به گزارش شهرآرانیوز، چند روز قبل، ماموران پلیس پایتخت در حال گشتزنی در یکی از خیابانهای پایتخت بودند که به دو پسر موتورسوار مشکوک شدند.
سرنشینان موتور کلاه به سر و ماسک به صورت داشتند و پلاک موتورشان را مخدوش کرده بودند. رفتارهایشان اصلاً عادی نبود و به نظر میرسید سارق هستند.
ماموران به تعقیبشان پرداختند و اقدام به تیراندازی هوایی کردند تا اینکه راکب تعادلش را از دست داد و موتور واژگون شد.
هردو زمین خوردند، اما راکب در یک چشمبههمزدن موتور را برداشت و با جاگذاشتن همدستش، فرار کرد. ترکنشین موتور که جوانی هجدهساله است، در بازجوییها به زورگیریهای سریالی با همدستش اعتراف کرد. او از جزئیات سرقتهای سریالی و انگیزه عجیبش میگوید.
با چه شگردی از طعمههایتان سرقت میکردی؟
من و مهران، همدستم، با موتور در خیابانها پرسه میزدیم و با دیدن سوژهای که به نظر وضع مالیاش خوب میآمد، به سمتش میرفتیم. با موتور به او میزدیم و در حقیقت تصادف صوری ایجاد میشد. سوژهمان زمین میخورد و سپس من یا مهران با تهدید چاقو نقشه سرقت وسایل باارزش وی مانند پول، گوشی و... را اجرا میکردیم.
انگیزهات از سرقت چه بود؟
اگر بگویم نیاز مالی نداشتم، برایتان عجیب نیست؟ راستش من دندانساز هستم و قرار بود درس بخوانم و دندانپزشک شوم، اما یک بازی عجیب، مسیر زندگیام را تغییر داد و تبدیل به سارق خفتگیر شدم.
منظورت از بازی عجیب چیست؟
در پارک، با مهران همدستم آشنا شدم. اوایل میگفت تاجر است، اما بعد فهمیدم دروغ میگوید و یک قاچاقچی حرفهای موادمخدر است. او پیشنهاد بازی جرئتوحقیقت داد. من جرئت را انتخاب کردم و او گفت باید همراه من به سرقت بیایی تا ثابت کنی جرئت بالایی داری. نتوانستم به او نه بگویم؛ چون اساساً بلد نبودم به کسی نه بگویم. همین شد که مسیر زندگیام تغییر کرد و وارد دنیای خلافکاران شدم.
منبع: همشهری آنلاین