کرونا که متولد شد، از شهر «ووهان» تصاویری مخابره میشد که در آنجا پرنده پَر نمیزد، اما این روزها از ایران تصاویر جامعهای شلوغ و مردمی بهستوه آمده از تحمل چند ده روز قرنطینه خانگی منتشر میشود. همه به بیرون از خانهها شتافتند، با سرووضع مشابه دندانپزشکان که پیش از کرونا در مطبها و کلینیکهای دندانپزشکی میدیدیم؛ دستکش لاتکس به دست و شیلد بهصورت و ماسک روی دهان. حالا با افزایش سرعت شیوع ویروس کرونا، توصیهها برای پوشیدن ماسک، بهویژه ماسک پارچهای در مکانهای عمومی جدیتر شده است. درست برخلاف روزهای ابتدایی پیداشدن سروکله این میهمان ناخوانده که پاسخِ باقدرت همه پزشکان و متخصصان در مواجهه با این سؤال که آیا باید ماسک به صورت بزنیم؟ خیر بود. «خیرِ» قاطع با ۲ پیشفرض؛ اگر علائم بیماری را ندارید یا از بیمار کرونایی مراقبت نمیکنید، ماسک نیاز نیست.
این «خیرِ» قاطع درست وقتی از زبان پزشکان فراگیر میشد که بیشتر خیاطان، بسیجیان، تولیدکنندگان و... پشت چرخهای خیاطی نشسته بودند و ماسک میدوختند.
روزها که گذشت، تب احتکار ماسک و مواد ضدعفونیکننده که خوابید، مصرف غیرعاقلانه الکل برای ضدعفونی دستگاه گوارش (!) که کمتر شد، پرسشهای جدیِ جدیدی مطرح شد؛ خطر انتقال ذرات تنفسی از چندمتری ما را تهدید میکند؟ اکنون که نباید به یکدیگر دست بدهیم و با هم دیدهبوسی کنیم، در چندمتری همدیگر باشیم که ناقل یا دریافتکننده ویروس نباشیم؟ همچنین حرف «فاصلهگذاری اجتماعی» به میان آمد. عبارتی که کمی بعد به «فاصلهگذاری فیزیکی» اصلاحش کردند.
از روزی که رئیسجمهور ایران در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا، ۲۳ فروردین را تاریخ شروع بهکار مشاغل کمخطر اعلام کرد، توجه به حفظ فاصله فیزیکی بیشتر شد و اخبار کرونایی هم تغییر کرد. متخصصانی که تا پیش از آن میگفتند فاصله ۳ متری شما را از ابتلا به کرونا مصون میدارد، اکنون میگویند این فاصله در مواجهه با افراد مبتلا باید به ۸ متر برسد تا ایمن بمانید. حالا دیگر الزام به پوشیدن ماسک یک دستورالعمل شده است، ادارات و بانکها دایر و مشاغل فعال شدهاند و ماسک جزئی از چهره مردم شده است.
اکنون که بیماری کل دنیا را گرفته، پوشیدن ماسک بحثبرانگیزتر شده است؛ موضوعی که دیگر فقط به کادر درمان منحصر نیست و موضوعی عمومی شده است.