری است.
یعنی یک آدمهایی هستند که هزار تن هزار تن کیسه آرد آن هم خارج از شبکه جابه جا میکنند و تا وقتی تعداد کیسهها از ۲ میلیون عبور نکند کسی متوجه نمیشود. در مقابل آدمهایی مثل من و شما هستیم که نمیتوانیم بدون کارت بانکی حتی اگر پول نقد داشته باشیم دو تا نان بخریم.
البته نه فقط نانواییها بلکه بانکها نیز به همین شکل عمل میکنند یعنی یک خودکار کم رنگ را طوری به باجهها غل و زنجیر میکنند که جز با قدرت پهلوانانی که زنجیرهای دوربدنشان را با زوربازو پاره میکنند نمیتوان آن خودکارها را از جای خودشان جدا کرد، اما در همین بانکها و با همین تدابیر شدید یک اختلاسهایی اتفاق میافتد که انگار منابع مالی بانک به جای گاوصندوق داخل چند تا بالشت نگهداری میشوند.
یکی از مسئولان روسیه در واکنش به اظهارات وزیر خارجه آمریکا که گفته بود ایران فقط دوهفته با ساخت بمب هستهای فاصله دارد گفت: این حرفها را ما بیست سال است که میشنویم و احتمالا در سالهای آینده هم خواهیم شنید که خواهند گفت ایران دو هفته با ساخت سلاح هستهای فاصله دارد.
خلاصه یاد همان حکایت ملانصرالدین افتادیم که از او پرسیدند: چند سالته؟ گفت پنجاه سال. گفتند یادته ده سال پیش هم ازت پرسیدیم چند سالته همین حرف را زدی. ملا گفت: حرف مرد همیشه یکی است! حالا هم با همین فرمول ملانصرالدینی میشود گفت آمریکاییها حرفشان یکی است.