سعید جلائیان | شهرآرانیوز؛ ساعت حدود ۲۱:۳۰ یکشنبه بود که یکی از اهـــالی بلوار شهید محمدزاده (شفای سابق)، در حال بازگشت به خانه، چشمش به پیکر مردی افتاد که کنار جدول حاشیه خیابان افتاده بود. این رهگذر از دیدن آن صحنه شوکه شده بود و با توجه به اینکه فقط چهل متر با کلانتری شفا فاصله داشت، بلافاصله بهسمت این مقر انتظامی دوید و افسران را در جریان موضوع گذاشت. دقایقی بعد گروهی از افسران این کلانتری در محل حاضر شدند و بررسیها نشان داد که فرد افتاده در حاشیه خیابان نفس نمیکشد، اما هنوز بدنش گرم است که نشان از تازهبودن حادثه داشت.
مأموران کلانتری شفا بعد از کشف جسد که بهدلیل نامعلومی و به صورت مشکوکی جانباخته بود، بلافاصله موضوع را به بازپرس جنایی اعلام کردند و ساعتی بعد قاضی صادق صفری به همراه گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسانرضوی در محل حاضر شدند.
از ظاهر جسد و لباسهایش مشخص بود که جانباخته کارتن خواب نبوده است. آثار طناب روی مچهای جسد نشان میداد که مدت زیادی دستان او بسته بوده است. کفش و جوراب هم نداشت که فرضیه جابهجایی جسد را پیش روی تیم جنایی گشود و باید مشخص میشد که چه افرادی این مرد جوان را به این نقطه منتقل کردهاند.
با وجود اینکه لباس بیرونی تن جانباخته بود، هیچ مدرک هویتی درون جیبهایش پیدا نشد و احتمال خالیکردن جیبهای لباس این فرد پیش از جابهجایی پیکر وجود داشت. بازپرس جنایی در معاینات اولیه متوجه کبودیهایی روی گردن متوفی شد که احتمال خفهشدن و قتل این فرد وجود داشت.
تلاش برای کشف هویت مقتول خیلی زود به نتیجه رسید و مشخص شد او مردی سی و پنج ساله و متأهل است که میوهفروش بوده و دو فرزند نیز دارد. در ادامه تحقیقات مشخص شد که این مرد دستکم پیش از مرگش با همسر، خواهر همسر و باجناقش در خانه بوده است.
اما این افراد از سرنوشت این فرد اظهار بیاطلاعی میکردند و در این میان، باید پاسخگوی سؤالات بازپرس جنایی میبودند.
«همسرم با دستانی بسته و بسیار عصبانی به خانه آمد»، این تصویری بود که همسر مقتول برای قاضی ویژه قتل از آخرین باری که شوهرش را زنده دیده بود ترسیم کرد و مدعی شد که همسرش آن شب با همه دعوا کرد، حتی با خواهرم و شوهرش که برای کمک به ما آمده بودند. بعد هم برای اینکه آرام شود و قدم بزند، از خانه بیرون رفت و دیگر از او خبری نداشتیم تا اینکه پلیس به ما زنگ زد و موضوع را اعلام کرد.
ماجرایی که همسر مقتول برای مقام قضایی بازگو کرد دارای ابهامات زیادی بود. برای همین قاضی صفری بهسراغ باجناق مقتول رفت و از او خواست تا آنچه دیده را بازگو کند. او در مقابل قاضی صفری تعریف کرد که شب از سر کار به خانه برگشته و به اتفاق همسرش به خانه باجناقش رفتهاند. اما آن شب حال باجناقش خیلی بد و بسیار عصبانی بوده است. پس از اینکه دلیل حالش را پرسیدیم به سمت من و بقیه حمله کرد و حتی ما را کتک زد.
باجناق مقتول در ادامه اظهاراتش مدعی شد که برای آرامکردن باجناقش و اینکه به آنها دیگر حمله نکند، هرطوری بود دستانش را بستیم. پس از اینکار، او آرام شد و به خواست خودش برای اینکه هوایی بخورد ما دستانش را باز کردیم و از خانه بیرون رفت. این اظهارات متناقض در نهایت باعث شد این سه شاهد برای انجام تحقیقات بیشتر و بررسی اظهاراتشان با دستور بازپرس جنایی بازداشت شوند و در مقابل، پیکر مقتول نیز به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت دقیق مرگ مشخص شود. تحقیقات جنایی درباره این پرونده ادامه دارد.