لیلی رحمانی/شهرآرانیوز - «با چه کسی کار دارید؟ نمیتوانید بالا بروید.» این را پیرمرد نگهبان ساختمان که یک ماسک روی صورتش دارد و بر روی صندلی کنار آسانسور نشسته است، میگوید و زمانی که متوجه درخواست من برای دیدن یکیدو نفر از پزشکهای مطبهای بالا میشود، با لحن مهربانتری میگوید: خب، من هم پرسیدم تا راهنماییات کنم. راستش را بخواهی، هنوز هیچکدام از پزشکها نیامدهاند.
ساعت از ۵ بعدازظهر گذشته است و میخواهم بدانم چقدر باید صبر کنم تا درِ مطبها در خیابان پرستار باز شود که پیرمرد میگوید: از دم عید به این طرف دیگر نیامدند. یکیدو نفرشان یکسر آمدند مطب و رفتند. یعنی نه که اصلا نیایند، بعضی روزها آنهم یکیدو ساعت با هماهنگی قبلی میآیند و بعد از اینکه کارشان تمام شد، میروند.
دستش را به کمرش میزند و از روی صندلی بلند میشود و با صدایی آرامتر از قبل میگوید: البته یکی از دکترها همین چنددقیقه قبل رسید. شاید بتوانی با او صحبت کنی و بعد مطب را نشانم میدهد و بهطرف مطب میروم.
در میزنم. بعد از چنددقیقه در را باز میکند و با حرص و عصبانیت میگوید: مطب هنوز باز نشده. چهکار دارید؟ خودم را معرفی میکنم و با تصور اینکه ممکن است چنددقیقهای فرصت گفتگو داشته باشد، سوالم را مطرح میکنم، اما انگار ورود به این مطب فقط برای افراد مشخصی امکانپذیر است و آقای دکتر عصبانیتر از قبل و بدون توجه به حرفهایم، در را میبندد.
تقریبا درِ هیچ مطب دیگری هم باز نیست. پیرمرد نگهبان دوباره از راه میرسد و میگوید: اگر وقت دارید، یکی دیگر از دکترها هم میآید. اسمش را نمیدانم، اما بعدازظهرها چندساعتی میآید و بیمارانی را که وقت قبلی دارند، ویزیت میکند.
در همین لحظه دو خانم جوان همراه با مرد میانسالی که رنگ پریدهای دارد، از راه میرسند و یکراست میروند بهسمت آسانسور. انگار از قبل وقت گرفته اند و باید سریعتر خود را به مطب برسانند. با کنجکاوی همراه آنان به طبقه بالا میروم.
داخل مطب، با فاصله هوشمند
آسانسور در طبقه سوم توقف میکند. در اتاق روبهروی آسانسور باز است و چند نفر روی صندلی منتظر دکتر نشستهاند. چیدمان صندلیهای داخل مطب، آدم را یاد امتحانات مدرسه میاندازد. همان چند نفر داخل مطب هم با فاصله ازهم نشستهاند. روی میز منشی مطب، پر است از وسایل ضدعفونیکننده و منشی برای آنکه خیال بیماران آسوده شود، با صدایی که همه متوجه شوند، میگوید: هر روز بعد از رفتن بیماران، تمام صندلیها را ضدعفونی میکنم و صندلیها هم طوری چیده شدهاند که انشاءا... مشکلی پیش نیاید. برخی بیماران با رعایت همان فاصله، صحبت از سوژه روز دنیا را شروع میکنند.
بیمار دیگری از راه میرسد و پیرزنی که با فاصله یک متر از من نشسته است، چهرهاش را درهم میکشد و با نگرانی میگوید: مطب دارد شلوغ میشود. پیرمرد مسن و رنگپریده هم که همراه من به مطب آمده بود، درحال توضیح شرایط مراجعهاش به مطب بهخاطر مشکل قلبیاش به منشی است که از در خارج میشوم. ساختمان بعدی حدود صدمتر آنطرفتر در خیابان محتشمی است. خانمی عصازنان از پلههای جلوی در ورودی پایین میآید. از او درمورد وضعیت مطبها میپرسم و میگوید: بعضی دکترها هستند. بروید بالا، انشاءا... کارتان راه میافتد. ساختمان نسبتا بزرگی است و سکوت تأملبرانگیزی در آن جریان دارد. کشوی آهنی تعداد زیادی از درها کشیده شده است و خبری از بیمار و دکتر نیست. بعد از کمی جستوجو داخل راهروی طبقات، به در باز یک مطب میرسم. اتاق نسبتا کوچکی است و سه اتاق برای سه پزشک در آن وجود دارد. مطب، سوتوکور است. جز آقای منشی، بیماری داخل مطب نیست. از منشی اجازه میخواهم تا چنددقیقهای با تنها پزشک حاضر صحبت کنم.
ادامه قرنطینه پزشکان
این پزشک هم حالوحوصله زیادی برای صحبت با یک خبرنگار ندارد، اما میگوید: همانطور که تعداد زیادی از مراجعان ما رعایت سلامت خود و دیگران را میکنند و درمقایسهبا قبل خیلی کمتر مراجعه میکنند، همکاران ما هم این روزها اغلب به مطبشان نمیآیند.
او ادامه میدهد: هفته گذشته بود که پیامکی از طرف نظامپزشکی به ما ارسال شد و از ما خواستند درصورت تمایل به بازگشایی مطبها، این مسئله را به نظامپزشکی اطلاع بدهیم. من هم ترجیح دادم در محل کارم حاضر شوم.
مطب؛ فقط ۲ روز در هفتهبعد از صحبت با این پزشک، به حاشیه خیابان پاستور میروم. بهدلیل وجود بیمارستان و زایشگاه پاستور در این خیابان، تعداد زیادی از پزشکان زنان در این حوالی مطب دارند. قصد ورود به یکی از مطبها را دارم، اما با در بسته مواجه میشوم. پزشک داروخانه بغلی که پشت یک حفاظ پلاستیکی نشسته است، میگوید: بعد از
شیوع کرونا خانم دکتر دو روز در هفته به مطب میآیند و فقط هم خانمهای باردار را ویزیت میکنند و امروز در مطب حضور ندارند.
به مطبهای دیگر هم سرمیزنم، اما اغلب با در بسته روبهرو میشوم. در ساختمان پزشکان بعدی هم نه اثری از بیمار است و نه پزشک. حدود ۲۰ دقیقه میگذرد که دو خانم از راه میرسند، درحالیکه یکی از آنها نوزادش را در آغوش گرفته است.
«دست نزن، درهای آسانسور جزو آلودهترین نقاط است.» اینها را زن مسنتر به دخترش میگوید و با نگرانی ادامه میدهد: دیدی فراموش کردیم الکل برداریم؟
نگرانیاش تا رسیدن به مطب ادامه دارد. از او درمورد علت حضورش میپرسم و میگوید: به خاطر نوهام مجبوریم به دکتر مراجعه کنیم، وگرنه هیچوقت به اینجا نمیآمدیم؛ البته خوبی دکتر ما این است که بیماران زیادی را قبول نمیکند و به ما گفته است امروز فقط سه بیمار را آنهم با فاصله خواهد پذیرفت. همین موضوع خیالمان را راحت کرده است.
مطب؛ فقط برای شرایط خاص
منشی مطب به محض ورود ما جلو میآید و مواد ضدعفونی را روی دستهایمان اسپری میکند. بعد از این اقدامات پیشگیرانه، نیمنگاهی به مطب میاندازم. در این مطب هم هیچ بیماری نیست. از منشی درمورد ساعات حضور پزشک و شرایط مطب میپرسم. میگوید: این روزها زیاد کسی نمیآید و خانم دکتر هم اگر بیمار خاصی باشد، میآید.
در زمان خروج از مطبِ این پزشک گوش و حلق و بینی متوجه مطب دندانپزشکی انتهای سالن میشوم که درش باز است و چندنفری هم داخل آن حضور دارند. تا آنجا که میدانم، قرار بوده است هیچ مطب خصوصی دندانپزشکی در این ایام دایر نباشد. در میزنم و منشی مطب که لباس کارکنان درمان بیمارستانی را به تن دارد، در را برایم باز میکند.
چندنفری در مطب نشستهاند، اما انگار باید رمز ورود را بگویم تا اجازه ورود بدهد. میپرسد کارم چیست. میگویم نمیدانستم دندانپزشکیها هم باز هستند. چطور میتوانم وقت بگیرم؟ خیلی سریع کارت مطب را میآورد و میگوید: تماس بگیرید. آقای دکتر فقط بیماران ضروری را میپذیرد و در را میبندد.
در زمان خروج از آخرین مطب، به این فکر میکنم کهای کاش در این شرایط هیچکس نیازی به درمان پیدا نکند. گویا کرونا خیلی از درها را بسته است.
خدمات پزشکی، محدود به موارد ضروری
برای آگاهی از آخرین دستورالعملهای نظامپزشکی با سروش احمدی، مدیر روابطعمومی این سازمان، تماس میگیریم و او در اینباره با تاکید بر اینکه در شرایط فعلی فعالیت تمامی پزشکان رصد میشود، میگوید: شروع فعالیت درمانی در بخش خصوصی، تابع چند نکته است و اولین آنها، تاکید بر متوقف نشدن خدمات درمانی است و در همین راستا، تعطیلی یا حضور پزشکان در مطبها، با کسب مجوز صورت میگیرد.
به گفته او، کف خدمات درمانی باید با توجه به تخصصها و در نقاط مختلف وجود داشته باشد و این خدمترسانی در تعطیلات نوروز نیز متوقف نشده است.
احمدی بیان میکند: تاکید بر تمرکز فعالیتها و خدمات برای بیماران مبتلا به کروناست و به همین دلیل خدمات غیرضروری متوقف شده است. ازطرفی حضور فیزیکی پزشکان در مطبها، باید به حداقل برسد و به امور ضروری محدود شود و بهصورت غیرحضوری، تلفنی و مجازی خدمترسانی کنند. همچنین ساعات کاری روزانه در مطبها، کاهش یافته است.
او در ادامه تاکید میکند: برای جلوگیری از انتقال بیماری و شکستن چرخه انتقال، مراکز غیرضروری مانند مراکز زیبایی نیز تعطیل شده است. سازمان نظامپزشکی در این روزها بهدنبال ساماندهی مجدد وضعیت حضور پزشکان و بازگشایی مطبها و تخصصهای مختلف است.
بازگشایی ۲۵درصد از مطبها در مشهد
در روزهای اخیر رئیس سازمان نظامپزشکی مشهد نیز با اشاره به بازگشایی تعدادی از مطبها گفته بود که حدود ۲۵ درصد مطبهای پزشکان مشهد با رعایت اصول بهداشتی درزمینه پیشگیری از شیوع کرونا، دایر شده است.
علی بیرجندینژاد به این نکته هم اشاره کرده بود که خدمات اورژانسی دندانپزشکی هم انجامشدنی است، اما خدمات دندانپزشکی غیراورژانسی تا رسیدن به نقطه امن کنترل بیماری کرونا. ممنوع است.